سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آخرین منجی


دولت ‌پهلوی ‌متحد با اسرائیل + سند


 


دولت رژیم اسرائیل در تاریخ 24 سپتامبر 1948 تاسیس شد، در ابتدا کشورهای عربی و دیگر کشورهای اسلامی با تشکیل این دولت مخالفت کردند و حتی به مقابله با آن پرداختند اما در 23 اسفند 1328 یعنی حدود یک سال بعد از تشکیل دولت اسرائیل ، دولت ایران اسرائیل را به صورت دوفاکتو (یعنی به صورتی که دو طرف نمی توانند سفیر اعزام کنند و یا معاهده ای را امضا نمایند) به رسمیت شناخت، شد با تاسیس کنسولگری این اقدام آن روز دولت پهلوی موجب شد که کشورهای عربی ایران ر ا حامی و متحد اسرائیل ببینند و این دیدگاه در بین مسلمین منجر به بدبینی به ایران شد خصوصا آنکه دولت محمد ساعد مراغه ای در ادامه به رسمیت شناختن اسرائیل سرکنسولگری ایران را در بیت المقدس تاسیس نمود .

به گزارش خبرنگار بولتن، در سال های اولیه تاسیس اسرائیل ، کشورهای عربی در مبارزه با اسرائیل به حدی پیش رفتند که حتی از درگیری نظامی با اسرائیل نیز اجتناب نکردند در چنین فضایی اقدام محم درضا پهلوی وابستگی هر چه بیشتر دولت ایران را به آمریکا را تایید می نمود .

تقویت روابط
پس از کودتای 28 مرداد و از سرگیری روابط دوباره با اسرائیل که در دوران مصدق قطع شده بود ، دولت ایران اقدام به صدور مجوز برای تاسیس سفارت اسرائیل در ایران نمود ، از این دوران به بعد روابط به سطح بالاتری کشیده شد به گونه ای که شاه ایران اولین رئیس یک کشور اسلامی بود که اسرائیل را به رسمیت می شناخت . سازمان سیا در مورد انگیزه اسرائیل برای برقراری رابطه با ایران می گوید: "انگیزه اصلی روابط اسرائیل با ایران در سالهای اولیه تاسیس، توسعه یک تفکر حامی اسرائیل و ضد عرب در میان برخی از صاحب‌منصبان ایرانی بوده است."

دولت های عربی اعتراضات متعددی به محمد رضا شاه در خصوص به رسمیت شناختن اسرائیل می کردند و حتی شاه را برای قطع رابطه با اسرائیل به تحت فشار قرار می دادند.اما شاه ایران دخالت هر کشوری در روابط خود با اسرائیل را مورد سرزنش قرار می داد تا با این کار فشار اعراب را کم کرده و به بهبود روابط با اسرائیل بپردازد. سند زیر یکی از این موارد را نشان می دهد که محمد رضا پهلوی دخالت دیگر کشورها در روابط خود با اسرائیل را رد می کند.


 


 

خوش خدمتی به اسرائیل
محمد رضا شاه که وابسته به بلوک غرب بود پا را از به رسمیت شناختن اسرائیل فراتر گذاشت و برای اثبات علاقه خود به اسرائیل خوش خدمتی های متعددی به آنان نمود .خدمات دولت پهلوی به اسرائیل بیش از حد وصف است؛ این کمک ها به قدری زیاد شد که حتی موجبات تشکر بزرگان اسرائیل را نیز فراهم نمود ، سند زیر که توسط وزارت خارجه پهلوی صادر شده است ترجمه نامه خاخام بزرگ بیت المقدس است به محمد رضا شاه که در آن از خدمات وی به اسرائیل تشکر شده است .

به گوشه ای از خوش خدمتی های دربار پهلوی به اسرائیل می پردازیم تا علت این تشکر ها مشخص شود.

در زمانی که کشورهای نفت خیز عربی اسرائیل را در تحریم اقتصادی قرار داده بودند ، ایران به عنوان یکی از بزرگ ترین صادر کنندگان نفتی همکاری های اقتصادی و نفتی خود را با اسرائیل آغاز نمود به گونه ای که در دو جنگ 1973 و 1967 بیش از 90 درصد احتیاجات نفت اسرائیل را ایران تامین می نمود.


 

اقدام عجیب دیگر دولت شاه برای بهبود روابط با اسرائیل صدور مجوز تاسیس دفتر آژانس یهود در تهران بود . آژانس یهود یک نهاد صهیونیستی است که وظیفه آن سرعت بخشیدن به مهاجرت یهودیان به اسرائیل است . میر عزری (سفیر اسرائیل در ایران )در مورد این خدمت شاه می گوید:"از آنجا که شاه مردم دوست ایران به یهوریان مهری فراوان دشات دستگاه لشکری و کشوری از هیچ گونه یاری به پناهدنگان برای رسیدن به سر زمسن اسرائیل خودداری نمی کرد. دستگاه های اداری ، گذرنامه، پلیس و گمرک نیز در دادن گواهی، روادید و پروانه ها دست و دل باز بودند."

همکاری های ساواک و موساد، دخالت نظامی و اطلاعاتی ایران و اسرائیل در مسائل منطقه‌ای بطور آشکار و نهان و خرید تسلیحات از اسرائیل گوشه ای دیگر از خوش خدمتی های شاه پلوی به دولت نا مشروع اسرائیل است.

 

 

 

 

 

گفتگوی رمزی موسوی و آمریکا

منتظریم یکی از سران آزادیخواه در ایران از ما به دلیل وضع تحریم ها تشکر کند!/ استفاده از کلمات رمز و غلط انداز بخشی از ادبیات موسوی است

 


به گزارش صراط به نقل از کیهان یک سناتور آمریکایی گفت منتظر است تا یکی از سران مخالفان از واشنگتن به خاطر وضع تحریم ها علیه ایران تشکر کند!


به گزارش کریستین ساینس مانیتور، برد شرمان سناتور دموکرات و نماینده کالیفرنیا در کنگره گفت: من منتظر روزی هستم که یکی از سران آزادیخواه در ایران از ما به دلیل وضع تحریم ها تشکر کند.
کریستین مانیتور نوشت این اظهارات در حالی عنوان شده که ایران، هدف فشار قدرت های غربی و از جمله تحریم ها را براندازی می خواند.


خاطرنشان می شود براساس گزارشهای متعدد، دور جدید تحریم ها علیه ایران به درخواست برخی جریان های فعال در فتنه که نمایندگانی در خارج کشور داشتند، به تصویب رسید تا- به زعم این جریان ها- باعث بازسازی روحیه این جبهه شکست خورده و از هم پاشیده شود.


بلافاصله پس از تحریم دور جدید تحریم ها، شماری از بازیگران اصلی فتنه و از جمله موسوی - طبق پروژه مورد توافق قبلی- جمهوری اسلامی را متهم به ماجراجویی کرده و حق را به جانب قدرت های غربی دادند! تلقی این جریان کج فهم این بود که فشارهای غرب، باعث فاصله میان مردم و نظام می شوددر حالی که آخرین نظرسنجی مراکز مطالعاتی غرب نشان می دهد انزجار و بی اعتمادی مردم ایران نسبت به آمریکا به ویژه طی ماههای اخیر سیر صعودی تندی داشته است. به عنوان مثال نظرسنجی موسسه بین المللی صلح در نیویورک حاکی از آن است که بی اعتمادی مردم ایران به آمریکا به میزان 92درصد افزایش یافته است.

 

موسوی سال گذشته در نمایشی رسوا، از ملت های جهان(؟!) که با اعمال تحریم علیه جمهوری اسلامی، از مخالفان حمایت می کنند تشکر کرده و درعین حال مدعی شده بود که مخالف این تحریم هاست. استفاده از کلمات رمز و غلط انداز بخشی از ادبیات موسوی است، نظیر «مردان خداجو» به جای حرمت شکنان روز عاشورا، «مردم جهان» به جای قدرت های استکباری زورگو و... به همین دلیل هم بود که اوباما با نام بردن علنی از وی، اعلام کرد تحت تاثیر حرکت شجاعانه و ستایش برانگیز موسوی قرار گرفته است!

 

 

 

 


یادداشت ویژه قدیانی پس از فیلتر شدن قطعه 26

تا حاکم علی است زندان‌ جمهوری ‌اسلامی‌ هم ‌جای‌ مقدسی ‌است

 


در همان نیمه های شب این مکالمه تمام شد و نیم ساعت بعد وبلاگ قطعه 26 را فیلتر کردند و من چه خوش خیال، که فکر می کردم تا فردا مهلت دارم! نگو این مهدی هاشمی است که تا فردا و فرداها و فرداترها مهلت دارد، نه چون من یتیمی که بابایم خامنه ای است ...


صراط - مرد خداجوی موسوی که سنگ پرتاب کرد، سر امام جماعت شکست. سر امام جماعت که شکست، قلب دخترکی که همین چند دقیقه پیش در تعزیه داشت، نقش رقیه را بازی می کرد، شکست. آشوبگر عاشورا که سوت کشید، قلب جانباز شیمیایی تیر کشید. آمده بود میدان جمهوری اسلامی تا نماز ظهر عاشورا بخواند. نشسته. از همان روی ویلچر. مقابل پایگاه مقداد که از همانجا عازم جبهه شده بود و امروز در سالگرد آشوب عاشورا، متهمین فرعی و اصلی پرونده فتنه 88 دارند راست راست راه می روند و این چنین است که آلوده تر از هوای تهران، حال و هوای عدالت است.

مونوکسید کربن، یعنی عدم محاکمه فائزه هاشمی. دود یعنی مهدی هاشمی. دی اکسید ازت یعنی آقازاده ها و ذرات معلق یعنی، همان که امروز ریه عدالت را این چنین آلوده کرده است... می خواستم در سالگرد آشوب عاشورا دل نوشتی بنویسم از همان یک صفحه ای های وطن امروز. آقایان قوه قضاییه اجازه ندادند. وقتی وبلاگم قطعه 26 را که آنجا "بابایم خامنه ای بود" برمی دارند و فیلتر می کنند، یعنی که ننویس! یعنی که از نظر دستگاه قضایی، تو مجرمی. من که نفهمیدم به خاطر نوشته هایم راست به حج فرستاندم یا کج به دادگاه؟ مرا باش که چقدر زور زدم تا ثابت کنم حاکمیت در این نظام دوگانه نیست، اما از قرار اشتباه می کردم.

 

گویا اداره های جمهوری اسلامی، تاب همه چیز و همه کس را دارند الا اراده های پولادین انقلاب اسلامی. یک بار نوشتم؛ ظاهرا از نظر بعضی ها سران فتنه اسی سگ دست و علی قالپاق و ممد تپل بودند. گویا دستگاه قضایی تاب نامه های سرگشاده خواص بی بصیرت و بیانیه های هتاکانه سران فتنه را دارد اما تاب از گل نازک تر گفتن به برادران لاریجانی را ندارد. با ماه در روزگار پس از فتنه عکس انداختن زیباست اما از آن زیباتر لااقل این است که وقت فتنه پرسه در مه نزنی. و من هنوز هم این را می گویم.

حال قوه محترم قضاییه به کدام دلیل وبلاگ قطعه 26 را می بندند و به خاطر توهین وبلاگ فلان به امام عزیز و سایت بهمان به رهبر حکیم، کاری با این رسانه ها ندارد، لابد این را می رساند که از نظر دستگاه قضایی، خواص بی بصیرت منزلت و شانی بالاتر از همه حتی ولایت فقیه و مصادیق مبارک آن دارند. آیا جز این است؟ و اگر جز این نیست، این درد را به کجا باید برد؟ خداییش این همه در رسانه های خودی و غیر خودی علیه رئیس جمهور محبوب حرف زده می شود و توهین هایی روا می دارند که آدمی از بازگویی آن شرمش می شود اما ظاهرا نامه ای ولو صمیمی به بعضی ها در وبلاگی کوچک هم نمی توان نوشت.

این برخورد ناعادلانه با وبلاگ قطعه 26 تنها یکی از نمونه برخوردهای قوه قضایی با جوانانی است که رهبر انقلاب، "افسران جنگ نرم" خطاب شان کرد. چه بسیار که وبلاگ افسر جنگ نرمی را فیلتر کرده اند و مدیر وبلاگ، دستش به هیچ کجا هم بند نبوده. لابد در 8 سال دفاع مقدس هم به همین شکل، بعضی ها از رزمندگان دفاع مقدس در نبرد با بعثی ها حمایت می کردند؟! و لابد متاثر از همین حمایت های خاص از خط مقدمی ها بود که امام جام زهر نوشید! عجبا! سایت بالاترین نتواست قطعه 26 را هک کند اما قوه قضاییه توانست قطعه 26 را فیلتر کند!

 

راستی، ما به چه کسی داریم می جنگیم؟ بعثی ها یا بعضی ها که از پشت خنجر می زنند؟ و راستی تر که چگونه است، جذب حداکثری شامل حال متهمی چون فائزه هاشمی و عفت مرعشی می شود اما شامل حال وبلاگ افسران جنگ نرم نمی شود؟! آیا حداکثر وظیفه دستگاه قضایی در قبال کسانی که در خط مقدم گوگل، از "خامنه ای. دات. آی. آر" و با کمترین امکانات پاسداری کردند، بستن وبلاگ شان بی هیچ محکمه و دادگاهی است؟ آیا مهدی هاشمی هم و دیگر مجرمین هم در این دستگاه به همین شکل محاکمه می شوند؟ وا اسفا که بعد از فتنه، تیع دستگاه قضایی بیشتر گلوی بسیجیان را لمس کرده تا حرامیان را. وا اسفا! که یک روز "کیهان" را می خواهند، دگر روز "وطن امروز" را، روز بعد "ایران" را و روز دیگر، "جوان" را و حالا هم سایت "مشرق" را می بندند و به راحتی آب خوردن فیلتر می کنند.

و متاسفانه وقتی وبلاگ قطعه 26 را فیلتر می کنند، آنقدر شهامت ندارند که در صفحه بالا آمده، یک کلام بردارند بنویسند که؛ "این وبلاگ با حکم قضایی فیلتر شده است". چطور ساعت یک و نیم نیمه شب نزدیک به شب عاشورا زنگش را می زنید، حکمش را هم لطفا بگذارید تا عموم بفمهند و ببینند که حق با "آوینی" بود؛ "در جمهوری اسلامی همه آزادند الا بچه حزب اللهی ها". و اما وقتی در قوه قضاییه ای که مهدی و فائزه هاشمی محاکمه نمی شوند، افتخار می کنم برای من به عنوان کوچک ترین بسیجی این نبرد 8 ماهه حکم جلب صادر می شود. خوشا به حالم؛ قوه قضاییه ای که کاری با زبان هتاک موسوی ندارد و به این کاری ندارد که او، امام را خطاکار و نظام را حکومت فرعونی خوانده، به راحتی آب خوردن زبان مرا در فضای سایبر می برد!

 

القصه می نویسم چه شد تا همگان بدانند که ما حکومتی ها را چگونه برخورد می کند دستگاه قضایی. دیر وقت بود که شماره خصوصی افتاد روی موبایلم. از 2 ی نیمه شب، نیم ساعت کم. که می توانست باشد و چه کاری می توانست داشته باشد؟ جواب دادم. گفت: حسین قدیانی؟ گفتم: بفرمایید. گفت: بی زحمت نامه ای که در وبلاگ تان خطاب به آقای آملی لاریجانی نوشته اید، بردارید. گفتم: شما؟

 

گفت: از دادستانی زنگ می زنم. گفتم: از کجا معلوم؟ گفت: حکم دارم. می خواهی برایت حکم را ایمیل کنم. گفتم: فعلا با این اوصاف، نامه را برنمی دارم تا فردا که با دوستانی امین مشورت کنم. گفت: من محترمانه به شما می گویم که به نفع تان است این نامه را بردارید و نمی خواهم چیزی بر دست شما (بخوانید دستبند) ببینم! گفتم: تا فردا حالا صبر کنید. گفت: اما شما فردا باید بیایی فلان جا. گفتم: حالا تا فردا.

این مکالمه تمام شد و نیم ساعت بعد وبلاگ قطعه 26 را فیلتر کردند و من چه خوش خیال، که فکر می کردم تا فردا مهلت دارم! نگو این مهدی هاشمی است که تا فردا و فرداها مهلت دارد، نه چون من یتیمی که بابایم خامنه ای است و مستاجر نیستم و خانه ام بیت رهبری است. و اما صبح آن روز، 3 شماره خصوصی دیگر زنگ موبایلم را به صدا درآورد. بی هیچ احضاریه ای دادستان مرا خواسته بود.

 

نرفتم و گفتم: احضاریه بدهید تا بیایم. من هم حقوق شهروندی دارم مثل آشوبگران عاشورا و مثل سران فتنه. و بعد نه به آن سوی خط که به دوستانم و با زبان طنز گفتم: این احضاریه باید خالی از اشکال حقوقی باشد و فی المثل نام پدرم را درست باید قید کنند که دست بر قضا پدر من هم مثل بعضی ها "علی اکبر" نیست و البته "اکبر" خالی هم نیست؛ "شهید اکبر قدیانی" است. قوه قضاییه باید این کلمه "شهید" را حتما در برگه حکم جلب و احضاریه درج کند و اما من زندان جمهوری اسلامی را هم جای مقدسی می دانم. تا حاکم "علی" است این فقط راهپیمایی های ما نیست که حکومتی است. زندان رفتن ما هم حکومتی است. این جان من و این حکم دستگاه قضایی، که با من هر چه کند، فقط یک چیز می گویم؛ بابای ماست خامنه ای.

 

 

 

 


وزیر رژیم پهلوی بیانیه موسوی را تأیید کرد


وزیر اطلاعات و جهانگردی رژیم پهلوی درباره مقاله موسوی به بهانه محرم گفت من هم اگر در تهران بودم مثل موسوی و نه بیشتر بیانیه می دادم.


کیهان : رادیو فردا به تازگی ضمن برگزاری میزگردی به بررسی اوضاع فتنه گران پرداخت. این رادیو با اشاره به حادثه عاشورای سال گذشته اعلام کرد: عاشورای پارسال نقطه پایانی به حضور مداوم و متناوب مخالفان در خیابان بود و از آن زمان حضور محسوس و ملموسی در خیابان ها و در مراسم مربوط به روزهای مذهبی یا رسمی از سوی اپوزیسیون به چشم نخورده است.


ارگان رسمی سازمان سیا سپس با حضور داریوش همایون وزیر صهیونیست رژیم طاغوت، حسن شریعتمداری عضو گروهک منحله جنبش خلق مسلمان، و فاطمه گوارایی از عناصر وابسته به گروهک ملی مذهبی به بررسی بیانیه موسوی به مناسبت محرم پرداخت.


رادیو فردا پرسید «عده ای از اپوزیسیون به بحث دین واکنش نشان می دهند. برآیند این واکنش ها، چه چیزی را در مورد واکنش سکولارهای غیرمذهبی به بیانیه موسوی نشان می دهد؟».


داریوش همایون در پاسخ، ضمن تأیید کامل بیانیه منافقانه موسوی گفت: ما باید ببینیم که چه امکان دارد، نه چه دوست داریم. ما خیلی چیزها ممکن است دوست داشته باشیم ولی در شرایط موجود ایران من تصور می کنم که مفاد این بیانیه در حدود حداکثری است که می شود فعلاً انتظار داشت. خواستن بیش از این، مستلزم این است که ما موسوی را به عنوان یک تبعیدی در بهترین حالتش برای او تصور کنیم. و الا ماندنش در ایران و ادامه فعالیتش تقریباً غیرممکن خواهد شد. موسوی توانسته در ایران بماند و به فعالیتش ادامه دهد که حیاتی است. ما هم اگر به جای او می بودیم در ایران و می خواستیم این کار را بکنیم، فکر نمی کنم بیش از اینها بر می آمد.


حسن شریعتمداری هم که گروهکی موسوم به اتحاد جمهوری خواهان را تشکیل داده، ضمن مخالفت با دخالت دین در سیاست گفت: بیانیه موسوی هنوز بازی در زمین خودی ها است و حتی اگر موفق شوند تبدیل به یک جنگ حیدری- نعمتی خواهد شد در میان طرفداران نظام. جامعه مدنی نیاز دارد فراتر از نهادهای سنتی و مذهبی، خودش بتواند یک بازی بزرگی را تشکیل دهد و اتحاد جدیدی را بیافریند. البته این نوع اتحادهای جدید باعث نمی شود ما یادمان برود که از امکانات موجود استفاده کنیم.


پسر سیدکاظم شریعتمداری اضافه کرد: از این جهت که بتوان هزینه ای به حکومت تحمیل کرد ابراز وجود یا حتی احتمال آن از سوی حامیان موسوی مفید است اما نباید به این بازی دلخوش کرد، خودشان در داخل می دانند مخاطرات چیست تا ما در بیرون. ما نمی توانیم توصیه ای بکنیم.


وی همچنین گفته است: او در جنبش سبز در تظاهرات و خیابان و حسینیه و تکیه نیست، در سطح زیرین جامعه است. البته من به کلی مخالفم با هر اقدام ضد مذهبی که اپوزیسیون را تضعیف و توده های بزرگ را از آن جدا کند.


یادآور می شود موسوی اخیراً در مقاله ای به بهانه محرم، مجدداً از وابستگان به گروهک ها که سال گذشته حرمت عاشورای حسینی را شکستند دفاع کرد و در عین حال ضمن تحریف تاریخ مدعی شد حضرت امام خمینی به خاطر ادامه جنگ ابراز پشیمانی و عذرخواهی کرده بود.


 









ارسال شده در توسط منتظر منجی