رسانه شمایید. سریع اطلاع رسانی کنید . بچه های جنبش ... سبز ها بشتابید کافی شاپ شب های اوین محیطی گرم و دل پذیر برای غلط کردن منوی کافی شاپ : گه بخور گلاسه / غلط کردم شاین / چای قهوه ای / کوکتل انفرادی / کلاب اعدام / و .... منتظر شما هستیم شب 25 بهمن ماه کافی شاپ شب های اوین بشتابید بشتابید دوستان سبز
فراخوان / پوستر 25 بهمن
نامرد مردمان سبزک به لجن کشیده برای ایجاد انگیزه حضور در 25 بهمن دست از تلاش برنداشته و به خلق آثار بدیعی زده اند که نمونه ای از آنرا در ذیل می بینید.
تنهایشان نگذارید!
دستگیری یک تیم عملیاتی ترور قبل از ورود به تهران
سربازان گمنام امام زمان شب گذشته طی یک سری عملیات ویژه ضد تروریست موفق به دستگیری 20 نفر از عوامل ووابستگان انجمن پادشاهی که از طریق مرزهای شمال غربی وارد کشورمان شده بودند گردیدند.
اعضای این تیم برای روز 25 بهمن در نقاط مختلف تهران قصد ایجاد آشوب داشتند و آماده خرابکاریهای هدفمند بودند که با اقدامات به موقع و پیچیده اطلاعاتی طی یک عملیات موفق در نقطه تماس این گروه توانستند تمامی این افراد را دستگیر کنند .
نکته جالب اینکه به محض دستگیری این تیم تروریستی ،رسانه های وابسته پیش دستی کرده و اخبار دستگیری آنانرا اطلاع رسانی کرده بودند.
جناب حزب مشارکت خیلی محترمانه، خفه شو!
با نزدیک شده به روز 25 بهمن و طرح سبزها برای احیای مجدد جریان مردهی خود، دعوا بین اعضاء آن بالا گرفت. شاید حرف درست را حجاریان زده باشد که رهبری سبزها مانند رهبری بر گربهها است. گربههایی که دائما در حال چنگال انداختن بر سر و صورت خود و دوستان خود هستند.
به گزارش خبرنگار کلمه ، یکی از سبزها در سایت بالاترین، که از سوءاستفاده کردن و فرصتطلبی حزب مشارکت به شدت عصبانی شده در مطلبی با عنوان « جناب حزب مشارکت خیلی محترمانه، خفه شو!» نوشت:
«شما خائنین فرصت طلب اسهال طلب در آستانه تظاهرات مردمی 25 بهمن می گویید که خواهان حفظ نظام آدمخواران از سقوط هستید؟ خیلی محترمانه می گویم لطفاً خفه شید. از این محترمانه تر نمی توانستم لفظی را برایتان پیدا کنم. فقط از طرف حزب ورشکسته ی خود افاضه بفرمایید و بدانید که ما و هزاران نفر دیگر به غیر از سرنگونی نظام و برگزاری رفراندم به چیز دیگری رضایت نمی دهیم...»
توهم جدید موسوی
منوشه امیر طاقت نیاورد و لو داد
منوشه امیر، صهیونیست ایرانی تبار- منوچهر ساچمه چی تهرانی- و مدیر کهنه کار رادیو اسرائیل طی مقاله ای در سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی اعتراف کرد پروژه کاریکاتوری راهپیمایی 25 بهمن ریشه اسرائیلی دارد و تأکید کرد که موسوی و کروبی اگرچه ظاهراً برای حمایت از مردم مصر درخواست مجوز راهپیمایی کرده اند، اما قرار بود که در صورت صدور مجوز، شعارها علیه رژیم اسلامی ایران باشد و حمایت این رژیم از آشوب های مصر - منظورش همان خروش یکپارچه مردم است- محکوم شود! منوشه امیر در این یادداشت تأکید می کند که جمهوری اسلامی به هواداران موسوی و کروبی(!!) اجازه راهپیمایی بدهد، مردم مصر و تونس خواهند دید که رژیم اسلامی ایران هیچگونه دستاوردی برای مردم نداشته است که بتواند الگوی سایر ملت های مسلمان در منطقه باشد!
یادداشت منوشه امیر که استیصال و عصبانیت از آن می بارد، ترجمان گفتاری است که طی چند هفته اخیر، بارها از سوی مقامات بلندپایه آمریکایی و اروپایی و برخی کشورهای عربی مطرح شده و کوشیده اند با سیاه نمایی درباره جمهوری اسلامی ایران، مردم مصر و تونس و سایر ملت های مسلمان منطقه را از ادامه حرکت انقلابی خویش علیه دیکتاتورهای حاکم بازدارند و سرانجام پیروی آنان از الگوی انقلاب اسلامی را تیره و تار جلوه دهند!
و اما، از سوی دیگر «جو بایدن» معاون رئیس جمهور آمریکا نیز در یک کنفرانس مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی در حالی که می کوشید به اعتراض سنای آمریکا درباره چرایی غفلت کاخ سفید و سازمان سیا از انقلاب مصر توضیح دهد، به درخواست موسوی و کروبی برای راهپیمایی 14 فوریه - 25 بهمن - در ایران اشاره کرده و با ابراز امیدواری نسبت به موافقت جمهوری اسلامی ایران با انجام این راهپیمایی- بخوانید کاریکاتوری- گفت؛ «اگرچه در ظاهر، قرار است تظاهرات روز دوشنبه 14 فوریه به پشتیبانی از مردم مصر و خیزش سیاسی آنها برگزار شود ولی شما -خطاب به سنای آمریکا- می دانید که هدف واقعی آن ابراز ناخرسندی از رژیم اسلامی ایران و اعتراض به حمایت این رژیم از شورش های مصر و تونس است»!
اعتراف رسمی وزارت خارجه رژیم صهیونیستی و معاون رئیس جمهور آمریکا اگرچه لکه ننگ دیگری است که در کارنامه سیاه و نفرت انگیز سران وطن فروش فتنه 88 به ثبت می رسد ولی بدون این اعترافات صریح نیز معلوم بود که درخواست مجوز برای راهپیمایی از سوی موسوی و کروبی نمی تواند آنگونه که به ظاهر اعلام کرده اند برای حمایت از مردم مصر باشد، چرا که خیزش و انقلاب مردم مصر و تونس ماهیت ضدآمریکایی و ضد اسرائیلی دارد و موسوی و خاتمی و کروبی در جریان فتنه 88 به وضوح نشان دادند که مهره های تابلودار مثلث آمریکا، انگلیس و اسرائیل هستند و در نقش ستون پنجم این مثلث به میدان آمده بودند.
کسانی که روز قدس شعار «نه غزه، نه لبنان» سر می دهند، روز مبارزه با استکبار به نفع آمریکا شعار می دهند، روز عاشورا به ساحت مقدس حضرت امام حسین(ع) اهانت می کنند، وجود مبارک حضرت صاحب الزمان(عج) را انکار می کنند، از سوی نتانیاهو به لقب «بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران» مفتخر!! می شوند، اوباما، حمایت مالی، تبلیغاتی و تدارکاتی از آنها را وظیفه استراتژیک آمریکا می داند، با منافقین، بهایی ها، سلطنت طلب ها، کومه له، عبدالمالک ریگی، مارکسیست ها، ائتلاف می کنند، مسجد آتش می زنند، با قمه به هرکه سمت و سوی اسلامی دارد حمله می کنند و... چگونه می توانند مدافع مردم مصر باشند؟ مردمی که علیه تمامی این پلشتی ها و جرثومه های فساد و تباهی قیام کرده اند.
گفتنی است موسوی و کروبی به وضوح می دانند که مجوز راهپیمایی به آنان داده نخواهد شد. چرا که آنان اگرچه شناسنامه ایرانی دارند ولی در جریان فتنه 88- و موسوی از مدت ها قبل- نشان داده اند، هویتی نه فقط غیرایرانی بلکه غیراسلامی دارند، بنابراین بدیهی است که در هیچ کجای دنیا ستون پنجم شناخته شده دشمن را بخشی از مردم آن کشور تلقی نمی کنند.
اما، چرا سران فتنه علی رغم آن که یقین داشتند به آنها مجوزی داده نمی شود، درخواست مجوز کرده اند؟! پاسخ این سؤال پیچیده نیست، سران فتنه از این طریق قصد داشته اند که علی رغم آنهمه وطن فروشی و جنایت، کماکان خود را در شمار مردم ایران به حساب آورند و از سوی دیگر، آنگونه که منوشه امیر و جو بایدن به صراحت اعتراف کرده اند، این درخواست نیز- مانند بقیه مراحل فتنه 88- دیکته ای بوده است که به دستور آمریکا و اسرائیل نوشته اند تا به قول «جو بایدن» با سیاه نمایی درباره ایران اسلامی، مردم مصر و تونس را- به زعم خود- در پیروی از الگوی انقلاب اسلامی دچار تردید کنند!
گفتنی است که طی هفته گذشته، سایت های ضدانقلاب و حامی فتنه 88 ضمن اعتراض به درخواست سران فتنه و به تمسخر گرفتن آنها بر این نکته تاکید می ورزند که وقتی مخالفت با اسلام و انقلاب و امام و شعارهایی نظیر نه غزه، نه لبنان را در جنبش سبز(!) فریاد زده ایم، چگونه از هواداران می خواهیم برای حمایت از مردم مصر که همان دیدگاه های [امام]خمینی[ره] را دنبال می کنند، به صحنه بیایند؟! و بالاخره، تردیدی نیست که اگر سران فتنه کمترین احتمالی مبنی بر موافقت جمهوری اسلامی ایران با درخواست خود را می دادند، هرگز چنین درخواستی را مطرح نمی کردند!
از سوی دیگر، سایت های وابسته به فتنه در خارج کشور، تاکید کرده اند که هواداران جنبش سبز(!!) از نگاه مردم ایران، عوامل اسرائیل به حساب می آیند، و در صورت حضور در خیابان به قصد ثواب از سوی مردم کتک خورده و به قول سایت بالاترین «بسیجی ها هرچه دق و دلی از آمریکا و اسرائیل دارند را بر سر هواداران موسوی و کروبی و خاتمی خالی خواهند کرد».
شکار ایرانیان توسط MI6 در دبی این افراد در پشت مانیتوری که به راحتی دیده نمی شوند این کار را انجام می دهند بعد در صورت مناسب تشخیص دادن افراد مذکور به فرد نشان شده در کشور امارات نزدیک می شوند. یکی از اهداف سازمان اطلاعاتی روباه پیر که همیشه به دنبال آن بوده جذب ایرانی هایی است که بتوانند در راستای اهدف استعماری آنها خدمات شایانی ارائه دهند. به گزارش «جوان آنلاین» ،سازمان اطلاعات انگلیس در یک اقدام جدید برای شناسایی و استخدام ایرانیان 5 نفر ایرانی را به استخدام خود درآورده و در فرودگاه دبی مستقر نموده است. وظیفه این افراد شناسایی و مشخص کردن شغل و آدرس افرادی که از هواپیمایی ایران به فرودگاه دبی وارد می شوند. لازم به ذکر است این افراد در پشت مانیتوری که به راحتی دیده نمی شوند این کار را انجام می دهند بعد در صورت مناسب تشخیص دادن افراد مذکور به فرد نشان شده در کشور امارات نزدیک می شوند و در صورت موافقت به سرویس اطلاعاتی انگلیس معرفی می شوند.
این تحلیلگران بر این باورند که غرب در شرایط بحرانی فعلی، نگران اثرپذیری هرچه بیشتر ملتهای مسلمان و برپاخاسته منطقه از جمهوری اسلامی ایران است و به همین دلیل به مزدوران میدانی گوش به فرمانی نیاز دارد که با حاشیه سازی در ایران، از اقبال رو به گسترش ملتها نسبت به جمهوری اسلامی بکاهند! این طیف از مفسرین به اظهارات قبلی سران رژیم صهیونیستی که از فتنه گران به عنوان پیاده نظام ارتش اسرائیل و سرمایه بزرگ تل آویو یاد کرده بودند، استناد می کنند.
اما صرف نظر از این ارزیابی ها آنچه در نوع خود طنزآمیز و جالب توجه به نظر می رسد، رویکردهای متفاوت محافل ضدانقلاب نسبت به اقدام موسوی و کروبی است. در این زمینه ارگان حلقه لندن- مرتبط با MI6 انگلیس- با هیجان تمام مشغول داغ کردن حرکت سرد و بی روح دست اندرکاران داخلی فتنه است.
کارشناسان عرصه رسانه البته «جرس» و کسانی چون مهاجرانی و ابراهیم نبوی را به عنوان پت و مت هایی که سیاه بازی «درازگوش تروا» را در آستانه 22بهمن 88 دامن زدند و اسباب ناسزای اکثریت قریب به اتفاق محافل ضدانقلاب طی یک ساله بعدی را فراهم کردند، می شناسند.
به همین دلیل برای ناظران بی طرف بسیار جذاب است که ببینند طنزنویس ناموفق جرس در فقدان طراح به درد بخور، در کسوت مشوق اصلی خودنمایی خیابانی ظاهر شود و هزاران کیلومتر آن سوتر از گود (در اروپا) به بقایای فتنه سبز بدهد رهنمود عملیاتی مبنی بر اینکه به خیابان بیایید، ایمیل بزنید، شعار بدهید و ناامید نباشید.
او به روش دون کیشوت، خود را فرمانده شبکه های ضدانقلاب تلقی کرده و به بی بی سی و صدای آمریکا و رادیو فردا و فیس بوک و سی ان ان و فاکس نیوز دستور داده! که در این زمینه فعال شوند. این در حالی است که رسانه های غرب با علم به گروهان از هم پاشیده فتنه، حاضر نیستند برای چندمین بار روی این جریان بازنده شرط بندی کنند.
غیر از رسانه های غربی، رسانه های اپوزیسیون نیز واکنش های خواندنی بروز داده اند. در حالی که یکی از کاربران «بالاترین» با اسم مستعار خطاب به هم قطاران ساده دل تر نوشته بود «اگر در تجمع نیامدید و فرصت را سوزاندید، دیگر [...] می خورید که از این به بعد گله و شکایتی بکنید و خودم می زنم توی دهنتون».
کاربر دیگر این گونه نوشت: دوستان خارج، لطفا ما را جوگیر نکنید. راست می گویید بیایید با هم دستگیر بشویم و چماق بخوریم. پول بلیط تون هم با من، دیگه جوگیر نمی شوم.
در این میان گروهک دو نفره فدائیان خلق که توسط فرخ نگهدار و علی کشتگر اداره می شود و پیوند کاملی با شبکه بی بی سی و حلقه جرس برقرار کرده، ضمن بیانیه ای ابراز وجود کرده و ضمنا از اقدام موسوی حمایت کرد. گروهک های ورشکسته دیگری چون منافقین و اتحاد جمهوریخواهان و سلطنت طلبان هم به بهانه اعلام حمایت از اقدام موسوی و کروبی، نام و امضای خود را در قالب بیانیه ها و مصاحبه هایی منتشر کرده اند.
با این حال «ف. م سخن» کسی که پیش از این در گویانیوز تصریح کرده بود «من از این به بعد غلط بکنم مطلبی بنویسم که کیهان به آن استناد کند»، به خاطر شدت ناراحتی از بی عملی فتنه گران، توبه خود را شکسته و نوشت: بسیار زشت است وسط هیجان سیاسی، از عقل و تعقل سخن به میان آوردن اما نقش نویسندگان غیروابسته در این هنگامه غوغا چیست؟
آیا باید دنبال هیجان جماعت- آن هم از نوع کاذب اینترنتی- به راه افتاد و بر عقل سلیم قلم کشید؟ اینها را چرا می گویم؟ به خاطر اینکه مطمئن هستم این فضا فردا به یأس منتهی خواهد شد. نباید بیش از این دچار هیجان شویم. ما ضربه سختی از احساساتی گری و هیجان زدگی خوردیم.
انتحار سیاسی سران فتنه برای رفع محاصره از اسرائیل
پس از سقوط رژیم مبارک، رژیم صهیونیستی که مهمترین همپیمان خود را از دست داد، تلاش دارد تا پادوهای خود را برای انتقامگیری وارد صحنه نماید. کسی نمیداند، فرعون خوابی دیده بود یا نه، اما خداحافظیاش ازسرزمین نیل برای دوستانش به مثابه یک خواب بود و یک شوک. سرزمین مصر سالیان سال بود، 30سال بیشتر که همپیمان رژیمی جعلی بود که آنان در کمپ دیوید آن را «اسرائیل» خواندند.
مصر به عنوان پرجمعیتترین کشورعربی، هم مرز با رژیم صهیونیستی، پرورش دهنده علمای دینی از دل الازهر و نیز با در اختیار داشتن آبراه سوئز مورد توجه قدرتهای استعماری قرار گرفت تا نقش حائل میان کشورهای اسلامی با غده سرطانی را برعهده بگیرد. ماجرای این نقشآفرینی مصر، تازه آغاز شده بود که انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید و به عنوان یک کانون «آگاهی و بیداری اسلامی» سر بلند کرد و پیام انقلاب خود را به منطقه و اقصی نقاط جهان صادر نمود.
ازدیگر سو زمانی که بلوک شرق از هم پاشید غرب منادی پایان تاریخ شد و استراتژیها سیاهه کرد و برای هژمونی خود تهدید نامتقارن و متقارن را تحت عنوان «بیداری اسلامی» و ظهور قدرتهای میانه برای خود تعریف و تفسیر کرد، نهایتش هم رسید به مهار موج اسلامگرایی در منطقه، اما نامش را گذاشت«طرح خاورمیانه جدید یا بزرگ.»
تغییر موازنه به نفع انقلاب اسلامی
ماجرا را کوتاه و گذرا پی بگیریم. عقبنشینی رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان، به قدرت رسیدن حماس، جنگ 33 روزه، جنگ 22 روزه، به قدرت رسیدن اسلامگرایان در ترکیه، تحولات لبنان و شکست دولت مورد حمایت امریکا در این کشور و شکست در فتنهای که در سال 88 بهوقوع پیوست، طراحیهای امریکا را چنان در باتلاق فرو برد که دومینوی از دست رفتن شرایط تدبیر و تمهید برای آنان سخت وگران تمام شد.
پس از فاصله گرفتن ترکیه از محور غرب و نیز شکست این محور در اتفاقات اخیر لبنان، انتفاضه مردم مصر و پیامدهای ناشی از آن، زلزله سهمگینی را در منطقه بهوجود آورد و ضربه مهلک دیگری بر محور مذکور وارد ساخت. در همین ارتباط روزنامه صهیونیستی هاآرتص در تشریح شکستهای متوالی محور امریکا، غرب و رژیم صهیونیستی نوشت:«اوباما در تاریخ امریکا به عنوان رئیس جمهوری ثبت خواهد شد که موجب از دست رفتن ترکیه، لبنان و مصر شد و در دوران وی ساختار همه پیمانهای سیاسی ومنطقهای امریکا در خاورمیانه فروریخت.»
اما چرا ماجرای مصر این قدر برای رژیم صهیونیستی سنگین بوده و آنها به قضاوت در خصوص نقطه اصلی تحولات مصر پرداخته و میگویند که از دست دادن مصر یعنی تغییر موازنه استراتژیک به نفع محور ایران، بیداری و مقاومت اسلامی؟
بهراستی چرا انقلاب اسلامی مصر، سران رژیم صهیونیستی را به هراس واداشته و لیبرمن از روی کار آمدن نظامی همچون ایران در مصر اظهار نگرانی میکند.
پادوهای رژیمصهیونیستی وارد صحنه میشوند
اصل ماجرا اینجاست که مصر به عنوان دروازه ورود رژیم صهیونیستی به ژئوپلتیک منطقه بوده و از دیگر سو، انقلاب اسلامی دراین کشور در حقیقت تکمیل پازل محاصره این رژیم جعلی میباشد. پس کاملاً طبیعی است که سایت وزارت خارجه اسرائیل در نوشتاری تصریح کند که «در اسرائیل انتقاد از رفتار اوباما بالا گرفته، زیرا همانگونه که کارتر موجب از دست رفتن ایران شد، اکنون اوباما نیز موجب از دست رفتن مصر شده است.» این اما همه ماجرا نیست، زمانی که مبارک از قدرت خداحافظی کرد، رژیم صهیونیستی بیش از گذشته نگران شد.
در حقیقت پس از سقوط رژیم مبارک، رژیم صهیونیستی که مهمترین همپیمان خود را از دست داد، تلاش دارد تا پادوهای خود را برای انتقامگیری وارد صحنه نماید.
رژیم صهیونیستی که بارها ایران را مسبب به راه افتادن دومینوی نهضت اسلامی در منطقه و محاصره خود عنوان میکند، مدتی است پس از ارتباطگیری و کمک50 میلیون دلاری محمود عباس به یکی از سران فتنه، رأساً از طریق یک حلقه واسط در ایران به دنبال انتقامگیری بوده و درصدد است تا با ایجاد انحراف محاصره خود را بشکند. در همین راستا در حالی که رژیم مبارک سقوط کرده، میرحسین موسوی در حالی بنای راهاندازی راهپیمایی درحمایت از مردم مصر و تونس را دارد! او در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی که با شعار حمایت از مردم مصر و تونس برپا شد، غائب بود و خود را از صف حامیان نهضتهای اسلامی جدا کرد تا شکل دیگری از شعارهای اغتشاشات سال گذشته یعنی «نه غزه، نه لبنان» را به نمایش بگذارد. این درحالی است که هنوز اذهان، ماجرای کمک 50 میلیون دلاری محمود عباس یار غار اسرائیل را ازیاد نبردهاند.
گرچه با افشای کمک 50 میلیون دلاری محمودعباس خاستگاه شعارهای سال گذشته مشخص شد اما این روزها با عبور دوباره میرحسین موسوی از آوردگاه مردم در راهپیمایی 22 بهمن همراه با پادویی منافقین، ارتباط تشکیلات وی برای حمایت از رژیم صهیونیستی بیش از پیش آشکار میشود.
وقتی منافقین هم دوباره پای کار میآیند
تماسهای تلفنی منافقین با برخی از شهروندان برای راهپیمایی مورد اشاره میرحسین موسوی در حالی طی یکی دو روز گذشته شدت گرفته که باید آن را درچارچوب آخرین مواضع سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی تفسیر کرد. سایت وزارت امور خارجه رژیم صهیونیستی پس از سقوط حسنی مبارک دیکتاتور وابسته به این رژیم در مصر، از روی استیصال به فحاشی علیه اخوانالمسلمین مصر و جمهوری اسلامی ایران روی آورد.
مسئولان رژیم غاصب اسرائیل تمام ظرفیت سیاسی خود از جمله لابی صهیونیستی صاحب نفوذ در کاخ سفید را به کار گرفت تا از سقوط رژیم دیکتاتور و وابسته حسنی مبارک در مصر جلوگیری کند اما پس از آنکه دخالتهای صهیونیستها و امریکا نتوانست در برابر سیل خروشان مردم مصر مقاومت کند و سرانجام مهره مورد اعتماد رژیم تلآویو مجبور به کنارهگیری شد، صهیونیستها از روی استیصال و خشم به اهانت و سیاهنمایی درباره جمهوری اسلامی ایران و جمعیت اخوانالمسلمین پرداختند.
در همین خصوص، سایت وزارت خارجه اسرائیل همزمان با کنارهگیری مبارک طی مطلبی که اوج عصبی بودن دستاندرکاران آن را میرساند، به زعم خود به تخریب وجهه اخوانالمسلمین و همسویی آن با ایران اسلامی پرداخت که بخشهایی از آن در ذیل میآید:
«در هجدهمین روز از آغاز خیزش مردمی در مصر، همچنان ابراز نگرانی میشود که گروه اخوانالمسلمین با استفاده از هرج و مرج و همچنین سیاستهای مردمفریبانه خود بتواند قدرت را به دست گیرد یا وضعی از نظر سیاسی در مصر ایجاد شود که پس از انتخابات پارلمانی آینده، نتوان هیچ دولتی را بدون شرکت دادن اخوانالمسلمین برپا کرد.
بی تردید، حزب اخوانالمسلمین که سابقه مرامی آن به یکصد و چند سال پیش میرسد و قدیمیترین گروه سیاسی مصر محسوب میشود، از پایههای اساسی به وجود آمدن گروه تروریستی القاعده میباشد، زیرا این دو سازمان، در بسیاری از امور عقیدتی شباهتهای بسیار به هم دارند! از آن جا که تشکیلات دینی، به طور اصولی هرگونه دموکراسی را نفی میکنند و ادعا دارند که رهبر روحانی آنان (که خود را جایگزین حضرت محمد میداند) باید از همه اختیارات سیاسی و دینی به صورت مطلق برخوردار باشد (همان گونه که امروز در ایران عمل میشود)، به گفته آگاهان این احتمال در مصر نیز وجود دارد که تلاش کنونی برای برقراری مردمسالاری، به برپایی نوعی حکومت دیکتاتوری دینی مبدل گردد. ایدئولوژی اخوانالمسلمین در علامت ویژه این سازمان (لوگو) به طور مشخص بیان شده است.
تنها فرق آنان با رژیم اسلامی ایران آن است که آن یک به دنبال خلافت سنی و این یک در پی خلافت شیعه است.»(سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی 22/11/89)
از دیگر سو سخنان باراک اوباما رئیس جمهور امریکا مبنی بر اینکه باید مصر به سوی دموکراسی حرکت کرده و مطالبات مردمی به پاسخ قانعکنندهای برسد از روی دیگر واکنش امریکا به حوادث مصر پرده برمیدارد؛ واکنشی که در آن یک القا نهفته و هدف آن این است که بگوید اگر اتفاقی در مصر حادث شده با رضایت و حمایت آنان بوده اما سران کاخ سفید هیچ اشارهای نمیکنند که چرا این حمایت و مخالفت با دیکتاتوری 30 سال است که به طول انجامیده است.
حال با این تفاسیر آنچه به طور کلی قابل جمع بندی است عبارت است از:
1- طرح خاورمیانه جدید و بزرگ مورد ادعای امریکا با شکست مواجه شده است.
2- خاورمیانه جدید با شکلگیری نهضتهای اسلامی دومینووار منطقه را فرا گرفته است.
3- رژیم صهیونیستی در محاصره نهضتهای اسلامی و عمق پیام انقلاب اسلامی ایران قرار گرفته است.
4- امریکا و رژیم صهیونیستی تلاش دارند تا دو خط را به موازات یکدیگر هدایت و مدیریت کنند. خط اول تلاش برای موافق نشان دادن خود با تغییرات مصر و سعی در به روی کارآمدن یک مهره وابسته و سکولار در این کشور میباشد و خط دوم ایجاد یک خط انحرافی برای خروج خود از محاصره میباشد.
بنا بر این سناریو، استراتژیستهای رژیم صهیونیستی در تحلیلهای خود تصریح کردهاند که ایران در برابر تکی که در سال 88 برنامهریزی شد(فتنه88)، پاتک سنگینی را بر ما وارد کرده و به مدیریت شرایط پرداخته است. در تحلیلهای عناصر این رژیم، ایران به عنوان نقطه کانونی تحولات منطقهای مطرح شده و تأکید شده است که مهار تحولات منطقهای تنها در مهار ایران و ارتباط بیشتر با نیروهای مخالف نظام در درون امکانپذیر خواهد بود. به بیان دیگر رژیم صهیونیستی تلاش دارد که برای خروج خود از محاصره انقلاب اسلامی یک خط انحرافی را فعال کرده و در این خط، محورهای معارض را در ایران، سوریه و فلسطین(غزه) فعال سازد. درهمین راستا طی روزهای گذشته سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی بر اساس همین سناریو از برپایی یک راهپیمایی در روز جمعه -راهپیمایی 22 بهمن- در منطقه غزه و علیه دولت حماس خبرداده و مدعی شده بود که تظاهرات علیه حماس با شعار«نان، آزادی، پایان سرکوبگری» برگزار خواهد شد.(که البته دروغ از کار درآمد!)
5- پادوهای رژیم صهیونیستی در ایران به محوریت میرحسین موسوی بهرغم خواست و تأکید مردم در راهپیمایی 22 بهمن مبنی بر حمایت از مردم مصر و تونس و در روزی که دیکتاتور مصر به پایان خود رسید، تلاش دارند خط انحرافی را در روزهای آتی تحت عنوان راهپیمایی حمایت از مردم مصر و تونس پیگیری نمایند، اما آیا با توجه به فرار دیکتاتور مصر نباید این راهپیمایی را راهپیمایی حمایت از اسرائیل یا حمایت از حسنی مبارک دانست؟
دلایل جالب فتنهگران برای حضورمیلیونی مردم!
روز گذشته، خیابانهای انقلاب و آزادی برای سی و دومین بار قدمهای مردمی را بر روی خود احساس کرد که برای حفاظت از آرمانهای خود و برای اعلام حمایت از نظامی که با آنان پیمان بسته تا این آرمانها را محقق کند؛ آرمانهایی که جرقهاش را روحالله کبیر روشن کرد و مطالبه آن را به دست مردم انقلابی ایران سپرد.
راهپیمایی 22 بهمن اگرچه یک سنت طولانی مدت در ایران است که هر سال برگزار میشود و مردم هم نشان دادهاند که هیچ مسالهای - حتی تهدید به موشک باران از سوی رژیم بعث - هم نمیتواند مانع از حضور گسترده آنان شود، با این حال حوادثی که سال گذشته روی داد، سبب شد تا موج جدیدی از هیجان و شوق در میان راهپیمایان و حامیان انقلاب اسلامی به وجود بیاید.
همین شور انقلابی بود که سبب شد تا آشوبگران که بنا داشتند تا سال گذشته روز 25 بهمن را به آغازی دوباره برای اغتشاشات خیابانی بدل کنند، ناکام بمانند و فعالان سیاسی از آن روز به عنوان «مرگ قطعی فتنه» نام ببرند.
امسال هم مردم حضوری تاریخی و بسیار گسترده در این راهپیمایی داشتند تا به نوعی سالگرد مرگ آشوبهای خیابانی را که پس از 9 دی به احتضار افتاده بود، جشن بگیرند؛ جشنی که منابع رسمی از حضور 50000000 نفر در آن در سراسر کشور خبر میدهند.
حضور مردم و اعلام تجدید بیعت با جمهوری اسلامی ایران در روز گذشته به حدی شکوهمند و عظیم بود که مخالفان ایران تنها راه مقابله با آن را در «سکوت محض» دیدند.
سایتها و رسانههایی که از کوچکترین اخبار تخریبی درباره ایران و مسئولان کشور نمیگذرند و حتی درباره سرنوشت کرمهای خاکی که به عنوان آزمایش توسط یک ماهوارهبر ایرانی به فضا فرستاده شدند، ابراز نگرانی میکنند، ترجیح دادند تا اصولا اشارهای به این راهپیمایی نکنند و چنان رفتار کنند که انگار در روز 25 بهمن قرار نیست اتفاقی بیفتد و همه مردم در خانهها مشغول استراحت هستند!
سایت «جرس» که به عنوان ارگان رسمی اتاق فکر لندن و با محوریت عطاءالله مهاجرانی، محسن کدیور و اکبر گنجی فعالیت میکند، در هیچ یک از اخبار خود کوچکترین اشارهای به برگزاری این راهپیمایی در سراسر ایران نکرد و ترجیح داد دست به انتشار مطالبی علیه اصل ولایتفقیه و فحاشی علیه مسئولان نظام بزند.
همچنین سایت رسمی میرحسین موسوی تنها در یک خبر رسمی و با عنوان «برگزاری راهپیمایی 22 بهمن در ایران» به پوشش این راهپیمایی عظیم مردم پرداخت.
«کلمه» در متن خبر هم هیچ اشارهای به میزان حضور مردم و نحوه برگزاری راهپیمایی نکرد و فقط از آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان یکی از مسئولان نام برد که در این مراسم حضور داشته است.
و اما بالاترین...
اما جالبترین واکنش به این موضوع را سایت «بالاترین» داشت؛ سایتی که به دلیل مواضع بامزه و جالب توجه کاربرانش به عنوان یک سایت سرگرمی معروف در میان فعالان اینترنتی شناخته میشود.
بالاترین که در روزهای اخیر به دلیل موضعگیری جالب و غیرمنتظره مدیرش «مهدی یحیینژاد» که حتی کاربران اپوزیسیون را هم ناامید کرده، مجددا بر سر زبانها افتاده، ابتدا مدعی شد که راهپیمایی امسال بسیار خلوت بوده و میدان آزادی تهران اصلا حتی به اندازه نیم گنجایش خود هم پر نشده است!
پس از گذشت ساعاتی از آغاز راهپیمایی و انتشار تصاویر تلویزیونی از حضور گسترده مردم، کاربران این سایت دست به تئوری همیشگی خود زدند و توزیع ساندیس را علت حضور مردم دانستند؛ مسالهای که حتی تا چلوکباب و زرشک پلو با مرغ هم پیش رفت.
آخرین دقایق راهپیمایی هم بالاترینیها به تبعیت از یک سایت داخلی که به آقازاده لندننشین وابسته است، کشف کردند که هوای تهران اصلا بارانی و برفی نبوده و کاملا هم بهاری بوده است و علت حضور گسترده مردم در راهپیمایی هم استفاده از این هوای لطیف برای قدم زدن و نه شرکت در مراسم 22 بهمن بوده است!
سایر سایتها و شبکههای تلویزیونی فارسیزبان هم ترجیح دادند تا با سکوت مطلق از کنار این موضوع بگذرند و به مسائلی مانند «روز ولنتاین» و یا «تاثیر آب و هوای سرد بر چروکیدگی پوست حیوانات» بپردازند؛ رویکردی که تلویزیونهای دولتی انگلیس و آمریکای به خوبی آن را اجرا کردند.
بیانگیزگی جریان"نهغزه نهلبنان"برای حضورخیابانی پس از سقوط مبارک
جریان فتنه که سال گذشته با سردادن شعار "نه غزه نه لبنان" در روز قدس تهران طمع زیادی را در میان رژیم صهیونیستی برانگیخت، بهطوری که برابر اسناد منتشر شده، محمود عباس به فاصله کوتاهی پس از این اتفاق مأموریت حمایت از تأسیس شبکه رادیویی موسوی با پرداخت 50 میلیون دلار از طریق یک تاجر فلسطینی را عهدهدار شد، از شب گذشته و پس از سرنگونی دیکتاور مصر بهعنوان بزرگترین حامی استراتژیک رژیم صهیونیستی در منطقه برای حضور خیابانی بیانگیزه شده است.
موسوی و کروبی هفته گذشته در نامهای به وزیر کشور برای راهپیمایی در زمینه آنچه که آن را حمایت از مردم مصر میخواندند، درخواست مجوز کردند. ارائه این درخواست که با پیشنهاد کروبی بوده و موسوی نیز آن را پذیرفته است، در جلسه لایه دوم جریان فتنه مورد بحثهای زیادی قرار گرفت، بهطوری که برخی اعضای این جلسه اظهار عقیده کردند چگونه علیرغم اینکه در طول 20 ماه گذشته ادعای نامشروع بودن دولت بارها تکرار شده، اکنون برای حضور در خیابان از همین دولت درخواست مجوز میکنیم.
در عین حال، سقوط دیکتاتور مصر همزمان با روز 22 بهمن، انگیزه جریان فتنه و مبدع شعار "نه غزه نه لبنان" را برای حضور در روز 25 بهمن تا حد قابل توجهی از بین برده است، چرا که این جریان در نظر داشت، با حضور خیابانی و مخابره تصاویری از درگیریهای احتمالی مشابهسازی نظام سیاسی ایران با مصر را به دنیا مخابره کرده و مبارک را از نقطه کانونی توجه افکار عمومی دنیا نجات دهد.
ادعای حمایت از مردم مصر برای کسب مجوز حضور خیابانی در حالی است که موسوی و جریان فتنه هم در تبلیغات انتخاباتی و هم پس از آن بارها از گره زدن سیاست خارجی ایران به مسأله فلسطین و لبنان انتقاد کرده بودند اما پس از تحولات اخیر بهمنظور همافزایی پنهان مبارک و انتقال دادن مرکز توجهها از مصر به ایران، شعار "نه غزه نه لبنان" را به "هم مصر هم تونس" تغییر دادند.
در عین حال، برخی معتقدند علاوه بر اینکه موسوی و مبارک هر دو بهشدت مورد حمایت امریکا و رژیم صهیونیستی بودند، در تعدادی از ویژگیهای دیگر شخصیت و رفتاری نیز مشترک هستند.
حسنی مبارک در حالی خود را رییس جمهور مادامالعمر میدانست که بنا بر گزارشهای رسمی از محبوبیت کمتر از 10 درصدی مردم برخوردار بود و 90 درصد خواهان برکناری وی از قدرت بودند. دقیقاً همین وضعیت در سال گذشته در جریان یک انتخابات پرشور و با مشارکت 85 درصدی مردم انقلابی ایران اسلامی برای موسوی پدید آمد. در آن انتخابات رقیب وی با رأی قاطع پیروز شد اما او حاضر به تمکین در برابر رأی مردم و تن دادن به قانون (علیرغم ادعاهای قانونگرایی) نشد و با اتخاذ روشهای غیر دمکراتیک و مستبدانه، رفتارهای ساختارشکنانه را در پیش گرفت که طومار آنها در 9 دی و 22 بهمن 88 برچیده شد اما مردم به او لقب "دیکتاتور" دادند.
همچنین هر دو نفر مورد حمایت کاخ سفید و برخودار از پشتیبانیهای پنهان و آشکار رژیمهای مرتجع و خود فروخته منطقه بودند و با یکدیگر پاسکاری داشتند. در واقع همانطور که در جریان فتنه سال گذشته حسنی مبارک، اقدامات ضدانقلابی و فتنهگرانهی موسوی و اطرافیانش را مورد پشتیبانی قرار داد، اکنون نیز در ادای دین و جبران بدهی خود، البته با نعل وارونه زدن و برای فروکش کردن قیام مردم مصر و نجات حسنی مبارک و انحراف افکار عمومی، در یک ترفند آمریکایی دیکته شده خواستار راهپیمایی به اصطلاح حمایتی از مردم مصر آنهم بعد از راهپیمایی گسترده مردم در 22 بهمن شده است.
اعلام راهپیمایی فتنه گران
سران فتنه در بیانیه ای ضمن درخواست راهپیمایی جهت حمایت از قیامهای مردمی مردم منطقه روز 25 بهمن را برای این راهپیمایی در نظر گرفته اند و متقابلا تمام جریاناتی که در طول یکسال و اندی گذشته با فتنه گری فضای کشور را در آشوب و فتنه گری سپری کردند با بیانیه های مختلف از این راهپیمایی حمایت و با ادبیاتی ساختارشکنانه و با فحاشی به مردم انقلابی کشور در توهمی برآمده از روح کینه توزانه دشمنان انقلاب اسلامی و ولایت فقیه، فتنه گری خود را معادل انقلاب و قیامهای مردمی منطقه شمرده اند در حالیکه آنقدر در توهم و نادانی بسر می برند که اصلا یادشان رفته اینجا ایران است سرزمین امام خمینی (ره) و فرزندانش که انقلاب 57 را رقم زدند، آنها یادشان رفته برای پیروزی این انقلاب دهها هزار شهید تقدیم این انقلاب شده و برای حفاظتش بیش از صدهها هزار شهید و جانباز و این انقلاب اصیلترین انقلاب بعد از نهضت انبیاء و امامان معصوم نام گرفته و دست قائم ومنتقم اصلی بر سر این انقلاب است،
سران فتنه که بقاء خویش را در ادامه فتنه گری دیده و سعی می کنند با ایجاد و گسترش فتنه برای خود حاشیه امن درست کرده و هزینه برخورد با جنایات و فسادهای اقتصادی و اخلاقیشان را بالا ببرند هرگز نمی توانند حقیقت ناب انقلاب را که همانا اصول و ارزشهای اصیل و استوانه های اصلی انقلاب را لگد مال کنند برای همین با تزویر و دروغ با شعارهایی که هرگز به آن اعتقاد ندارند وارد میدان شده اند در حالیکه شعارهای ساختارشکنانه آنها در روز قدس سال گذشته هنوز در اذهان انقلابیون ایران و منطقه فراموش نشده که می گفتند نه غزه ، نه لبنان جانم فدای ایران ، سران فتنه برای اینکه امروز بقای خود را در حمایت دروغین از نهضتهای انقلابی خاورمیانه می بینند شعار حمایت از آنها را سر می دهند اما این دروغی بیش نیست و مردم با بصیرت ایران نیت واقعی آنها را بخوبی می شناسد.
امریکا سردمدار جنایت و تجاوز و ترور در جهان که امام خمینی (ره) رهبر بزرگ انقلاب اسلامی آن را شیطان بزرگ نامید، نیز همچون سران فتنه، امروز دم از حمایت از انقلابیون مصر می زند زیرا او نیز می داند مقابله با حرکتهای انقلابی می تواند مصر را تبدیل به کشوری انقلابی و مبارز همچون ایران بکند و برای بخشیدن وجهه آزادیخواهی به امریکا و پنهان کردن خوی جنایتکارانه اشان ادعای همراهی با نهضت انقلابی مردم مصر می کند اما از یکسو با جنایتکارترین حکومتهای نامشروع جهان یعنی اسرائیل در کشتن مردم انقلابی فلسطین همراهی می کند
امروز سران فتنه نیز همچون اربابان خود هرگز اعتقادی به انقلاب اسلامی و خط فروزان امام خمینی (ره) نداشته و در طول این مدت با بی حرمتی به قانون اساسی و زدن تهمت تقلب در انتخابات و همراهی با همه دشمنان نشان دار انقلاب همچون منافقین و وهابیها و جبهه ملی و نهضت آزادی و اکبر گنجی ها و مخملبافها و ... نشان دادند هرگز دلشان با انقلاب نبوده و نیست .
سران فتنه بخوبی عمق خواسته مردم ایران را می دانند، فردی مثل کروبی سالها بخاطر فساد اخلاقی و فساد اقتصادی مورد اتهام انقلابیون ایران بود و همه مردم متدین ایران وضعیت او را مانند خاری در گلو تحمل می کردند و در هر خانه ای فساد اخلاقی و اقتصادی او و بعضی از آقازاده های خارجه نشین امروزی نقل محفل بود تا اینکه آنها با شکست سنگین در انتخاباتهای گذشته فهمیدند ایران ومردم ایران دیگر ریاکاری و دروغهای آنها را باور نمی کنند و دیری دیگر نخواهد گذشت که قهر مردم انقلابی دامن آنها را بگیرد و بخاطر همه ظلمها و فسادها اخلاقی و اقتصادی با آنها برخورد شود برای همین همراه با دیگر ضدانقلابیون کمر به نابودی انقلاب اسلامی بستند.
اما زهی خیال باطل، انقلاب ما بیمه خون شهداست انقلاب ما رهبری فرزانه و مردمی از جان گذشته دارد، انقلاب ما در مقابل همه ستمکاران جهان چون کوه ایستاده و شیطانهای فتنه گری چون موسوی و کروبی و... هرگز نمی توانند گزندی به انقلاب برسانند .
انقلاب ما 32 سال با همه دشمنان ریز و درشت مبارزه کرده است روزهای سختی را پشت سر گذاشته و در کوران حوادث آب دیده شده است، هنوز مردم ایران روزهای ترور و آدمکشی منافقین خلق را از یاد نبرده اند ، روزهایی که در هر کوی و برزنی مردم حزب اللهی به جرم عشق به خمینی بدست شقی ترین آدمها به شهادت می رسیدند . مردم ما هنوز روزهایی را که در هر گوشه ایران بعد از پیروزی انقلاب عوامل قدرتهای استکباری جهان بپا می خواستند و دم از خودمختاری می زدند و فرزندان این مردم را به جرم هواداری از انقلاب مثله می کردند و سرهایشان را برای مادرانشان می فرستادند از یاد نبرده اند . میر حسین موسوی و کروبی و هزاران مثل او بالاتر از اصحاب نزدیک به رسول خدا(ص) نیستند که در هنگامه عدالتخواهی مولا علی (ع) بخاطر عشق به قدرت و ثروت به جنگ با امام معصوم و خلیفه برحق مسلمین برخواستند .
سران فتنه و فتنه گران باید بدانند شهادت و شهادت طلبی در خون انقلابیون این سرزمین است، برای همین استکبار جهانی در نهایت قدرت نمایی از فرزندان سبز پوش سپاه و ارتش دلاور ایران مثل سگ می هراسد و مجبور است برای گزند رساندن به انقلاب ایران از منحرفینی چون سران فتنه استفاده کند چون می داند هیچ قدرتی یارای مقابله با مردم ایران را ندارد مگر با فتنه و نفوذ و مکر و حیله .
اما مردم ایران امروز در نهایت بصیرت هستند دیگر سوابق افراد ملاک حق و باطل بودن نیست، یعنی زمانی برای مردم ایران سوابق افراد ارزش پیدا می کند که همراهی او را با انقلاب ببینند با محرومین جامعه ببینند با شعارهای اصیل انقلاب ببییند اما امروز چگونه باور کنند کروبی با آنهمه فساد اخلاقی و اقتصادی و یا میر حسین با آنهمه دروغ و بی قانونی و بی حرمتی به ارزشهای انقلاب و آقازاده های فتنه گری که از پول مردم در کاخها زندگی می کنند دوستدار مردم و امامشان هستند!
ما فرزندان آن امامی هستیم که هرگز از گفتن کلمه حق ابایی نداشت در مقابل همه قدرتهای استکباری ایستاد و خانه اش معبد عشق همه عاشقانش بود و کلامش تا قیام قیامت جلا دهنده روح انقلابیون جهان است و در نهایت قدرت، زندگی ساده همچون مولایش علی(ع) داشت.
کروبی ها و موسوی ها و ..... هرگز در راه آن امام عزیز نبودند و عملکردشان در طول سالهای گذشته باعث ریزشهای بسیاری در کشور شد رواج اشرافیگری و رانت خواری و پدیده درآور رشد آقازادگی و گسترش ظلم و ستم، ثمره حضور این افراد و حامیانشان در قدرت بود و امروز همه آنهایی که خود مسبب بسیاری از بی عدالتیهای اقتصادی در جامعه بودند مدعی درجه اول حمایت از مردم شده اند! و این نیست مگر ماموریتی که سران فتنه برای نابودی انقلاب دارند اما به زودی بازهم قدرت واقعی مردم ایران را با پوست و خون خود خواهند چشید و آن زمان دیگر هیچ قدرتی توان ایستادن در مقابل خواسته برحق مردم را نخواهد داشت.