سخنانی که عمق تحلیل شیخ را نشان می دهد! بعضی از دوستان از اول هم می گفتند که هدفمندی یارانه ها برای نابودی ما درست شده و ما حالا این را می فهمیم! مهدی کروبی اخیرا در سخنانی که نشان از عمق تحلیل و اطلاعات او دارد گفته: هدف از طرح یارانه ها در این مقطع خاص که فرقه سبز می رود تا بر اوضاع مسلط شود و مردم یکصدا مارا فریاد می زنند ، چیزی نبوده جز عوام فریبی و از همان کارهای عجیب و غریبی که در بحبوحه انتخابات با پخش سیب زمینی و سهام عدالت و... اونجوری کردن که دیدیم!!! وی در ادامه سخنان جالب خود افزود: "مطلب دیگر اینکه خبر موثق داریم که پنهانی مشغول مذاکره با آمریکا هستند و با وقاحت تمام می گویند که می خواهیم فرقه را نابود کنیم، البته این را بگوئیم بعضی از دوستان از اول هم می گفتند که هدفمندی یارانه ها برای نابودی ما درست شده و ما حالا این را می فهمیم . من به اینها نصیحت می کنم که بخاطر ما و اینکه از ما وحشت دارید کشور را به نابودی نکشانید، آمریکا هیچ برای شما ندارد، بیائید گفتگو کنیم، اینقدر تنگ نظر نباشید، مارا قبول ندارید، باشد ولی نظرات ما را که باید قبول داشته باشید، من کلام امام را برای شما می خوانم و بنام کسی که نزدیکترین فرد و مورد اعتمادترین فرد به امام بوده است به شما می گویم اینکار را نکنید و بدانید که آمریکا شیطان بزرگ است و خیر شما را نمی خواهد." درخواست محترمانه دوستان کروبی:آقای کروبی لطفا ساکت شوید! شنیده ها حاکی از آن است که جمعی از دوستان قدیمی کروبی به وی توصیه هایی مبنی بر سکوت نموده اند. این چههر های نزدیک به نفر پنجم انتخابات به کروبی گفته اند:برای ما اثبات شده است که نظام بایک سناریوی دقیق وحساب شده مشغول تخریب چهره های ارزنده کشور و از جمله شما (کروبی) می باشد! این افراد در ادامه می افزایند : مضحکه کردن ، بی ارزش و لوث نمودن کلام وبرخورد کاریکاتوری با شما ودیگران و هجمه های سنگین در پس هر اظهار نظری به نحوی که مجموعه هماهنگی از رسانه هارا روی سر مخاطب خراب می کند بخشی از ترور شخصیت و شرطی کردن افکار می باشد که مثلا با طرح مباحثی از بعضی شخصیتها ، فورا آنچه در تکرار ها در اذهان نهادینه کرده اند در قالب هجو و بیهوده گویی خودرا نشان می دهد وبه این شکل فرد مورد نظر را خنثی می نمایند. این آقایان افراد در توصیه خود به کروبی "بهترین راه وطبیعی ترین اقدام برای خنثی کردن این ترفند فوق عملیات روانی نظام ، سکوت واظهارات کنترل شده واز مجاری رسمی می باشد". بنظر می رسد یکی از دلایل کم تحرکی و سکوت کروبی در روزهای اخیرهمین استدلال بوده باشد. "لی ژیگوانگ " (Li Xiguang) و "وانگ جینگ " (Wang Jing) دو نویسنده چینی در مقالهای به بررسی نقش رسانههای اجتماعی در دیپلماسی عمومی و چگونگی تاثیرگذاری این رسانهها در آشوبهای "سینگکیانگ " و "ایران " در سال 2009 پرداختند. در بخشی از این مقاله آمده است: در سالهای اخیر، هم دولتها و هم گروههای تجزیهطلب یا افراطی با انتشار اطلاعات میان حامیان و طرفداران خود و نیز احیاناً با دعوت به اتخاذ اقدامات خشونتآمیز در رسانههای اجتماعی شروع به استفاده از این ابزار کردهاند. این مقاله افزوده است: این ابزارها میتوانند به اغتشاشگران کمک کند تا سیستم قضایی محلی را دور زده و بدون اینکه شناسایی شوند، اعتراضات سیاسی، شورشها و یا حملات تروریستی را سازماندهی کنند. توییتر، یوتیوب، فیسبوک در کار سازماندهی آشوبها و اعتراضات این مقاله سپس به انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری ایران اشاره کرده و میافزاید: پس از انتخابات ریاستجمهوری ایران (2009)، "محمود احمدینژاد "، که در دور اول تصدی خود بر مسند ریاست جمهوری، غرب (بالاخص آمریکا) را به علت اتخاذ موضعی جسورانه در قبال برنامه هستهای ایران بسیار خشمگین کرده بود، در انتخاباتی جنجالی به پیروزی رسید. تجمع جمعی از دانشجویان در اعتراض به مصوبه دانشجوی پولی +عکس تعدادی از دانشجویان دانشگاههای کشور روز سهشنبه در اعتراض به تصویب بند ه ماده 24 برنامه پنجم توسعه کشور مقابل مجلس شورای اسلامی و معاونت نظارت راهبردی ریاست جمهوری تجمع کردند. به گزارش رجانیوز، دکتر مهدی کوچکزاده و دکتر احمد توکلی از نمایندگان تهران که از مخالفان تصویب این بند از لایحه برنامه پنجم نیز بودند، در میان تجمع کنندگان حاضر شدند و دلایل مخالفت خود را اعلام کردند. بند الحاقی به ماده 24 برنامه پنجم که به دانشگاهها اجازه میدهد "با تأسیس شعب جدید در محل استقرار خود بدون برگزاری آزمون و با دریافت شهریه دانشجو بگیرند"، در لایحه پیشنهادی دولت نبود و در کمیسیون تلفیق اضافه شد اما در جلسه علنی مجلس به هنگام بررسی این ماده، نماینده دولت از این بند نیز دفاع کرد.
دانشجویان تجمع کننده همچنین بیانیهای را با عنوان "شورای هماهنگی کشوری مبارزه با پولی شدن دانشگاه های دولتی" صادر کردند. در این بیانیه آمده است: انقلاب اسلامی بر پایهی نفی طاغوت و استکبار در بعد سیاسی و تحقق اسلام ناب محمدی در مقابله با اسلام آمریکایی، شکل گرفت و قانون اساسی به مثابه میثاق ملی و دستاورد جان فشانی های مسلمانان مستضعف بر ضرورت تداوم انقلاب در همه ابعاد و حمایت از مستضعفین و رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه، در تمام زمینه های مادی و معنوی تاکید کرده است و چالش های داخلی و خارجی مقابل انقلاب همواره بر روی مقابله با همین اصل مبارزه با استکبار و استضعاف در انقلاب اسلامی سامان یافته است.
اکنون در آغاز دهه پیشرفت و عدالت، ضرورت بازخوانی دوباره اصولی که انقلاب اسلامی بر مبنای آن شکل گرفته است، و پی گیری آن در برنامه ریزی ها الزام جدی دهه چهارم انقلاب است. امروز شعارهای عدالتخواهی، مستضعف گرایی، دفاع از محرومین باید خود را نه فقط در تریبون های عمومی و شعارهای مسئولین –که به جای خود لازم و ضروری است- که باید در برنامه ریزی های کوتاه مدت و بلند مدت نظام اسلامی نشان بدهد.
حال در این میدان، تقابل مبنایی و جدی بین معتقدین به مبانی اسلامی انقلاب و طرفداران پیوستن به نظام سلطه و استکبار جهانی و سرمایه داری شکل گرفته است. تجدید نظر طلبان در این فضا آشکارا سخن از ضرورت فراموش کردن شعارهای انقلابی می زنند، از سوی دیگر عده ای با تکرار شعارهای انقلابی دانسته یا ندانسته و یا از سر استیصال برنامه های تجویزی صندوق بین المللی پول و بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی را پی می گیرند. و دو لبه ی این قیچی اسلام ناب و مستعضعفین به عنوان صاحبان اصلی انقلاب را نشانه رفته اند.
اصرار بر خصوصی سازی افسار گسیخته در مواردی که باید جزو امور حاکمیتی به حساب بیاید، نظیر آموزش و پروروش، آموزش عالی و بهداشت و درمان نمود عینی این تقابل جدی است. حال، که جهت گیری های کلی نظام اسلامی بر اساس قانون اساسی و فرامین امام راحل و رهبر معظم انقلاب باید در جهت حمایت از محرومین و مستضعفین باشد. امام راحل می فرمودند: «خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسوولان کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومان و روآوردن به حمایت از سرمایهدارها شود و اغنیا و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشتری برخوردار بشوند. معاذالله که این با سیره و روش انبیا و امیرالمومنین و ائمهمعصومین- علیهم السلام – سازگار نیست. ” ?/?/????)
با این وجود که در طول شش سال گذشته و پیش از آن تحذیرهای متعدد به دولت ها و مجالس از جناح های مختلف سیاسی داده شده، ده ها جلسه ی دانشجویی و اعتراض و تحصن و تجمع برگزار شده و گزارش های علمی به مسئولین امر ارسال شده، حجت هم از طریق فعالین مردمی و دانشجویی و اساتید و هم از جانب رهبری- که صریحا نسبت به این روند و مشخصا خصوصی سازی فرهنگ و بهداشت و درمان ابراز نارضایتی فرمودند- به مسئولین امر تمام شده است. چگونه است که کسانی به خود اجازه می دهند، به نفع مرفهین و سرمایه دارها و طابق النعل بالنعل نسخه های کانون های سرمایه داری و بر خلاف فرامین امام و رهبری در این عرصه وارد شوند.
چه اصرار و کدام منافع پشت اولویت دادن به سرمایه داران و هدایت امکانات موجود و ظرفیت های آتی نظام اسلامی به سمت اقشار مرفه وجود دارد؟ آیا بدنهی کارشناسی دولت و نمایندگان مجلس از خود نپرسیده اند که این عدول از عدالت اجتماعی اسلام و هروله به دنبال نسخه های نظام سرمایه داری با کدام مبنای اسلامی سازگار است؟ با کدام توجیه تنها راه تحرک اجتماعی مستضعفین یعنی آموزش نیز باید به گونه ای تغییر بیابد تا هم آموزش و پرورش صرفا به صاحبان سرمایه و ثروت تعلق بگیرد و هم ورود بر دانشگاه سراسری که صرفا به حضور در مدارس غیر انتفاعی و کلاس های کنکور ، منوط گشته بود با باز گذاشتن دست دانشگاه ها به پذیرش دانشجوی پولی مهر تایید دیگری برای صاحبان سرمایه بگیرد؟
این مقابلهی صریح با اصول ?? بند ? اصل سوم و بند ? اصل دوم قانون اساسی بر اساس کدام توجیه صورت می گیرد؟ توجیه این که دولت یارانه را به مستعدین می دهد؟ ایا این مستعدین همان صاحبان استعدادند یا صاحبان سرمایه؟ چرا به جای برنامه ریزی کیفی برای دانشگاه ها مثل حوزه علوم انسانی که دچار رهاشدگی و سیطره غرب گرایان گردیده است، می خواهند به صرف تولید مدرک بدون ایجاد فرصت های شغلی لازم برای آن همت بگمارند؟ آیا تبدیل دانشگاه به کارخانه تولید مدرک برای مرفهین به بی اعتباری مدارک آموزش عالی در دانشگاههای دولتی و افت سطح علمی دانشگاه ها با تبدیل شاخص ورود به دانشگاه ها از توانایی علمی به پول نیست؟ آیا این مسئله به نهادینه و قانونی کردن تبعیض و بیعدالتی در عرصههای علمی، فرهنگی و اجتماعی نمی انجامد؟آیا این قانون، اصالت دادن به ثروت در برابر علم و جایگزینی سرمایهسالاری به جای شایستهسالاری نیست؟ آیا این اقدام گامی در جهت نابودکردن تدریجی جنبش دانشجویی از طریق تغییر ترکیب دانشگاهها نیست؟ آیا مسئولین سخنان روح خدا را در مورد ضرورت انتساب مسئولین به اقشار مستضعف نخوانده اند که این گونه می خواهند بدنه مدیریتی کشور را در آینده به اقشار مرفه محدود کنند؟ آیا در این شرایط با از بین رفتن روحیه و تلاش علمی در بین دانشجویان و سایر افراد جامعه می توان از تولید علم و نهضت نرمافزاری سخن گفت؟
آیا این مسئله ملاکی برای محک کلام امام راحل نیست که «تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند.» و این چنین باید فقرا و متدینین بی بضاعت، گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلاب مورد بی توجهی قرار بگیرند. قطعا شرایط موجود نظام آموزشی مال شرایط مطلوب نیست، اما تغییر و اصلاح آن باید با کدام جهت گیری صورت بگیرد؟ با نسخه صندوق بین المللی پول و به کار بردن توجیهات سرمایه سالاران و توجیهات بنگاه های اقتصادی بر پایگاه فرهنگی؟ آیا اگر قرار شود مبنایی غیر شعاری برای این مدل برنامه نویسی و تصویب برنامه نوشت باید چیزی غیر از مبانی نظری برنامه چهارم توسعه که به وسیلهی تجدید نظرطلبان نوشته شده بود را را منتشر کرد؟
شورای هماهنگی کشوری مبارزه با پولی شدن دانشگاه های دولتی بعد از شش سال اعتراض پی در پی و در اتمام حجت با مسئولین تقنینی و اجرایی اعلام می دارد: روند افراطی تب خصوصی سازی آموزش تخطی از اصول سه گانه قانون اساسی و فرامین مشخص امام و رهبری است، و انتظار فوری دانشجویان از مسئولین بازگشت از خطای صورت گرفته و اصلاح این روند غلط است، که جز به انحراف آینده نظام و افتادن مقدرات کشور به دست اقشاری که طعم فقر و محرومیت و استضعاف را نچشیده اند نخواهند بود. و بدیهی است که فرزندان روح الله و سربازان ولایت فقیه نسبت به این تغییر جهت گیری های اساسی ساکت نخواهند ایستاد. خصوصی سازی های افراطی آموزش و بهداشت قطعه ی کوچکی از پازل بزرگ تر بردن نظام به سمت نسخه های لیبرال سرمایه داری است و باید تجدید نظر جدی در این حوزه و باز نگری جدی در سیاست گزاری های کلان مربوط به این حوزها و سینه خیز رفتن به سمت نظام سرمایه داری صورت بگیرد که به گفته رهبر معظم انقلاب جمهوری اسلامی منهای عدالت هیچ حرفی برای گفتن نخواهد داشت. مسئولین مربوطه که سال هاست به دلیل فقدان استدلال از پاسخ گویی مستقیم به معترضین انقلابی و مسلمان طفره می روند و با زدن برچسب های مختلف به معترضین از پاسخ گویی شانه خالی می کنند، در جمع دانش جویان حضور یابند و پاسخگوی سوالات آنان باشند. انتظار از شورای نگهبان در صورت عدم تنبه دولت و مجلس، ایستادن مقابل این چنین امور خلاف قانون اساسی و عدالت اجتماعی اسلام است. دانشجویان ?? روز به دولت و مجلس فرصت اصلاح این اشتباه تاریخی را می دهند و در صورت عدم تحققق خواسته ها به وظیفه اسلامی و انقلابی خویش در جلوگیری از انحرافات و نفوذ شرق زدگی و غربزدگی و امور خلاف عدالت در ذهن و عمل برنامه ریزان عمل خواهند کرد.
این مقاله که در فصلنامه ارتباطات بینالمللی به چاپ رسیده افزوده است: بلافاصله پس از پیروزی احمدی نژاد، توییتر، یوتیوب، فیسبوک و "فلیکر " تبدیل به واسطهها و پلتفرمهای انتشار اطلاعات و سازماندهی اعتراضات و آشوبها توسط گروههای مخالف و حامیان غربی آنها شدند.
نویسندگان چینی در ادامه مقاله خود آوردهاند: در گذشته کشورهای غربی بالاخص آمریکا، از رسانههای سنتی مانند ایستگاههای رادیویی بینالمللی برای تحریک و سازماندهی مخالفان استفاده میکردند، با این حال، غربیها در انتخابات ریاستجمهوری ایران تنها به ایستگاههای رادیویی و یا خبرگزاریها برای دستیابی به برنامههای سیاسی خود اتکاء نکردند؛ آنها با استفاده از رسانههای اجتماعی جدید توانستند این کار را بهتر و مؤثرتر انجام دهند.
نویسندگان در ادامه به چگونگی طرفداری و حمایت دولتهای غربی و رسانههای وابسته از اعتراضات و آشوبهای پس از انتخابات ایران اشاره کرده و مینویسند: گروههای مخالف از طریق رسانههای اجتماعی شبکهای کمکها و پشتیبانی زیادی از جانب غرب کسب کردند، برای مثال، گوگل و فیسبوک بلافاصله زبان فارسی را نیز به خدمات خود افزودند تا به معترضان ایرانی یاری رسانند.
این مقاله می افزاید: علاوه بر این، وزارت امور خارجه آمریکا از توییتر خواست که تعطیلی موقت وبسایت را به علت تعمیرات، به تعویق اندازد تا در روز انتخابات نیز کاربران بتوانند از آن استفاده کنند، از حامیان گروههای مخالف در خارج از کشور خواسته میشد تا اطلاعات مکان و زمان خود را به نحوی تنظیم کنند که به نظر برسد در داخل ایران فعالیت میکنند. همچنین از آنها خواسته میشد ماسکهایی سبز بر صورت کنند و به صفحه "میرحسین موسوی " (رهبر گروه مخالفان) در فیسبوک بپیوندند تا نشانگر حمایت بینالمللی قوی از مخالفان باشد.
در بخش دیگری از این مقاله با اعلام اینکه رسانه اجتماعی به عنوان رسانه شبکههای اجتماعی نیز خوانده میشود و به عنوان پلتفرمی برای دیپلماسی وبمحور شناخته میشود، آمده است: علیرغم این حقیقت که در مورد کارآیی و تأثیر رسانههای اجتماعی شبکهای بر ارتباطات بینالمللی و بسیج سیاسی باید تحقیقات زیادی صورت پذیرد اما مورد ایران نشان داد که این ابزار میتواند تأثیر بسیار زیادی در دیپلماسی عمومی الکترونیکی داشته باشد، گروه مخالف و حامیان غربی آنها از طریق توییتر و وبسایتهای شبکههای اجتماعی، نه تنها در داخل و خارج از ایران به جمعآوری حامی و طرفدار پرداختند بلکه توانست اعتراضات وسیعی در زمان کم ترتیب دهند.
در ادامه این مقاله آمده است: در ماه می صفحه فیسبوک موسوی رهبر مخالفان ایران حدود 5000 عضو داشت، اما این رقم در کمتر از یک ماه مانده به انتخابات 110000 نفر شد، این حامیان به طور فعالی خبرها را که شامل اطلاعات اعتراضات، لیست قربانیها و لینک مقالات مربوطه میشدند را به روزرسانی میکردند. تصاویر ثابت و متحرک اعتراضات خیابانی، بالاخص خشونت پلیس، - در برخی مواقع بهطور مستقیم از تلفنهای همراه - به یوتیوب، فلیکر و دیگر وبسایتهای اشتراک ویدئو و تصویر آپلود میشدند.
به نوشته دو نویسنده چینی، در حین ناآرامیهای ایران، برخی رسانههای دولتی در غرب همکاری نزدیکی را با وبسایتهای رسانهای اجتماعی بزرگ آغاز کردند. برای مثال، گروههای مخالف از وبسایتها و تلویزیونهای ماهوارهای "صدای آمریکا " و "بیبیسی " برای بسیج کردن حامیان موسوی استفاده میکردند. صدای آمریکا در گزارشهای خبری خود، از مطالب ارسالی به توییتر، وبلاگها و یا ویدئوهای تولید شده توسط کاربران نیز استفاده میکرد.
این مقاله می افزاید: علاوه بر 15 میلیون بیننده صدای آمریکا، در زمان ناآرامیها تعداد مراجعان به وبسایت این شبکه نیز 800 درصد افزایش یافت. با این حال، اگرچه "شبکه خبر فارسی صدای آمریکا " (PPN) هر روز در حدود 300 ویدئو از شهروندان ایرانی دریافت میکرد اما گاهی خود گزارشگران نیز اصالت این کلیپهای ویدئویی را زیر سؤال میبردند. در میزگردی با عنوان "نقش رسانههای جدید در انتخابات ایران " که در "مرکز کمک به رسانههای بینالمللی " (Center for International Media Assistance) برگزار گردید، "ستاره درخشش "، از گزارشگران "شبکه خبر فارسی صدای آمریکا " پرسشی بدین مضمون مطرح کرد: "سؤال اصلی این است: آیا آنها اصالت دارند؟ "
کدام منافع پشت اولویتدادن به هدایت امکانات به سمت اقشار مرفه وجود دارد؟