چرا سیب زمینی و پیاز گران شد؟ گوجهفرنگی، سیب زمینی و پیاز 35 درصد ارزان شد. رئیس اتحادیه میوه وترهبار تهران در گفتوگو با فارس، اظهار داشت: در این هفته قیمت هر کیلوگرم گوجهفرنگی در انواع مختلف آن 38 درصد کاهش پیدا کرده است به طوری که پیش از این گوجه گلخانهای در میدانترهبار هر کیلوگرم 3200 تومان بود که به 2000 تومان کاهش پیدا کرده و گوجه دزفول از هر کیلوگرم 1800 تومان به 1200 تومان و گوجه انباری از هر کیلوگرم 1200 به 700 تومان کاهش یافته است. همچنین قیمت پیاز و سیبزمینی نیز کاهش 35 درصدی داشته به طوری که قیمت هر کیلوگرم پیاز در میدانترهبار 580 تا 600 تومان و قیمت هر کیلوگرم سیبزمینی 450 تا 500 تومان بوده است. حسین مهاجران اظهار داشت: قیمت موز نیز 20 درصد کاهش پیدا کرده است و از هر کیلوگرم 1200 تومان به 900 تومان رسیده است. وی دلیل افزایش قیمت سیبزمینی و پیاز به هر کیلوگرم 800 تومان را انبار کردن این دو کالا و عرضه آن در نزدیکی تاسوعا و عاشورا اعلام کرد و گفت: امروز که تمام کالاهای انباری به بازار عرضه شده است با افزایش توزیع این کالاها مواجه هستیم و به همین دلیل قیمت کاهش پیدا کرده است. مهاجران گفت: تا 20 روز آینده قیمت هر کیلوگرم گوجه فرنگی به زیر هزار تومان میرسد.
نماز ظهر عاشورا در قتلگاه عزاداران تاسوعای حسینی چابهار اقامه شد
چابهار - هزاران عزادار حسینی چابهار به یاد آخرین نماز امام حسین (ع) و 72 یار باوفایش در صحنه کربلا، نماز ظهر عاشورا را در قتلگاه همشهریان خود که در تاسوعای حسینی به خاک و خون کشیده شدند، با شکوه وصف ناپذیر و خاصی اقامه کردند. به گزارش خبرنگار ایرنا، خورشید امروز در آسمان چابهار بیش از روزهای دیگر بر زمین خونین این دیار تابید، زمینی که بدن های پاره پاره عزاداران حسینی را بر خود احساس کرده بود و اکنون تب دار است. داغداران حسینی در حالی که غم جانکاه عزیزان از دست رفته خود را بر دل داشتند، متحدتر از گذشته و دوشادوش یکدیگر در محل جنایت تروریستی روز گذشته در مسجد امام حسین (ع) و خیابانهای منتهی به آن نماز ظهر عاشورا را برپا داشتند. حجت الاسلام سید "محمد موسوی" امام جمعه چابهار در جمع نمازگزاران این شهرستان گفت: عملیات های تروریستی و شهادت افراد بیگناه، مردم را هوشیارتر و اقشار مختلف شیعه و سنی سیستان و بلوچستان را متحد می کند. حادثه تروریستی روز گذشته چابهار 130 شهید و زخمی از جمله چند زن و کودک برجای گذاشت.
نماز ظهر عاشورا در سراسر کشور اقامه شد
تهران - نماز ظهر عاشورا لحظاتی پیش توسط عزاداران حسینی در سراسر کشور برگزار شد.
به گزارش ایرنا، دسته های عزاداری، ظهر عاشورا با بلند شدن آوای اذان در صفوف فشرده نماز حاضر شدند و به راز و نیاز با محبوب خود پرداختند.
از 10 روز پیش شهرهای سراسر کشور سیاه پوش شده اند و مردم به احترام سالار شهیدان لباس عزا بر تن کرده اند.
به هر گوشه از ایران اسلامی که می نگری، مردم استان های مختلف به رسم آداب و رسومی که از پیشینیان گرفته اند، بر حادثه عظیم کربلا می گریند و ناله ها سر می دهند.
مردمان زنجیرزن، سینه زن، پرچم بدست، علم بر دوش و گریه کنان در خیابان ها در قالب گروه های عزاداری به راه می افتند و با نوحه سرایی یاد سومین امام شیعیان و یاران باوفایشان را گرامی می دارند.
شهر تهران نیز از این حال و هوا دور نیست. خیابان های پایتخت سیاهپوش و تکایا برپا شده و دسته های عزاداری در خیابان ها حضور دارند.
مردم عزادار بر سر راه دسته های عزاداران حسینی قربانی می کنند.
در گوشه ای دیگر، مداحی، ظلم و ستم رفته به حسین(ع) و خاندان او در روز عاشورا را روایت می کند و پدری با نگاهی نگران در حالیکه بر تن فرزندش لباس کودکان اهل بیت امام(س) پوشانده از مداح می خواهد تا برای شفای فرزند خردسالش دعا کند.
در خیابانی خیمه ها و در خیابانی دیگر تعزیه برپاست.
پسر جوانی با پای برهنه زنجیرزنان، سوگوار حسین(ع) است، وقتی علت این کار را از او می پرسی می گوید نذری دارد و ...
عزادارانی دیگر، به نشان عزا بر سر و لباس خود گل زده و فریاد "وای حسین(ع) کشته شد" سر می دهند.
بزرگان می گویند خدمتگزاری به درگاه امام حسین (ع) به انسان آبرو می دهد این مطلب را به وضوح می توان در دسته های عزاداری دید. دود اسپند در سراسر شهر پیچیده و هرکس نذری داشته به حد بضاعت با حضور در کنار تکایای عزاداری ادا می کند. از چای داغ گرفته تا شیر و ...
شهر امروز حسینی است و با آنکه ظهر عاشورای امسال همانند سالیان گذشته آفتابی است اما دل مردم در غم امام حسین(ع) و یاران باوفای ایشان بارانی است و نوایی بلند از سوی عزاداران بلند است:"چه کربلاست امروز، چه پربلاست امروز، سر حسین مظلوم از تن جداست امروز".
نماز ظهر عاشورا با حضور رییس جمهور در حرم عبدالعظیم حسنی برگزار شد
شهرری - نماز ظهر عاشورا با حضور رییس جمهور و جمع عزاداران حسینی در حرم عبدالعظیم حسنی (ع) برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ایرنا محمود احمدی نژاد پس از شرکت در مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (ع) در صفوف نمازگزاران ظهر عاشورا در حرم عبدالعظیم حسنی (ع) حضور یافت و نماز ظهر عاشورا را به امامت حجت الاسلام عظیما اقامه کرد.
گفتنی است طبق روایتی از امام هادی (ع) زیارت عبدالعظیم حسنی ثواب زیارت حضرت سیدالشهدا را دارد و رییس جمهور در روز عاشورا در این آستان مقدس و در جمع عزاداران حسینی حضور یافته است.
دبیر کل حزب الله لبنان :
رسوایی دادگاه حریری بدتر از رسوایی ویکیلیکس خواهد بود
بیروت- سید "حسن نصرالله" دبیرکل حزب الله گفت:دادگاه بین المللی حریری یک دادگاه مستقل و بی طرف نیست و روزی خواهد آمد که رسوایی دادگاه حریری بدتر از رسوایی ویکیلیکس خواهد بود.
به گزارش ایرنا از بیروت،سیدحسن نصرالله درمراسم شب عاشورای حسینی در مجمع سید الشهدا در ضاحیه در جنوب بیروت افزود:در لبنان برخی از آنچه که در تحقیقات در مورد ترور حریری گذشت آگاه و اطلاع دارند و روزی خواهد آمد که ریسمان سیاه و سفید مشخص خواهد شد و روزی خواهد آمد که بدتر از رسوایی ویکیلیکس خواهد بود و همه کسانی که در توطئه نقش داشتند رسوا خواهند شد آیا در چنین شرایط سکوت سزاوار است؟
وی افزود:قرائن درمورد ترور حریری را ارایه دادیم و گفتیم که دادگاه سیاسی است اما آمریکایی ها گفتند که حزب الله در ترور نقش دارد آیا بدعتی بدتر از این در تاریخ هست؟
دبیرکل حزب الله افزود:حزب الله و مخالفان برای جلوگیری از ویرانی و تخریب کشور می کوشند و از آغاز مطرح کردیم که آیا تحقیقات در مورد ترور حریری روند سالمی دارد؟ البته پاسخ منفی است زیرا تحقیق سالم همه فرضیات را درنظر می گیرد و تنها بر روی یک فرضیه واحد کار نمی کند.تحقیق در مورد ترور حریری در آغاز سوریه را متهم کرد و وقتی به بن بست رسید مقاومت را متهم کرد و در اخبار تحقیق نشان می دهد که تحقیق سالم نیست.
نصرالله افزود:به رغم قرائنی که ارایه دادیم و با بی اعتنابی با آن برخورد شد اما با این حال با امور به طور منفی برخورد نکردیم و به تعطیلی کشور و دولت و اعتصاب اقدام نکردیم با این که می دانیم دانیل بلمار رییس دادگاه بین المللی در همان خط مشی خود حرکت و حزب الله را متهم خواهد کرد و این اتهام آماده و در روزهای آینده اعلام خواهدشد.
وی با اشاره به این که هدف ما حفظ مقاومت و لبنان و عدم تخریب کشور است افزود: فرضیه نقش اسراییل در ترور حریری کجا است در حالی که تلاش کردند تا آن را بی ارزش جلوه دهند و مورد اهمال قرار گرفت.
دبیرکل حزب الله افزود: زمانی که دیتلف میلس رییس کمیته بین المللی تحقیق در مورد ترور حریری بود و گرهارد لیمان افسر سازمان اطلاعات آلمان معاون وی فرد فاسدی بود وی مدارک و اسناد شهادت شاهدان را به 50 تا 70 دلار می فروخت و به ما پیشنهاد داد که همه اطلاعات مربوط به دادگاه حریری را به یک میلیون می فروشد که ما آن را رد کردیم.
سید نصرالله افزود:اکنون دانیل بلمار رییس دادگاه بین المللی و دولت لبنان حامی شاهدان دروغین ترور حریری است و ما خواهان محاکمه شاهدان دروغین ترور حریری شدیم در آغاز به ما گفتند که این کار وظیفه دادگاه بین المللی است و پس از آن که دادگاه حریری اعلام کرد که رسیدگی به آن در صلاحیت دادگاه نیست دولت لبنان با ارجاع آن به شورای دادگستری لبنان مخالفت کردند.
وی افزود: من از همه گروههای سیاسی در لبنان که خواهان حقیقت و عدالت درباره ترور حریری هستند می خواهم که با ارجاع پرونده شاهدان دروغین ترور حریری به شورای دادگستری لبنان موافقت کنند زیرا شاهدان دروغین ساخته و پرداخته میلس و لیمان است.
نصرالله گفت: ما کاری به دادگاه حریری نداریم و کسی را به آن تحویل نخواهیم داد و تن به ظلم نخواهیم داد و به امانت خیانت نخواهیم کرد و هر کاری که می خواهند انجام دهند هر چه که می خواهد رخ دهد رخ دهد.
روز عاشورا تکرار حماسه 9 دی 88
برادرم در قرارگاه منافقین بود و به خاطر ملاقات با برادرم در سال 87 به آنجا رفتم. خانمی به موبایلم زنگ زد و گفت میخواهی برادرت را ببینی؟ از آنجا که من اعتیاد داشتم و نه جایی به من کار میدادند و نه امکان مالی برای مسافرت داشتم به هوای مسافرت در خارج از کشور جواب تلفن را دادم تا ببینم میگویند خارج، در آنجا چه خبر است.متهم گفت: برادرم هفت سال است آنجاست و وقتی به آنجا رفتم عمویم را نیز دیدم. برای این سفر به مریوان رفتم، یک نفر آنجا همراه عکسم منتظرم بود. من را به صورت قاچاق از مرز خارج کردند. بیشتر از ده روز و کمتر از 15 روز در قرارگاه اشرف بودم.
در قرارگاه اشرف از موزه دیدن کردم و آنها فیلمی را برایم پخش کردند و تبلیغاتی داشتند اما من درگیر کار سیاسی نبودم من آدم سیاسی نیستم این سفر را به هوای پیدا کردن کار در اروپا انجام دادم و اعتیاد و توهمات آن باعث شد به قرارگاه اشرف بروم. دو تن از عموهایم به لحاظ ارتباط با منافقین در سال 60 اعدام شدند.
در قرارگاه اشرف یک ایمیل به من دادند و گفتند وقتی به ایران رسیدی خبر سلامتیات را به ما بده چیز دیگری به من ندادند که این کار را بکن یا نکن. ضمن اینکه سفر من جنبه سیاسی نداشت و بعد از بازگشت به ایران از آنجایی که درگیر اعتیاد بودم توقع سیاسی بودن نمیرفت. خانمی به نام سارا با من تماس گرفت؛ فکرم این بود که الان مرا دعوت میکنند و یک سال ونیم که بابت آنها زندانی بودم خسارت به من میدهند و با این خسارت میتوانم برای خودم کار و کاسبی راه بیندازم. بچه مریض دارم که به خاطر اعتیادم نتوانستم خرجش را بدهم.
روز قدس در کنار مسجد الجواد ایستاده بودم و کنجکاو بودم و میخواستم بدانم چه خبر است؟ دو فیلم گرفتم و برای منافقین فرستادم. از قبر ندا آقاسلطان و سهراب اعرابی نیز فیلم گرفتم و فرستادم. محارب علیه جمهوری اسلامی نیستم و دنبال سیاست نیز نیستم. منافقین هفت یا هشت بار ایمیل فرستادند که در آنها به من اعتراض میکردند که چرا جواب نمیدهی. مثلاً میگفتند به بهشتزهرا برو ببین چه خبر است؟ میرفتم و میدیدم خبری نیست.
پدرم در سال 67 اعدام شده بود
مادرم عضو گروه مادران صلح بود. پدرم در سال 67 به اعدام محکوم شد و عمویم در سال 63 به دلایلی از ایران خارج شد. من در جهت نقد کمونیسم بودم و تاکنون عضو هیچ گروه و انجمنی نبودم، اما فعالیت نوشتن خود را در رسانههای داخلی و خارجی انجام میدادم.این را از من بپذیرید که من ناچاراً گرایش قلبی به پدرم دارم، اما حقیقت این است که آنهایی که آن سوی آب ایستادهاند که دوستان قدیمی پدرم بودند، به راحتی دوست دارند ما را ملعبه کنند به اسم خانواده جانباختگان.
من در صفحات اندیشه چند روزنامه اصلاحطلب فعالیت داشته و مصاحبههای زیادی با روشنفکران انجام دادهام، واقعیت این بود که این عده به جای آنکه زاده فرهنگ، تاریخ و اجتماع خود باشند، همیشه نگاه از بالا داشتند و نسخهپیچی میکردند. مقالاتی که من مینوشتم اگرچه موضوعشان سیاسی بود، اما کاملاً یک گرایش فرهنگی داشتم. کار عمده من نوشتن بود.
من تجمعات زیادی نرفتم و در تجمع عاشورا هم نه شعاری دادم و نه تخریبی انجام دادم. البته به خاطر اینکه چند ترمی حقوق خواندهام میدانم که در آن هوای غبارآلود بین فرد معترض و کسی که مستقیماً شعارهای ساختارشکن میداد تفاوتی نبود. البته مقام معظم رهبری گفتهاند مواظب نگفتنهایمان هم باشیم.
در روز عاشورا با هماهنگی قبلی با پنج تن از دوستانم و بدون قصد سیاسی مشخصی در تجمعات شرکت کردیم. در مسیری که از ماشین پیاده شدیم و حرکت کردیم هیچ شعاری ندادیم و فقط تماشاگر بودیم. ماشین مال من بود، اما من دوستانم را ترغیب نکردم. اینطور نبود که من سازماندهنده این پنج نفر باشم و حتی پیش از رسیدن به خیابان حجاب وقتی که دوستانم تصمیم گرفتند به خیابان آزادی بروند همه دوستانم اقرار کردند که من نگذاشتم آنها در تجمعات شرکت کنند. من از لحظه اولی که وضعیت خیابان طالقانی را دیدم فهمیدم مسائلی که اتفاق میافتد ربطی به عقاید، شعائر و عرف جامعه ما ندارد.
بخشی از این محاکمه در واقع محاکمه من نیست. محاکمه رهبرانی است که حاضر نشدند به احزاب رسمی تن بدهند و فضا را باز گذاشتند تا رسانههای خارجی و اپوزیسیون خط و ربط تعیین کنند. چرا آنها پاسخگو نیستند؟ چرا کسانی که با ادعای تقلب، اعلام تجمع کردند مسئولیت کارشان را نمیپذیرند؟من 11 صبح روز عاشورا در خیابان طالقانی بودم و وقتی به خانه رسیدم متوجه شدم که چه اتفاقاتی افتاده است و هیچ برنامهریزی نکرده بودم. پس آنهایی که با بیانیههای خودشان که احتمالاً خیلی خوشنویس هم هست ما را سر شوق آوردند چه؟
حرفهای محسن سازگارا را باور کرده بودم
من در تجمعات غیرقانونی 25، 26 و 28 خرداد شرکت کردم و در اغتشاشات 18 تیر، 16 آذر و ظهر عاشورا حضور داشتم که در ظهر عاشورا در مقابل پارک لاله در خیابان کارگر شمالی حضور داشتم و شعار میدادم. از این تجمعات خبرهایی را به رسانههایی چون سی.ان.ان، الجزیره، دویچه وله، بی.بی.سی فارسی و صدای امریکا ارسال کردم. درباره روز عاشورا چیزی حدود 100 اس.ام.اس از خودم ارسال کردم. خبرهای سایتهایی مثل بالاترین را خیلی دنبال میکردم و این خبرها کاملاً ذهنیت مرا خیلی پر کرده بود و تمام خبرها را باور میکردم و فکر میکردم همه این حرفها حقیقت دارد.
عضو خبرنامه اشخاصی چون محسن سازگارا بودم زیرا فکر میکردم این شخص که خودش قبلاً در نظام بوده و اکنون از نظام جدا شده، قطعاً نظام مشکل دارد و با توجه به موقعیت ایشان در نظام و اینکه از نظام خارج شده من حرفهایش را باور میکردم. فکر میکردم ما در نتیجه انتخابات و نظام اکثریت هستیم و اینکه در اغتشاشات به ما ظلم میشود و نظام و دولت سعی میکنند صدای مخالفان را به هر نحوی که شده خفه و آنها را سرکوب کند و این چیزی بود که دائماً از طریق رسانهها و سایتها به ما القا میشد.
درباره نامه توهین آمیزی که برضد مقام معظم رهبری به دادگاه لاهه ارسال کردم، باید بگویم این نامه در سایت بالاترین نوشته و تبلیغ شده بود و من جزو امضاکنندگان این نامه بودم.
از شهرستانها بی خبر بودیم
من پشیمان هستم و اینکه چه شد تا ابراز پشیمانی کنم. میخواهم بگویم اولاً اینکه تعدادی از دوستان من بعد از واقعه عاشورا از شهرستان آمدند و من درباره نتیجه انتخابات با آنها صحبت کردم اولاً این افراد به من گفتند این نتیجه انتخاباتی که در شهرستانها صورت گرفته به این صورت نیست و کاندیدایی که من فکر میکردم باید رأی میآوردند در شهرستانها به این صورت نیست.
حتی خواهرهای من در شهرستانها که طرح پزشکی خود را طی میکنند، آنها نیز به واسطه حضور خود در شهرستانها به این نتیجه رسیده بودند و حتی به من نیز این موضوع را گفتند که در انتخابات آنچه که ما فکر میکردیم و اینکه در انتخابات تقلب صورت گرفته و همین موضوع مبنای اطلاعات و اغتشاشات شده و باعث اقدامات زشتی که ما انجام دادیم شده نیست و این نکته را متوجهام کرد که کارهای من کورکورانه و همه اقدامات غلط بود و اینکه بدون تحقیق و بررسی فقط با شنیدن حرفهایی که دوست داشتم بشنوم آن هم از رسانههای خارجی و با القائات دشمنان انقلاب بلافاصله نتیجه انتخابات را محکوم کردم و نظام و همه دستگاهها را متوجه این محکومیت خود کردم.
منتها آن زمان دیگر کار از کار گذشته بود و مدتی بعد از آن دستگیر شدم. هنوز این مسئله در فکر و ذهن من بود که در زندانها اعمالی مثل تجاوز، شکنجه و اعترافهای زوری و قرص خوراندن به برخی از متهمان و چیزی از این دست صورت میگیرد و هیچ کدام از حرفهایی را که گفته میشد باور نمیکردم بنابراین همینها تصورات مبنای خیلی از اغتشاشاتی بود که من در آنها شرکت کردم یعنی وظیفه خود میدانستم که باید در این اغتشاشات شرکت کنم چرا که در رسانه و خبرگزاریهایی که قبولشان داشتم و فکر میکردم که حرفهای درست و واقعیت را میزنند این موضوع تقلب در انتخابات واقعیت دارد.
عضو تشکیلاتی منافقین بودم
از 13 سالگی در تنها کتابخانه محل که متعلق به سازمان منافقین بود با کتابهای آنها آشنا شدم و در همان زمان آموزگارمان را به لحاظ فعالیت با سازمان اعدام کردند و در سال 1384 جذب سازمان منافقین شدم و با ایمیل با آنها ارتباط برقرار کردم، آنها اسامی مختلفی چون رضا، موسی، رامین برای من انتخاب کردند و فعالیتهای تبلیغی داشتهام تا اواسط سال 86 توسط مأموران اطلاعات بازداشت شدم، اما مورد رأفت دستگاه قضایی قرار گرفتم و بعد از آن هیچ گونه ارتباطی با سازمان نداشتم.
پس از طی سه ماه محکومیت و شش ماه انفصال خدمت که در واقع 2 سال حقوق نگرفتم، منافقین با من تماس گرفتند که این موضوع را به حراست اطلاع دادم و محل زندگی ام را جابه جا و به پاکدشت رفتم، اما از سوی سیمای منافقین ایمیلهای متعددی برای من فرستادند و با آنها ارتباط برقرار کردم. آنها نام مستعار شهاب را برای من گذاشتند و سرپل ارتباطی جدیدم مهری شد که مرا ترغیب به شرکت در تجمعات کرد، اما نتوانستم در تجمعات شرکت کنم. تنها عکسی از تجمعات 16 آذر تهیه و برای آنها ارسال کردم و برای روز عاشورا فایلی حاوی لیست شعارها، عکس مسعود و مریم رجوی برایم فرستادند و خواستند که عکسها را منتشر و آن را در بین تجمع کنندگان پخش کنم، سپس از آنها عکس گرفته و برایشان بفرستم.
روز عاشورا بدون این که موضوع را به خانمم بگویم با دختر کوچکم به زیر پل کالج رفتیم که موبایلم زنگ خورد و از سیمای منافقین از من درباره وضعیت آنجا سؤال کردند که من گفتم مردم شعار الله اکبر میدهند، جمعیت زیاد است. انگار انقلاب57 رخ داده، سنگ پرانی از بالای پل میشود، گاز اشک آور زدند و صدای تیراندازی میآید که در این زمان ارتباط تلفنی قطع شد. فیلم کوتاهی از جمعیت گرفتم و زمانی که نیروی انتظامی وارد صحنه شد، میخواستم به منزلم برگردم که از سوی منافقین با من تماس گرفتند و گفتند به سمت ولیعصر برو که من باتری و سیم کارت موبایلم را درآوردم.
بعد از عاشورا در تلویزیون چند خانم بدحجاب را دیدم که شعارهای منافقین را سر میدادند و به جای عکس مسعود و مریم پارچه سبز بالای سرشان گرفته بودند. بعد از روز عاشورا نامهای از سرپل قبلی ام رسید، مبنی بر این که شیوا سرپل جدید است و پروسه جدیدی را بیان کردند مبنی بر این که در داخل تاکسی سوار شوید و به جای میدان ولیعصر بگویید به میدان مصدق میروم. سپس از این موضوع فیلم بگیرید و برای ما بفرستید.
بیت العدل بهائیان دستور اغتشاش در روز عاشورا داده بود
بیتالعدل هیأت 9 نفرهای در کشور فلسطین اشغالی هستند که تمام تشکیلات جامعه بهائی را در اختیار دارند و بهائیان باید طبق اوامر آنها عمل کنند و معمولاً پیامهایش را از طریق برگزاری ضیافتهایی به جامعه بهائی منتقل میکنند و تا قبل از انتخابات مجلس هشتم، بیتالعدل فعالیت سیاسی را ممنوع اعلام کرده بود، اما در انتخابات مجلس هشتم به ما اجازه شرکت دادند و پس از آن هم در انتخابات دهم اجازه شرکت داشتیم. در انتخابات حضور داشتم و در تجمع 25 خرداد از میدان انقلاب تا آزادی به همراه یکی از دوستان بهائیام شرکت کردیم.
در روز عاشورا نیز من از طریق شبکه بیبیسی انگلیسی، صدای امریکا و رادیو فردا متوجه شدم که قرار است تجمعی برگزار شود. از طریق یکی از دوستان جامعه بهائی نیز اسام اسی دریافت کردم. در روز عاشورا ساعت 9:30 صبح به یکی از دوستان بهائیام زنگ زدم که او گفت من با گروه خودم میروم.
در نتیجه من به همراه پنج نفر دیگر در میدان فاطمی قرار گذاشتیم و سپس به سمت پائین حرکت کردیم. روی پل حافظ تجمع نیروی انتظامی را دیدم و زیر پل اغتشاشگران بودند. بیتالعدل احساس میکردند در جمهوری اسلامی ایران حق آزادیهای بیشتری دارند. هرچند به نظر من آزادی کامل در زمینه عقیدتی داشتند. تشکیلات ضیافت زیر نظر بیتالعدل است. هر منطقه چند ضیافت و یک ناظم ضیافت دارد. ضیافت ما حدود 20 نفر عضو داشت و هدفشان این بود که حرکت ضد ارزشهای نظام انجام بدهند.
راهپیمایی گسترده مردم ولایت مدار
در روز عاشورا
و
اقامه نماز ظهر عاشورایی
به تبعیت از مولایمان سیدالشهدا (ع)
در برابر فتنه گران می ایستیم
بمناسبت سالروز حرمت شکنی آشوبگران روز عاشورای حسینی سال 1388
وعده دیدار ایرانیان غیور :
میدان امام حسین - خیابان انقلاب - میدان انقلاب
بار بگشائید اینجا کربلاست آب و خاکش با دل و جان آشناست
السلام ای سرزمین کربلا
السلام ای منزل نور خدا
امت عاشورایی در پی فتنه جویان اموی