نکتهای مهم در تحلیل سوابق سران فتنه
رویدادهای تلخی که سال گذشته و پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم رخ داد، اگرچه فرصت یک بهره گیری درخور از انتخاباتی بی سابقه و باشکوه و ارتقای جهشی جایگاه جمهوری اسلامی در عرصه جهانی را کمرنگ کرد اما در عین حال دستاوردهایی بسیار مفید و عبرت آموزی را نصیب ملت ایران کرد.
یکی از موضوعاتی که در بحبوحه ناآرامی ها توجه بسیاری از محافل سیاسی و خبری و نیز افکار عمومی را درگیر ساخته بود، بازخوانی پیشینه و سوابق سران ناآرامی ها بود که به دلیل هدایت جریان آشوب خیابانی به "سران فتنه" معروف شده بودند.
به گزارش پایگاه خبری نهضت سبز نبوی، برای همه مهم بود که بدانند آیا سران و فعالان اغتشاشات که اکثرشان حضور دیرینه ای در سطوح بالای جمهوری اسلامی داشتند، چگونه به مرحله تقابل با نظام رسیده اند؛ اینکه آیا انحراف از خط امام و انقلاب محصول پیمایش چندین ساله راهی اشتباه بوده و یا اینکه این سیاسیون مقطع کنونی را زمان مناسبی برای علنی کردن مکاید چند ده ساله خود دیده اند؟ به عبارت دیگر آیا سران فتنه از ابتدا به دنبال براندازی نظام بوده اند و اکنون چهره واقعی شان رو شده یا این نفاق محصول کژی های چندین ساله بوده است؟
در همین راستا، برخی رسانهها تلاش کردند تا با بازخوانی تاریخ و رجوع به سوابق نامطلوب این افراد، مشی انحرافی آنان را مربوط به سال ها پیش بدانند و این افراد را از ابتدا دارای انحراف عقیدتی، ایدئولوژیک و نفاق داخلی معرفی کنند؛ مسالهای که البته در موارد زیادی صحیح بود و بررسیها نشان داد که برخی از فعالان مطرح فتنه 88 (آنگونه که خود اعتراف کرند) از ابتدا تفکرات التقاطی و انحرافی داشتند و فقط به دلیل شرایط خاص ابتدای انقلاب یا ترس از امام راحل، قادر به بروز ماهیت واقعی خود نبودهاند.
با این حال، در موارد دیگری از جمله درباره سران ناآرامی ها این ادعا دور از واقعیت بود و هرچند که وجود خلجانهای اعتقادی و اخلاقی در گفتارها و رفتارهای آنان بروز جدی داشته اما نمی شد پذیرفت آنان از ابتدا منحرف و به دنبال براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران بوده اند.
نکته مهم موضوع این است که تن دادن به چنین تحلیلی درباره سران فتنه و جاسوس دشمن معرفی کردن آنان از ابتدا، محصولی جز منحرف شدن خواص و افکار عمومی از وقایع عبرت آموز سال 88 ندارد و اساسا در تضاد با مفاهیم و تعالیم اسلامی است.
این مساله که برخی افراد در ابتدا مومن به امام و انقلاب اسلامی بوده و در گذر زمان و به دلیل تسلیم شدن در برابر منافع شخصی و گروهی و همچنین اسارت در بند مال و فرزند و دیگر خواسته های دنیوی، به جبهه مقابل انقلاب نقل مکان کرده اند، مسالهای است که تاریخ اسلام عبرتهای مشابه بسیاری از آن به خود دیده و نامهایی چون طلحه و زبیر و حتی چگونگی شکل گیری فاجعه عاشورا فقط 50 سال پس از رحلت پیامبر(ص)، شاهد این مدعاست.
بر پایه چنین حقیقتی است که ابواب عبرت و درس گیری از واقعیت ها باز می ماند و مردم و بویژه خواص، هر مرحله ای از زندگی و هر تصمیم خود را آزمایش و امتحانی الهی خواهند دانست که اگر در راستای هوای نفس و خواسته های شخصی و حزبی باشد، بعید نیست که ادامه آن روند، آنان را به قهقرای کنونی سران فتنه و حتی بدتر از آن دچار کند و در نگاه خدا و مردم منفور.
آیتالله مصباح یزدی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، که دلایل زیادی برای دفاع از این واقعیت دارد، اخیرا در توضیح این موضوع اظهار داشت: "نمیتوان باور کرد که سران فتنه از ابتدای انقلاب به دنبال براندازی نظام اسلامی بودند. البته برخی ریشهها و زمینههایی در آنها وجود داشته است اما عمده انحراف آنها به دلیل برآورده نشدن خواستههایشان و تهدید منافعشان بود و امروز آنها با پوشاندن لباس حقیقت بر توقعات باطل خود میخواهند انقلابی نوین برپا سازند."
بنابراین ضروری است، رسانههای انقلابی که با اهداف نیک به سراغ بیان و تحلیل وقایع و عملکرد فعالان فتنه 88 رفته و میروند، این نکته را درنظر داشته باشند که تمام افرادی که سال گذشته جریان آشوب را هدایت کردند و بر تن انقلاب اسلامی زخم زدند، لزوما از یک جنس و همردیف نیستند.
در میان این افراد، هم منافقین چند ده ساله حضور داشت؛ هم خواص غرق دنیا و هم خواص بیبصیرت. هم دشمنان اسلام و مقدسات الهی حضور داشتند و هم عابدنمایانی که از فرط دوری از اجتماع، قدرک درک شرایط صحنه فتنه را نداشتند.
زیرا اگر قرار باشد همه مسببان فتنه 88 را به یک چوب راند و تحلیل کرد و آنان را منافقانی ازلی خواند که از ابتدا به دنبال براندازی و جاسوسی بودهاند، اصولا جایی برای پندآموزی و عبرت گرفتن از امتحانات بزرگ سال 88 باقی نمیماند چرا که کسانی که اکنون خود را از نفاق و انحراف دور می دانند، هرگز از فتنه 88 و سران آن درس نخواهند گرفت.
موضوعی که راه را هم برای فتنه های آینده گشوده خواهد گذاشت.