سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آخرین منجی

پاسخ سئوال سوم

فاصله عمیق طبقاتی بجامانده از حکومت خودکامه شاه در ایران از جمله موارد مهمی بود که مورد اعتراض مردم در طی انقلاب ایران بود و محو و برداشتن این فاصله طبقاتی از جمله آرمانهای مهم انقلاب بشمار می رفت .

مهمترین علت پیدایش طبقات در جامعه ایران حاکمیت عده ای معدود بودکه از طبقه ممتاز و اشراف تشکیل شده بودند .

انقلاب در گام اول باعث برهم زدن روابط طبقاتی در ایران گردید گرچه جلوه های فقر و پریشانی و ستم اقتصادی هنوز در اجتماع به چشم می خورد.بدیهی است که حل معضل فقر و ستم اقتصادی در هیچ جامعه ای یک روزه میسر نیست ، بلکه برنامه و زمان برای اجرای آن لازم است .

مهمترین عامل برای امحای فقر که همان برهم خوردن نظم طبقاتی و برکناری طبقه استثمارگر بود همزمان با انقلاب روی داد .

از قضا درک همین موضوع که مردم در طول تاریخ مورد ستم و استثمار واقع شده اند می توانست به این موضوع کمک کند که گزوههاجهت گیری های سیاسی و اجتماعی خود را در راستای تحقق رفاه و توسعه برای مردم و اجتماع تنظیم کنند .

جهت گیری که متأسفانه پس از انقلاب ایران توسط گروههای سیاسی بدست فراموشی سپرده شد . قشری که عنوان روشنفکر مترقی و را یدک می کشیدوآرمان خود را برقراری جامعه بی طبقه عنوان می نمود با دردهای مردم بیگانه تر بود .

مجاهدین خود در تحلیل های درونی " خاستگاه" خود را بورژوازی ملی ( سرمایه داری کوچک )و " خواستگاه "خود را طبقه کارگر ( پرولتاریا ) معرفی می نمودند .

چنین دسته بندی هایی گرچه برگرفته از تئوریهای مارکسیستی بود و در انطباقی با واقعیات جامعه ایران نداشت ، اما مبین این واقعیت بود که آنها خود نیز پس از ورود به اجتماع با این خقیقت مواجه شدند که قشری جدا از توده مردم هستند .

در تمامی مواضع سیاسی مجاهدین پس از انقلاب ، آنجا که از آلام و رنجهای توده های مستضعف سخن گفته می شد یک تراژدی تبلیغاتی بود که آنان رادر اردوی خلق وسایرین را ضد خلق نمایش می داد. آنچه به عنوان محو استثمار به آن اشاره می شد بیانیه ای سیاسی علیه حاکمیت بود و آنجا که شعار حاکمیت خلق ها بر سرنوشت خود را می داد صراحتاْ اشاره ای بود به برداشت فلسفی آنان از سوسیالیسم واینکه قدرت ارث محتوم وتاریخی گروه آنان است.

درست هنگامیکه زمان آن فرا رسیده بود تا گروههایی که خود را خلقی قلمداد می نمودند در جبهه سازندگی برای نابودی فقر و سعادت مردم تلاش کنند در یک امتحان تاریخی شکست خوردند . اسلحه را انتخاب نمودند و آتش سلاح را بر روی مردم گشودند. هنگامی که در اکتبر 2002 در برزیل ( لولاداسیلوا ) در انتخابات ریاست جمهوری به پیروزی رسید جهان از این که یک کارگر فنی توانسته بود به ریاست جمهوری برسد شگفت زده گردید .در ایران این پدیده دو دهه قبل از آن روی داده بود .

آقای محمد علی رجائی از مبارزین زمان دیکتاتوری فردی بود که در جوانی با تحمل رنجها و دست فروشی توانسته بود امرار معاش کند و به تحصیل بپردازد ، او که از شخصیت های برجسته ملی بود پس از انقلاب آرمان خود را خدمت به محرومین جامعه قرار داد و هنوز هم در دوردست ترین روستاهای ایران سخن از مردی گفته می شود که برای پیرمردان و پیرزنان بی سرپرست حقوق و مستمری تعیین کرد و تا کنون در ایران به یاد او این روش برقرار است .

آتش سلاح تروریسم شخصیتی همچون رجائی را جزو اولین ا هداف خود قرار داد ؛

بسیاری از شخصیتهایی که پس از انقلاب در رأس حاکمیت قرار گرفتند چنین سرنوشتی داشتند و درد مردم را با وجود خویش لمس کرده بودند افرادی که یکایک در کین توزی تروریستها از ایران گرفته شده اند .

درمورد جهت گیریها مردم گرایانه وطبقاتی جریانهای سیاسی پس از انقلاب می توان زیاد سخن گفت.

اما در یک داوری بی طرفانه باید اذعان نمود پیدایش خشونت در ایران اعتراضی به وضع نابسامان اجتماعی نبود ، بلکه مسببان تروریسم باید پاسخگو باشند که بااعمال خشونت تا چه اندازه مانع پیشرفت وبرقراری عدالت اجتماعی شده اند.

برای ثبت در سینه تاریخ باید یادآور گردید در میان سیاستمداران هوشمند وآزادیخواهان جهان هیچگاه سر چشمه تروریسم در ایران که همانا تمامیت خواهی و حمایت نیروهای بیگانه بوده است ناشناخته نمانده است.


ارسال شده در توسط منتظر منجی