اسرائیل در محاصره صهیونیستها!
احسان تقدسی | اسرائیل در روزهای گذشته شاهد بزرگترین تظاهرات تاریخ خود بوده است. تاریخی که بر شانه دهها هزار فلسطینی و خون صدها مجاهد شهید ملت فلسطین بنا شد. آنچه این روزها در سرزمین های اشغالی می گذرد و گریبان دولت بنیامین نتانیاهو نخست وزیر این رژیم را گرفته است، ماکت نسبتاً کوچتر وقایعی است که چندی پیش در تونس، مصر ، لیبی و بحرین اتفاق افتاد. در تونس و مصر، بن علی و حسنی مبارک سقوط کردند.
در لیبی و بحرین و یمن هم قذافی و آل خلیفه و علی عبدالله صالح دست به گریبان ملت های خویشند و همین امروز و فرداست که پای آنها هم سر بخورد و با سر نقش بر زمین شوند. کم نبودند تحلیلگرانی که حتی در سقوط مبارک مصر که متحد استراتژیک رژیم صهیونیستی بود هم به دنبال ردپای تلآویو و دولت بنیامین نتانیاهو و مهمتر از همه سرویس های مخوف اطلاعاتی و امنیتی این رژیم می گشتند. غافل از آنکه سقوط دومینو وار رژیم های مستبد روزی دامن صهیونیست ها راهم خواهد گرفت و آنان که برای دیگران نسخه های سقوط و ناآرامی های فیس بوکی میپیچیدند اینک به دامن بزرگترین شورش و اعتصابات عمومی تاریخ نحس خود افتاده اند.
از روزی که انقلابهای مردمی در تونس کلید خورد و دامن بن علی و مبارک را گرفت کمتر کارشناسی را میتوانستیم بیابیم که درباره افتادن این آتش به دامن اسرائیل سخنی بگوید.
صهیونیستها اگرچه با نگرانی سیر انقلابها و سقوط دومینو وار متحدان نزدیک خود را دنبال میکردند، اما همچنان بودند کارشناسانی که با نگرانی سیر انقلابها را دنبال میکردند و نقش اسرائیل و امریکا را در پشت لایههای خیزشهای مردمی منطقه جستوجو میکردند.
در سرزمینی که دولت و ساکنانش خانه و آشیانه و اساس هرچه هست را بر مبنای اشغال و کشتار مردم فلسطین بنا نهادند، همه چیز را میشد تصور کرد جز آنکه آتش اعتراض و اعتصاب به جانش بیفتد.
بحران مسکن به خصوص برای اقشار متوسط و دانشجویان در کنار درخواستهای صنفی کارگران، کارمندان، دانشجویان و دیگر اصناف شاغل در سرزمینهای اشغالی سبب تظاهرات گسترده و اعتصابات عمومی در سرزمینهای اشغالی شده است. در هفتهای که گذشت، بزرگترین تظاهرات علیه کابینه اسرائیل در 11 شهر از جمله حیفاء، اشدود، تلآویو، قدس اشغالی و بئر السبع برگزار شد که به اعتراف روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت تنها در تلآویو حدود 60 تا 70 هزار نفر تظاهرات کردند. اعتصابات گسترده طی روزهای گذشته عملاً دولت نتانیاهو را فلج کرده به گونهای که برخی کارشناسان احتمال گذشتن حلقه رهبری اسرائیل از نتانیاهو برای حل چندین مشکل گریبانگیر این رژیم در داخل و خارج از سرزمینهای اشغالی را بعید نمیدانند.
همین چند روز پیش بود که نویسنده روزنامه انگلیسی گاردین پیشبینی کرد که بعید نیست دولت بنیامین نتانیاهو خیلی زودتر از دولتهای عبدالله صالح یمن و آن دیوانه لیبیایی سقوط کند. نتانیاهو در خاطرش هم نمیآمد که خیمههای اعتصابی که در میدان التحریر قاهره و بحرین به پا شدهاند، روزی در قلب تلآویو و مقابل ساختمان نخستوزیری اسرائیل برپا شود. یهودیانی که با هزاران آمال و آرزو و زندگی رؤیایی از کشورهای خود رهسپار سرزمینهای اشغالی شده بودند، اینک با اوضاعی دست به گریبان شدهاند که نه راه پس دارند و نه راه پیش. تودههای صهیونیست از نبود عدالت اجتماعی دم میزنند و نخبگان هم از پایمال شدن طبقه متوسط در سرزمینهای اشغالی نگرانند.
روزنامه صهیونیستی هاآرتص که بیشترین انتقادات را به دولت نتانیاهو دارد در شماره 31 جولای خود وضع نتانیاهو و دولت اسرائیل را به لشکر شکست خوردهای تشبیه میکند که هر لحظه امکان فروپاشی آن وجود دارد.
هاآرتص در تحلیل خود از تبدیل شدن خیابانهای اسرائیل به میدان التحریر دیگری سخن میگوید و مینویسد: آنچه در خیابانهای اسرائیل شاهد تحقق آن هستیم، میدان التحریر دیگری است که مردم (صهیونیستها) به دنبال تحقق خواستههای خود هستند.
وعدههای تلخ و شیرین
نتانیاهو طی روزهای گذشته تلاش فراوانی کرده تا با وعدههای شیرین اقتصادی بتواند رضایت مخالفان خود را کسب کند. با این حال این نکته را هم باید در نظر گرفت که دولتهای مختلف صهیونیستی در طول تاریخ این رژیم، با وجود اختلافهای گاه بنیادینی که بر سر مسائلی همچون صلح با یکدیگر داشتهاند، از یک نقطه اشتراک واحد برخوردار بودهاند و آن نیز تشویق یهودیان و صهیونیستها به سکونت در شهرکهای کرانه باختری و اراضی اشغالی سال 1967 میلادی است.
هرگونه امکانات و تسهیلاتی هم که مورد نیاز بود در طول این سالها در اختیار ساکنان سرزمینهای اشغالی قرار گرفته بود تا رغبتهای یهودیان برای سکونت در سرزمینهای اشغالی افزایش یابد. در ماههای گذشته افزایش عجیب و غریب قیمت مسکن در شهرها و مراکز پرتردد سرزمینهای اشغالی نشان داده است که دیگر تمایل چندانی برای استفاده از این تسهیلات در میان ساکنان سرزمینهای اشغالی وجود ندارد. همین موضوع هم سبب شده استراتژیستها و کارشناسان زبده اسرائیل هشدار دهند که اگر این مشکل به نوعی حل نشود در بلند مدت باید شاهد تأثیرگذاری این سیاستها و استراتژی در چگونگی حفظ اراضی اشغالی باشیم.
رژیم صهیونیستی برای حل این مشکل راه حل کوتاه مدتی دارد و آن اینکه برای ادامه حضور فعال در این مناطق چارهای جز افزایش حضور نظامی در این مناطق و افزایش شهرکهای نظامی و ایست بازرسی در این مناطق ندارد. این معضلی است که هماکنون هم بلای جان بلندپروازیهای اشغالگران و رهبران رژیم صهیونیستی شده است تا آنجا که مثلاً در برخی شهرکها تعداد نیروهای امنیتی و پلیسهایی که مثلاً برای حفظ جان شهرک نشینان فعالیت میکنند گاه از تعداد شهرکنشینان هم بیشتر است. سرمایهگذاریهای بزرگ اسرائیل در بخش امنیتی سبب خواهد شد تا در بلندمدت رهبران این رژیم چارهای جز کاهش بودجههای سایر بخشها از جمله بخش اجتماعی نداشته باشند. ناگفته پیداست که این مسکن در کوتاهمدت پاسخ خواهد داد و در بلندمدت کاهش خدمات اجتماعی، مشکلات بزرگی را گریبانگیر رهبران این رژیم خواهد کرد که کوچکترین آن که این روزها به وضوح شاهد آن هستیم تلنبار شدن صدها تن زباله در خیابانهای شهرهایی چون تلآویو و حاضر نشدن کارگران شهرداریها به جمعآوری آشغال از سطح خیابانهاست.
تغییر فاز اعتراضات
تغییر فاز خواستههای صهیونیستها از اصلاحات به تغییر دولت هم از مهمترین مشکلات گریبانگیر کابینه نتانیاهو است. شبکه تلویزیونی راشاتودی چهارروز پیش در تحلیلی این تغییر فاز را بزرگترین مشکل فراروی دولت بنیامین نتانیاهو عنوان کرده است.
این شبکه خبری انگلیسی زبان در گزارشی با اشاره به اینکه در تظاهرات اعتراضآمیز علیه دولت نتانیاهو دهها هزار تظاهرکننده به خیابانهای هفت شهر اسرائیل آمدند، نوشت: شعارهای اجتماعی تظاهرکنندگان به تدریج جای خود را به درخواست برای سقوط دولت میدهد. تغییر درخواستهای تظاهرکنندگان از درخواست برای بهبود وضع مسکن، تغذیه، آموزش و پرورش و بهداشت به مطالبات سیاسی از قبیل تغییر رژیم و کنار رفتن دولت نتانیاهو، مقامهای رژیم را سر در گم کرده است. این گزارش، شرایط کنونی اسرائیل را به شرایط مصر در آستانه قیام مردمی شبیه دانست و افزود که اکنون بسیاری از ساکنان فلسطین اشغالی در حال مشاهده شرایطی مشابه آنچه در مصر روی داد، هستند. هر کسی از اینکه این همه انسان با انگیزه ساقط کردن دولت نتانیاهو به خیابانها ریخته اند، شگفت زده میشود.
اعتماد از دست رفته
در ماههای گذشته، شکستهای پیایی اسرائیل در عرصه دیپلماتیک و داخلی سبب شده تا موج بزرگی از بیاعتمادی به رهبران این رژیم در میان صهیونیستها شکل بگیرد. براساس آخرین نظرسنجیها تنها یک چهارم از ساکنان سرزمینهای اشغالی به سیاستمداران اسرائیل اعتماد دارند و به سختی یکسوم صهیونیستها به مجلس کنست اعتماد دارند. کارشناسان همچنین تظاهرات چند روز اخیر در سرزمینهای اشغالی را بزرگترین اعتراض داخلی به سیاستهای دولتهای این رژیم از زمان تأسیس آن در سال 1948 میلادی میدانند. این امر به معنای به صدا درآمدن زنگهای خطر در سرزمینهای اشغالی است.
شدت اعتراضات عمومی در سرزمینهای اشغالی به سیاستهای نتانیاهو به خصوص در بحث مسکن تا آنجاست که روزنامه صهیونیستی معاریو هم در شماره چندروز پیش خود اعتراضات را به سیل خروشانی تشبیه کرده بود که هر لحظه امکان دارد بساط نتانیاهو و دولتش را با خود ببرد. یک روزنامه اسرائیلی در تحلیلی از تظاهراتهای رژیم صهیونیستی اعلام کرد که سیل این تظاهراتها نتانیاهو را با خود خواهد برد.
تحلیلگر معاریو در این یادداشت کار دولت نتانیاهو را در رقابت با سایر رقبا پایان یافته عنوان کرده و به صراحت مینویسد حتی وقوع یک معجزه هم نمیتواند نتانیاهو را از وضعی که به آن دچار شده است نجات دهد.
معاریو در تشبیه جالبی، بحران این روزها که دامن دولت رژیم صهیونیستی را گرفته به پرتاب موشکهای حماس و حزبالله به داخل سرزمینهای اشغالی تشبیه و هراس و سردرگمی رهبران رژیم صهیونیستی در قبال این بحران را به آن روزها دانست. جالب اینکه معاریو به صراحت هرگونه چالش برای نتانیاهو، همچون جنگ با حزبالله، جنگ با حماس، شلیک موشک به سرزمینهای اشغالی و... را که موجب از میان رفتن تمرکز صهیونیستها از مسائل داخلی میشود را آرزوی شخصی نخست وزیر رژیم صهیونیستی عنوان میکند. معاریو در ادامه خطاب به نتانیاهو مینویسد که امروز هیچ چیز حتی کاهش مالیات، تعطیلات تابستانی، موشکهای کاتیوشای حزبالله و القسام حماس هم نمیتواند نتانیاهو را از این وضعیت نجات دهد.
بحران رهبری
در کنار مشکلاتی که به آن اشاره شد رژیم صهیونیستی از بحران بزرگتری هم رنج میبرد و آن نداشتن رهبری قدرتمند در ارکان آن است. شدت اعتراضاتی که این روزها به شخص نتانیاهو و شیمون پرز، رئیس این رژیم میشود آنقدر بالاست که به صراحت میتوان گفت با رصد رسانههای صهیونیستی در ماههای گذشته و به خصوص در سه هفته اخیر به ندرت میتوان مقاله و گزارشی در تحسین و تمجید از عملکرد دولت اسرائیل یافت. در تازهترین یادداشت جدی در این ارتباط هم ایتانهابر ستوننویس روزنامه یدیعوت آحارونوت در تحلیلی با بررسی اوضاع و احوال این روزهای اسرائیل نوشت بحرانی که اینک گریبانگیر اسرائیل شده است نه سیاسی و نه اقتصادی و نه حتی اجتماعی است بلکه بحران در رهبری است. این تحلیلگر صهیونیست در ادامه با حمله به کلیت ساختار سیاسی رژیم صهیونیستی به صراحت عنوان میکند که جناح چپ و جناح راست در سرزمینهای اشغالی ساخته و پرداخته اذهان متوهم است و رهبران این احزاب از آنجا که هیچیک چیزی در چنته ندارند یکدیگر را به ناتوانی در اداره امور متهم کرده و برای یکدیگر خط و نشان میکشند.
جالبتر آنکه این نویسنده صهیونیست در ادامه به ساختارهای سیاسی و اقتصادی این رژیم هشدار میدهد که به هر حال اسرائیل دیر یا زود از این بحران رهایی پیدا میکند و چه نتانیاهو باشد چه نباشد راه حلی برای این اعتراضات پیدا خواهد شد، اما آنچه را که نباید نادیده گرفت بحران رهبری در آینده این رژیم است. اتفاقی که اگر روی دهد به باور این تحلیلگر صهیونیست باید در انتظار فروپاشی ارکانهای سیاسی و اقتصادی این رژیم باشیم. شدت بحران رهبری و سردرگمی رهبران رژیم صهیونیستی در وقایع اخیر و پیش از آن در جریان بحرانهای دامنگیر این رژیم همچون جنگ 22 روزه غزه و 33 روزه با حزبالله تا آنجاست که به باور برخی کارشناسان این رژیم هشدار دادهاند که حتی اگر همین امروز هم بن گوریون جدیدی در سرزمینهای اشغالی وارد عرصه سیاست شود و بخواهد طرحی نو دراندازد و ارکانهای این رژیم را مستحکم کند هم در خوش بینانهترین حالت ممکن اسرائیل نهایتاً تا 30 سال آینده میتواند روی چنین رهبری حساب کند و بار دیگر باید به دنبال رهبری دیگر باشد. این به باور کارشناسان صهیونیست تنها یک خیالبافی است وگرنه موضوع همان است که شاهد آن هستیم.
دست به دامان امریکا
یکی از راهکارهایی که این روزها برای نجات دولت نتانیاهو از سوی برخی محافل نزدیک به وی مطرح میشود، کمک گرفتن از خارج و بهطور خاص ایالات متحده است. سابقه تاریخی هم نشان داده است که هر زمان یکی از دولتهای اسرائیل با مشکلات بزرگ دست به گریبان شدهاند، دولت امریکا تمام قد به دفاع از دولتهای این رژیم پرداخته است. این بارهم چهرههایی همچون بیل کلینتون که دارای چهرهای نسبتاً مثبت در میان صهیونیستهاست برای پادرمیانی توصیه شده است که البته چندان مشخص نیست که وی تمایلی برای به خطر انداختن اندک وجهه خود داشته باشد.
بحران جانشینی
جالب اینکه برخی صهیونیستها هم نگرانند اگر روزی قرار باشد انتخاباتی در سرزمینهای اشغالی برگزار شود چه کسی را باید به جای نتانیاهو بنشانند؟ نتانیاهو برای کرسی زدن بر این پست، چهرههای مطرح این رژیم همچون تزیپی لیونی، وزیر امورخارجه سابق این رژیم را که رقیبش بود به بدترین نحو ممکن کنار زد.
پروندهها و فسادهای اخلاقی و مالی مقامات این رژیم هم مانع از آن شده است که مقامات این رژیم بتوانند در عصر قحط الرجال، جانشین مناسبی برای نتانیاهو داشته باشند. نه سیلوان شالوم، نه تزیپی لیونی، نه دان حالوتس و نه دیگر رهبران مطرح این رژیم هیچ یک از نگاه کارشناسان صهیونیست صلاحیتی برای جانشینی نتانیاهو ندارند.