سرپل اصلی ستاد موسوی با گروهک نفاق دستگیر شد در پی اعترافات یکی از فریبخوردگان حوادث پس از انتخابات، سرپل اصلی ستاد موسوی با گروهک نفاق دستگیر شد. نهضت سبز نبوی به نقل از گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، این فرد که سرپل اصلی گروهک نفاق در ستاد موسوی بوده نقش موثری در شناسایی و اغفال فریبخوردگان حوادث پس از انتخابات داشته است. برپایه این گزارش، سرپل اصلی ستاد موسوی که با اعترافات "بنیامین" همکاری وی با گروهک نفاق محرز شده است پس از ارتباط با برخی از فریبخوردگان زمینه همکاری آنان با این گروهک را فراهم کرده است. وی با وعده و وعید و پرداخت مبالغی به فریبخوردگان آنان را به همکاری با گروهک نفاق و اجرای سناریوهای آشوب و ایجاد اختلال در امنیت جامعه واداشته است. اطلاعات تکمیلی دیگری متعاقبا ارسال میشود. باوجودیکه اصحاب فتنه درسخن پراکنی ها ورسانه های خود سعی دارد جمع نا چسب عوامل دنباله رووکارگزاری خودرا متحد وهماهنگ جلوه دهد ، اخباری که از درون محافل فرقه دریافت می گردد ، خلاف آنچه را که اصحاب فتنه وانمود می کنند را نشان می دهد . هدفمند کردن رایانه برای نابودی سبزها است! اخیرا یکی از سایتهای سبز با درج مقاله ای به تحلیل مسئله هدفمند کردن یارانه ها با نگاهی سبز پرداخته است. نویسنده در این مطلب با توجه به اقدام دولت و اصرار بر انجام این طرح ملی توسط نظام و برخلاف نظر سبزها اینگونه نتیجه گیری نموده است که دولت اینکار را فقط برای نابودی جنبش سبز انجام می دهد و هدفی به جز آن ندارد. عقده خود بزرگ بینی و فکر دیده شدن و جدی گرفته شدن مدتها است که به آرزویی برای رسانه های سبز تبدیل گردیده است تا جایی که این سایت فتنه سبز در تحلیل خود اینگونه نتیجه گرفته است که هدف از اجرای طرح هدفمندی یارانه ها فشار بر طرفداران فتنه است تا مجبور به جدایی از فتنه شوند. البته این مسیر سبز اشاره نکرده است که طرفداران بیشمار! جنبش کجا هستند تا التماس های مکرر سران فتنه را برای آشوب اجابت کنند. خبرگزاری فارس: عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت که 16 آذر زخمی عمیق در قلب دانشگاهیان ایجاد کرد و امروز پس از 57 سال همچنان آثار آن به چشم میخورد. حجت الاسلام رسول جعفریان در گفتوگو با خبرنگار سیاسی باشگاه خبری فارس «توانا» در خصوص 16 آذر سال 1332 گفت: عامل مهمی که موجب ضد آمریکایی شدن مردم ایران که در دوره ملی شدن نفت، به دلیل برخی از تبلیغات دروغ به کمک آمریکاییها امیدوار بودند، مشارکت این کشور به همراه انگلیس در کودتای 28 مرداد بود.
اختلافات ودرگیری های فکری عوامل کارگزاری با اصحاب فتنه پیش از این نیز خودرادر اشکال مختلف نشان داده است و از قرار آنچه ازاختلافات درونی فرقه بواسطه سلایق و دیدگاه های مختلف به بیرون درزکرده است مشخص می کند که سه طیف در وضعییت موجود هرکدام به نوعی اعتراض ودیدگاه خودرانسبت به دودیگر به نحوی نشان می دهد.
یک طیف معتقد به تعامل با حاکمییت و فراهم آوردن شرایطی است که بتوان مجوز فعالیت سیاسی گرفت ، این طیف عمدتا دنباله روی خاتمی وبه عنوان جناح اصلاح طلب شناخته می شود . از قرار این طیف با علنی شدن وضعییت خاتمی از فرقه جدا خواهد شد وگفته می شود بیشترین بار تئوریک فرقه نیز بردوش این طیف می باشد .
طیف دیگر با تاسی به موسوی همچنان معتقد به پرخاشگری و ساختارشکنی می باشد وراه معارضه رسمی با نظام را همانگونه که موسوی در پیش گرفته است تعقیب می نماید، این طیف که در اقلیت بوده وجزو تند روهای فرقه محسوب می گردد نمایندگی گروهک های ضد انقلاب( منافقین ، مجاهدین انقلاب ، نهضت آزادی ، سلطنت طلبان ، اراذل واوباش استخدامی و...... ) را در فرقه یدک می کشند .
اما طیف سوم را جریان خاموش و ناظری تشکیل می دهد که در برابر دوطیف دیگر حالت انزوا به خود گرفته وسکوت اختیار نموده است و بیشترین ریزشها را نیز این طیف بخود اختصاص داده است و پیش بینی می شود این رویه همچنان ادامه داشته باشد .
ملاحظه : جریان فرقه به خودی خود وجودی ندارد وبیشترین نمود خود را از لجاجت های جنون آمیز موسوی وحماقت های گاه وبیگاه کروبی به نمایش می گذارد .
اصحاب فتنه بنا به توصیه مشاوران خود که عمدتا پس مانده های مجاهدین انقلاب ورسواهای مشارکت می باشند ، با سماجت بر مواضع باطل وخیانتکارانه خود بدنبال بدست آوردن زمان وبازسازی خود می باشد و این توهم را در خود بوجود آورده است که با گذشت زمان و اتفاقاتی که با همکاری مزدوران آمریکا واسرائیل در منطقه وبه تبع آن در ایران ( توطئه های وعده داده شده توسط اصحاب فتنه ) روی خواهد داد و اقدامات خرابکارانه وآشوب طلبانه عوامل فتنه شاید بتواند نقش آلترناتیوی خود را اثبات نماید و سناریوی ناتمامی را که در سال 88 ابتر مانده است تکمیل نماید . برهمین اساس فتنه سعی دارد اختلافات را لاپوشانی نموده و اینگونه وانمود کند که اجزاء این جریان جنایتکار در اتحاد وهماهنگی بسر می برند ، ادعایی که در گذر زمان به پوچی آن واقف و موجب رسوایی خواهد شد .
وی با بیان اینکه اقدام نابخردانه آمریکا در کودتای 28 مرداد برای همیشه کینهای را در قلب مردم ایران کاشته است، افزود: این کینه تا به امروز وجود دارد و آمریکا به رغم فریبکاریهای خود در مقابل ملت ایران؛ برای عذرخواهی مقطعی، نتوانسته آن را از دل مردم ایران درآورد.
این محقق و پژوهشگر مسائل تاریخی تصریح کرد: مردم ایران سالها برای ملی شدن صنعت نفت زحمت کشیده بودند و در این نهضت، تجربه یک دولت و مجلس نیمه مردمی را تجربه کرده بودند.
وی افزود: با کودتای 28 مرداد مردم ایران تمام دستاوردهای خود را بر باد رفته دیدند و طبیعی بود که نه تنها با انگلیس و با آمریکا نیز که بنیانگذار توطئه و وارث انگلیس در ایران شد، مخالف باشند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، با بیان اینکه پس از کودتای 28 مرداد، دانشگاه به یکی از سنگرهایی تبدیل شد که همیشه در مسائل مهم سیاسی از خود حساسیت نشان می داد، گفت: دانشجویان علیه ورود نیکسون به ایران در آذرماه 1332 دست به تظاهرات زدند و در مقابل رژیم پهلوی ایستادند که سرمست از پیروزی 28 مرداد بود و تلاش میکرد تا ضربه شصتی به دانشجویان نشان دهد و دانشجویان را برای سالها وادار به عقب نشینی کند.
وی با اشاره به اینکه در حمله نیروهای نظامی به دانشگاه تهران سه تن از دانشجویان زبده دانشگاه تهران که با هم رفاقت داشتند به شهادت رسیدند، گفت: ماجرای 16 آذر زخمی عمیق در قلب دانشگاهیان ایجاد کرد که امروز پس از 57 سال همچنان آثار آن به چشم میخورد.
حجت الاسلام جعفریان اضافه کرد: دانشگاهیان، این خشونت سال 32 رژیم پهلوی را در دانشگاه هیچگاه فراموش نکردند، چرا که این رخداد علیه سلطه خارجی بود و موجب شد تا دشمنی با آمریکا در میان دانشگاهیان و مردم ایران نهادینه شود.
وی تصریح کرد: امروزه از نظر ملت ایران، آمریکا به عنوان دشمنی است که از کودتای 28 مرداد دفاع کرده، دانشجویان را به خاک و خون کشیده، 25 سال از شاه و سلطنت ظالمانه او دفاع کرده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه آمریکا به حریم ملتی متجاوز شد که دوست داشت مستقل و سازنده جهان در کنار سایر ملتها باشد، گفت: اما کودتای 28 مرداد موجب تحقیر مردم ایران و افتادن زمام حکومت به دست دولتمردانی شد که برای مردم ارزشی قائل نبودند.
وی با اشاره به سطوح مختلف جنبش دانشجویی ایران، اظهارداشت: این سطوح مختلف به دلیل خواست و احساس دانشجو به تناسب اوضاع و شرایطی است که بر کشور و جهان حاکم است.
این پژوهشگر مسائل تاریخی افزود: دنیای امروز، دنیای مظلوم کشی و تحقیر ملتهای ضعیفی است که خواهان استقلال واقعی و رهایی از دولتهای به اصطلاح متمدن هستند.
وی تصریح کرد: اگر دولتی به ظلم و تحقیر تن بدهد، پایگاه متجاوزان و شریک ظلم آنها به دیگران باشد و بهرهای از رفاه به ظاهر متمدنانه برده باشد مورد دلخواه غربیها است ولی اگر کشوری زیر بار تحقیر و ستم نرود، با دشمنی این قبیل کشورهای متمدن روبرو خواهد شد.
حجت الاسلام جعفریان با اشاره به اینکه بعد از نهضت ملی شدن صنعت نفت، یکی از ارکان جنبش دانشجویی مبارزه با سلطه بیگانگان به ویژه آمریکا است، گفت: در دورههایی که مردم با استبداد داخلی مبارزه میکنند، حاضر نیستند از اصل استکبار ستیزی صرف نظر کنند.
وی با بیان اینکه جنبش دانشجویی، خواست جوانان تحصیل کرده که غیر وابسته به زندگی روزمره هستند را منعکس میکند، اظهار داشت: دانشجویان گروهی هستند که آرمانی میاندیشند و خواهان سربلندی ملت خود هستند و ممکن است دارای خواستههای متنوعی باشند، اما به دلیل صداقت، صفا و آرمانگرایی که در جنبش دانشجویی دیده می شود، میتواند از طرفی نوعی جنبه نظارتی بر تصمیمات دولتی داشته باشد و از طرف دیگر پشتیبانی از خواستههای اصیل ملت باشد.
وی تصریح کرد: جنبش دانشجویی به دلیل اینکه ممکن است دچار انحرافات و افراط هایی شود نیاز به رهبری فکری دارد که در این زمینه باید بر بینش دانشجویان افزود.
این پژوهشگر مسائل تاریخی افزود: جنبش دانشجویی را نباید محدود کرد و زیر فشار گذاشت؛ چرا که محدود کردن آن از کارآییاش میکاهد.
وی راه رها شدن از تعارض در جنبش دانشجویی را تقویت فکر و بینش جنبش دانشجویی و به رسمیت شناختن استقلال آن دانست و گفت: مهم این است که به جنبش دانشجویی بدبین نباشیم و اگر اشتباهاتی داشت از آن بگذریم که جنبش دانشجویی پشتوانهای است که برای مجموع کشور سودمند است.
حجت الاسلام جعفریان تصریح کرد: جنبش دانشجویی در سال 58 تحول عمیقی در کشور به نفع انقلاب اسلامی ایجاد کرد و نباید جنبش دانشجویی را مصادره کرد یا اجازه داد تا کسانی با تبلیغات سوء، تنها بخشی از جریان دانشجویی را به رسمیت بشناسند لذا جنبش دانشجویی صرف نظر از آن که در عرصه سیاسی فعال است باید در بخشهای فرهنگی نیز فعال باشد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران فعال بودن جنبش دانشجویی را منوط به آن دانست که این جنبش احساس کند جامعه نیازمند حضورش است و برای این حضور موانعی ایجاد نخواهد شد.