سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آخرین منجی

از 22 بهمن تا 25 بهمن! 


میرحسین موسوی و مهدی کروبی نامه مشترکی را در تاریخ 16 بهمن ماه به مصطفی محمد نجار، وزیر کشور، نوشتند و از وی خواستند تا برای اعلام همبستگی با اعتراضات مردمی منطقه و به خصوص مردم تونس و مصر و بنابر اصل 27 قانون اساسی، به آن ها اجازه راهپیمایی در روز 25 بهمن ماه داده شود.



اردشیر راست گفتار در مقاله ای تحلیلی به درخواست موسوی و کروبی در خصوص برپایی راهپیمایی به حمایت از قیام  بیداری اعراب پرداخته و انتقاداتی را بر این در خواست وارد نموده است ،او می نویسد:ظاهر نامه، صرف درخواست برای یک راهپیمایی بر طبق قانون اساسی و در مورد موضوعی خارجی و نه داخلی است، اما همین مقدار نیز نکات و پرسش هایی را پیش می کشد. اولین و  مهم ترین سوال این است که چرا برای اعلام همبستگی با قیام مردم منطقه این قدر دیر درخواست راهپیمایی شده است.


زمانی این دو، درخواست راهپیمایی کردند که قیام مردم تونس مدتها پیش نتیجه داده بود و یازده روز نیز از روز خشم مردم مصر در 25 ژانویه، سه شنبه 5 بهمن ماه، گذشته بود و حکومت حسنی مبارک حاضر شده بود تا در برابر اعتراضات مردمی عقب بنشیند.

گذشته از این، برگزاری راهپیمایی در روز 25 بهمن بعد از آن همه وقایع، چه معنایی می تواند داشته باشد، اگر منظور اعلام همبستگی با مردم تونس و مصر است، آیا بهتر نبود که در همان روزهای خشم و اعتراض مردم تونس یا مصر تقاضای برگزاری راهپیمایی و اعلام همبستگی با آنان شود؟! شاید به نظر برسد که چه فرقی می کند؛ اوایل بهمن یا اواخر آن، منظور اصلی اعلام همبستگی با مردم منطقه است که می توان در 25 خرداد هم آن را انجام داد. البته این حرف درستی است اما باز سوال اصلی سرجای خود باقی می ماند که چرا 25 خرداد یعنی سه روز بعد از 22 بهمن و سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، درخواست راهپیمایی شده؟ آیا قصد موسوی و کروبی از درخواستشان، صرف اعلام همبستگی با مردم منطقه است یا منظور دیگری دارند؟  برخی اعتقاد دارند که این دو، با  اعلام راهپیمایی 25 بهمن قصد تقابل با 22 بهمن و راهپیمایی پر شکوه آن را دارند! آیا این باور ، منطبق بر واقعیت نیز است؟

حجت‌الاسلام غلامحسین محسنی اژه‌ای، سخنگوی قوه قضاییه و دادستان کل کشور، در پاسخ به این درخواست موسوی و کروبی به خبرنگاران گفت؛ «اگر واقعاً شخصی انگیزه حمایت از مردم غیور و به پاخاسته مصر و تونس را داشته باشد همراه با حکومت و ملت در روز 22 بهمن در راهپیمایی شرکت می‌کند در حالی که تعیین یک روز دیگر بدان معنی است که این آقایان خود را از صف مردم جدا کرده و ایجاد تفرقه می‌کنند». او با این پاسخ نمره مردودی خود را از سایت کلمه گرفت. معلوم است که نه پاسخ اژه ای و نه نمره مردودی سایت کلمه، هیچ کدام دور از انتظار نبود و همچنان که اژه ای اتهام تفرقه را به «آقایان» وارد کرد، سایت کلمه هم در مقابل او را در آزمون قانون اساسی مردود اعلام کرد. لابد سایت کلمه ملاک و معیاری برای آزمون خود دارد که نمره مردودی به اژه ای و امثال او می دهد، اما با نگاهی به اصل 27 قانون اساسی معلوم می شود که آزادی تشکیل اجتماعات و راه پیمایی ها بدون حمل سلاح مشروط به این شرط شده؛ «مخل به مبانی اسلام نباشد». شاید قضاوت اژه ای به عنوان سخنگوی دستگاه قضاء بر این است که درخواست موسوی و کروبی ناقض وحدت جامعه اسلامی به عنوان یکی از مبانی اسلام است و به این دلیل حکم به مخالفت با درخواست این دو داده است، مگر آن که عبارت «مخل به مبانی اسلام» معنایی خاص داشته باشد و البته تعبیر و تفسیر آن هم به عهده اهل حقوق و قضاء است.

تا اینجای کار که هر دو طرف با اتهام به طرف دیگر در دو سوی جبهه ای قرار دارند که گمان آشتی که سهل است، حتی نمی توان در این وضعیت تصور اندک گفتگویی را بین دو طرف داشت. بخشهایی از بیانیه اخیر موسوی و کروبی به روشنی گویای این وضعیت است، بیانیه ای که همانند آن نامه به صورت مشترک صادر شد. این دو در بیانیه خود می پرسند؛ «آیا دردناک نیست که بعد از گذشت بیش از سی سال از انقلاب، دوباره دغدغه مردم مواجهه با باز تولید همان مناسبات پادشاهی و این بار به نام دین باشد؟» و کمی بعد به این صورت پاسخ می دهند؛ «امروز شرایط سیاسی کشور ازخطر بازتولید مناسبات شاهنشاهی، جز موروثی بودن حکومت چیزی کم ندارد».

آیا به راستی شرایط سیاسی امروز جامعه جز موروثی بودن هیچ تفاوتی با دوران قبل از انقلاب ندارد؟ برای مثال، آیا ایران امروز همانند دوران قبل از انقلاب ژاندارم منافع آمریکا و غرب در منطقه است، یا آن که قوه مقننه فقط ابزاری در دست دولتمردان است و هیچ تقابلی بین قوه مقننه و مجریه دیده نمی شود و نمایندگان مجلس به عنوان نمایندگان ملت زبان انتقاد را بر دولتمردان بسته اند؟

پاسخ به این دست پرسش ها بحث مفصل مقایسه بین قبل و بعد از انقلاب را می طلبد که بسیار طولانی است، اما به هر صورت ، همسان دانستن جامعه امروز با قبل از انقلاب بیشتر متناسب با لحن تند و آتشین و شعاری "بیانیه" است تا آن که گویای تاریخ  واقعی و روند سی و دو ساله انقلاب باشد. از سوی دیگر، بستن چشم و گوش ها بر انتقادها کاری شایسته و عاقلانه نیست و باید از سر انصاف به سستی ها و کاستی ها توجه کرد. باید پذیرفت که حیات و سلامت جامعه در نقد قدرت است تا آن که قدرت از وظیفه اصلی خود برای ایجاد جامعه ای عادل و سعادتمند عدول نکند و خود را همواره در خدمت و برای جامعه و مردم بداند. اما زبان نقد کجا و لحن تند و آتشین موجود در این بیانیه کجا؟

امیر المومنین علی (ع)  می فرمایند؛ «الافراط فی الملامة تشب نیران اللجاج: زیاده‏روی در ملامت و سرزنش، آتش عناد و لجاجت را شعله ور می سازد» (تحف العقول - صفحه 84). از این کلام می توان آموخت که بازار افراط کاری و سرزنش های سنگین تنها نتیجه اش عناد و لجاجت بیشتر و کشاندن جامعه به وضعیتی است که به جای یافتن راه اصلاح، هر طرف تنها در فکر نابودی دیگری است. این وضعیت نه با اصل اصلاح طلبی به عنوان چهارچوب مقبول منتقدین سازگار است و نه با مبنای انقلابی که حتی این دو آن را قبول دارند و به همین دلیل یادآور شعار «برابری، برادری، حکومت عدل علی» در آن روزگار شده اند. البته برخی از منتقدین به وضع موجود، معتقد به عدم امکان داشتن زبان انتقاد اصلاح طلبانه و از سر دلسوزی هستند، اما باید متذکر شد که هنر سیاست، درست در حفظ و تقویت چنین زبانی است و الا لحن و زبان انقلابی که بدون چنین هنری از عهده هر کسی ساخته است. گذشته از این، با کدام زبان و لحن می توان انتظار حفظ و تقویت دست آوردهای انقلاب شکوهمند اسلامی و 22 بهمن 57 را داشت. روشن است که با لحن و زبان انقلابی و آتشین نمی توان این انتظار را برآورده کرد، بلکه تدبیری لازم است تا آب رفته به جوی بازگردد و راه صلاح و اصلاح بر تندخویی و درشت گویی غالب شود.

ثمرات غایی و نهایی پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه)، با گذشت سی و دو سال ،در حال ظهور و بروز است. مقدمات تاسیس و استقرار یک تمدن قدرتمند اسلامی ، با تلاش های جهادگرانه ی ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران، در حال انجام و اجرا است. تمدن مادی غرب، نمی خواهد اجازه ی شکل گیری چنان تمدن انسانی را بدهد. نظام جمهوری اسلامی ایران به رهبری جانشین بر حق خمینی کبیر(ره) سرگرم شکافتن صفوف دشمنان برای دستیابی به قله های ظفر است. آنان که دل در گرو اسلام راستین، قرآن کریم، انسانیت والا و ایران سربلند دارند باید  با وحدت و صبر و استقامت و روشن بینی، بر اعتبار و اقتدار نظام و رهبری گران قدرش بیفزایند. رفتارهای تفرقه افکنانه ای که جز خصم دیرین، کسی را خوش حال نمی کند، از سوی هر کس که صورت پذیرد، نشان از غفلت های ساده لوحانه یا برنامه ریزی های حساب شده دارد؛ نتیجه ی هر دو ، البته یکی است!


 


 



دعوت هواداران فرقه سبز به شرکت در راهپیمایی 25 بهمن


به گزارش خبرنگار جنبش سرخ حسینی در پی درخواست دو تن از سران فرقه سبز مبنی بر برگزاری راهپیمایی توسط هواداران در روز 25 بهمن در حمایت از قیام مردمی مصر برخی از هواداران اندک فرقه سبز با برخی فعالان سیاسی اصلاح طلب و افراد فعال در ستادهای انتخاباتی کروبی و موسوی تماس تلفنی برقرار و از آنها خواسته اند جهت شرکت در راهپیمایی 25 بهمن ماه در تهران آمادگی داشته و در صورت امکان در تهران حضور یابند.


عوامل وابسته به جریان فرقه سبز هدف خود را از شرکت در راهپیمایی 25 بهمن تهیه طومار و گرد آوری امضاء ، در حمایت از قیام مردمی کشور مصر بیان نموده اند.


حمایت عوامل وابسته به جریان فرقه از مردم مصر با وجود سردادن شعارهای انحرافی در برخی راهپیمایی های سال گذشته علیه مردم فلسطین ، جای تأمل است.


 



ارسال شده در توسط منتظر منجی