اصلاحطلبان و تصاحب فرقه سبز
داستان «فرقـه سـبز» و «اصـلاحطلبـان» ماجرایی است که روایتها از آن شده است. از«تقسیم کار» تا «اختلاف میان سران این دو جریان»، خبرها و تحلیلهای مختلفی ارائه شده است. اما آنچه شاید کمتر به آن پرداخته شده تلاشهای زیرکانهای است که اهداف پنهانی را نشانه گرفته و نوع نگاه اصلاحطلبان به فرقه سبز را به نمایش میگذارد.
شاید در این خصوص پاسخ به پرسشهای زیر بتواند اندکی اهداف مستتر در این تلاشها را برجسته نماید. پرسشهایی همچون:
1 - نسبت اصلاحطلبان با فرقه سبز چیست؟
2 - چه اشتراکاتی میان فرقه سبز و اصلاحطلبان وجود دارد؟
3 - اصولاً این دو جریان چه تداخل گفتمانیای با هم دارند؟
4 - در سپهر سیاسی – اجتماعی کشور و در نزد گروههای دوم خردادی اصالت با کدامین گروه است؟
بیگمان برای پرداختن به این پرسشها، نگاهی به گذشته و پیگیری تحولات و اقدامات تا به امروز لازم و ضروری به نظر میرسد. نقطه آغاز این روایت را شاید باید از پیش از برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری دنبال کرد.
اصلاحطلبان که برای پایان دادن به چند دوره شکست انتخاباتی خود و احیای مجدد اصلاحات، به انتخابات دهم ریاست جمهوری چشم دوخته بودند، تلاشهای فراوانی را فراهم آورده و عده و عده تشکیلاتی – فکری خود را فعال ساخته بودند. همه چیز برای حضور سید محمد خاتمی فراهم بود اما وسوسه موسوی برای حضور در انتخابات و تأملات و تزلزلهای خاتمی موجب شد که موسوی برای حضور مصممتر شود به گونهای که وی پس از شنیدن دوگانه «یا من یا میرحسین» از سوی سید محمد خاتمی، مصمم تر از پیش و در پیامی به خاتمی تصریح کرده بود که اگر من تصمیم به حضور داشته باشم حتماً کاندیدا خواهم شد.
عزم موسوی برای حضور در انتخابات گرچه به نارضایتی اصلاحطلبان درلایههای پنهان و سرانجام انصراف سید محمد خاتمی از کاندیداتوری انجامید اما موجب شد تا اصلاحطلبان طی یک قمار تمهیدات و تشکیلات خود را در اختیار موسوی قرار داده و ستادهای وی را برای پیروزی شکل دهند.
در حقیقت قسمت عمده تشکیلات و حامیان موسوی از سوی اصلاحطلبان تأمین شد.
از دیگر سو شکست در انتخابات و ماجرای حوادث بعد از انتخابات نیز که به وقوع پیوست، اصلاحطلبان برای اینکه شکست به پای اصلاحات نوشته نشود به همراهی با موسوی در طرح تقلب در انتخابات پرداخته و در مسیر اقدامات ضدامنیتی خود برخی از نیروهای خود را در محکمه و سپس زندان مشاهده کردند. به عبارت دیگر بخشی از زندانی رفتههای برجسته این ماجراها نیز از اصلاحطلبان بودند. اما ادامه رویه رادیکال موسوی و عبور قطعی وی از نظام و انقلاب موجب شد که سران اصلاحات در یک برنامه ریزی از موسوی و کروبی زاویه گرفته و تا به امروز کجدار و مریز به پیش آیند.
در حقیقت میتوان گفت تا به این جای کار
الف- اصلاحطلبان بدنه اجتماعی و تشکیلاتی فرقه سبز را شکل دادند و فرقه سبز متأخر از اصلاحات بوده است.
ب- طرح تقلب در انتخابات، نه به احمدینژاد، اعتراض به سیاستهای نظام و تلاش برای برانداختن
گفتمان انقلابی موجود از اشتراکات و تداخل گفتمانی این دو جریان بوده است.
ج- رادیکالیسم موسوی که موجب شد جبهه وی مبتنی بر لایههایی از منتقدین تا معترضین از یکدیگر تفکیک و جدا شوند و سرانجام هرکدام به خاستگاههای خود بازگردند.
در این میان اما در شرایط کنونی آنچه اصلاحطلبان نسبت به فرقه سبز دنبال میکنند، چیست؟
آنچه در این خصوص قابل جمعبندی است، عبارت است از:
- جداسازی بدنه خود از فرقه سبز
- تلاش برای عدم ثبت فعالیتهای خود در چارچوب فعالیتهای رادیکال و ضد نظام و انقلاب این فرقه
- سعی در مصادره زندانیان حوادث بعد از انتخابات برای اسطورهسازی برای اصلاحات و تأکید بر زندهبودن اصلاحات.