22 بهمن تاریخی در ایران و مصر
روز 22 بهمن روز تلخی برای آمریکا است. تجربه دو شکست بزرگ در ایران و مصر رویای بلند پروازانه این کشور برای در در اختیار گیری خاورمیانه را به کابوسی برای آنها تبدیل کرده است.
جعفر تکبیری - هوای دیروز تهران بارانی بود، اما باران هم نتوانست از شور و شوق ملت برای حضور در بزرگترین آوردگاه سال کم کند. آوردگاهی که صحنه دفاع از انقلاب و آرمانهای بلند آن است. دیروز اگرچه باران بارید اما زن و مرد، پیر و جوان و حتی خردسالان هم لحظهای نگذاشتند تا رقص پرچهای سه رنگ ایران متوقف شود. رقص سه رنگی که نشان از شرف ایرانیان دارد. همه به سمت آزادی حرکت میکردند. جایی که 32 سال پیش کانون اتفاقات بزرگی بود. اتفاقاتی که امروز بیدارگر مسلمانان دنیا است.
مردم دسته دسته وارد میدان آزادی می شدند. مسیرهای مختلف راهپیمایی مملو از افرادی بود که با در دست داشتن پرچمهای سه رنگ جمهوری اسلامی و تصاویر امام راحل و مقام معظم رهبری همانند جویهای کوچک به رودخانه خیابان آزادی وارد میشدند تا به دریای جمعیت میدان آزادی برسند.
سرمای خیابانهای تهران هم در پنجاه و دومین روز زمستان، جرات بروز نداشت، چراکه آن هم در شعارهای گرم الله اکبر مردم، خود را پنهان کرده بود. درست همانند دشمنانی که چشم خود را بسته و گوش خود را گرفته بودند و پنهان شده بودند تا در این گرمای مردم ذوب نشوند. هوا همچنان بارانی بود اما سیل جمعیت تمامی نداشت. همه می آمدند نسل اول انقلاب با کوله باری از تجربه، نسل دوم انقلاب با دنیایی انگیزه برای ساختن، نسل سوم انقلاب با هزاران امید به آینده و نسل چهارم که در گهواره بودند. دیروز آزادی غوغا بود.
میوههای انقلاب
حالا 32 سال از انقلاب گذشته است و نهالی که آن سالها باغبان پیر انقلاب کاشته و با خون شهدای انقلاب و جنگ آبیاری شده بود، به درختی تناور تبدیل شده است. درختی که میوه داده است. میوه استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی؛ میوههایی که صادر شدهاند به سراسر دنیا و حالا همه میخواهند از طعم خوب آن لذت ببرند. تونس و مصر... اینها دو کشوری بودند که اخیرا خواستند تجربه شیرین ایران را پس از 32 سال تجربه کنند. تجربهای که از ایران الگو گرفته شده است. حتی از نوع تاریخ آن.
بهمن ماه به کابوس دیکتاتورها تبدیل شده است. 32 سال پیش نظام 2500 ساله شاهنشاهی در ایران سقوط کرد و امسال حکومت 30 سال حسنی مبارک در مصر. حسنی مبارک هم درست روز 22 بهمن را انتخاب کرد تا مصر را ترک کند و از ترس آتش خشم ملت مصر به دیکتاتورها جنوب خلیج فارس پناهنده شود. کسانی که خودشان هم پایههای حکومتشان از خانه عنکوبت سست تر است اما ندانستن که مبارک مبتلا به ویروس سقوط است. سقوطی که در آینده گریبان آنها را هم خواهد گرفت.
آزادی شعبه التحریر
اما در کنار تمامی شعارهای ایرانیان که همه سال در روز 22 بهمن به گوش دشمنان میرسد، شعارهای امسال رنگ و بوی دیگری هم داشت. رنگ و بوی دفاع از مردم مصر. حالا شعارهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل به شعارهای مرگ بر مبارک پیوند خورده بود. از سوی دیگر در کنار میلیونها پرچم سه رنگ سبز و سفید و قرمز ایران، پرچم سه رنگ قرمز، سفید و سیاه مصر هم در دستان مردم دیده میشد با این تفاوت که که شاهین نماد سکولاریسم از میان این پرچم پرواز کرده بود و جای خود را به کلمه جلاله الله داده بود.
شعارهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل هم به شعارهای مرگ بر مبارک پیوند خورده بود. جایی نبود که میان راهپیمایان سخن از حرکت مردمی مصر نباشد. ملت مسلمان ایران خوب میدانستند که هم کیشانشان در مصر چشم امید به حضور و دفاع از حرکتشان دارند. حالا راهپیمایی 22 بهمن بزرگترین راهپیمایی جهان اسلام در حمایت از حرکت مردمی مصر در مبارزه با دیکتاتورها شده و انگار میدان آزادی شعبهای از التحریر است. تاریخ در حال تکرار شدن بود. وقایع 32 سال قبل ایران مو به مو در مصر به وقوع می پیوندد و زمینه شکل گیری امت واحد اسلام برای ظهور منجی به تحقق می پیوندد.
تلاش ابرقدرتها برای خروج از بحران
روز 22 بهمن روز تلخی برای آمریکا است. تجربه دو شکست بزرگ در ایران و مصر رویای بلند پروازانه این کشور برای در در اختیار گیری خاورمیانه را به کابوسی برای آنها تبدیل کرده است. برای آمریکا، اسرائیل و سایر شرکایشان باور پذیر نبود که حکومت مورد وثوقشان که شریک استراتژیک رژیم صهیونیستی در منطقه بود به این راحتی سقوط کند و حلقه محاصر اسرائیل توسط ملتهای آزاده تکمیل شود.
حالا رژیم اشغالگر قدس، در خاورمیانه تنهای تنها شده است و روند اضمحلالش سرعت بی سابقهای گرفته است. امروز اسرائیل به سمتی میرود که خمینی کبیر سالها پیش و در اوج قدرت این رژیم در منطقه آن را پیش بینی کرده بود: "این ماده فساد که در قلب ممالک اسلامی، با پشتیبانی دول بزرگ جایگزین شده است و ریشه های فسادش هر روز ممالک اسلامی را تهدید می کند، باید با همت ممالک اسلامی و ملل بزرگ اسلام ریشه کن شود."
اما آمریکا همچنان دست بردار نیست. همان طور که دست بردار ایران نبود. آنها تمامی تلاش خود را به کار بستند تا نگذارند حرکت مردمی مصریها به ثمر بنشیند همان طور نمی خواستند بگذارند حرکت ایرانی نتیجه بدهد. رژیم صهیونیستی برایشان از هر چیز دیگر مهم تر است. موضوعی که بارها به اثبات رساندهاند. اما خوروش مردم هم این طرح را خنثی کرد تا آنها پروژه ربایش انقلاب را دنبال کنند.
پروژهای که باعث مصادره انقلاب و به قدرت رساندن نیروهای وابسته به امریکا می شود. انگار باز هم تاریخ در حال تکرار شدن است. درست همانند ایران... عمر سلیمان هم به بنی صدر تبدیل می شود و به زودی قدرت را ترک خواهد کرد. چراکه تاریخ در حال تکرار شدن است. حالا مصر به آیینه تمام نمای ایران تبدیل شده است. دیروز در تهران باران بارید... به امیدی که 32 سال دیگر در مصر باران ببارد.
شروع فعالیت جریانات فمینیستی در دانشگاه علم و صنعت
به گزارش خبرنگار جنبش سرخ حسینی به تازگی تحرکات فمینیستی در سطح برخی از دانشگاه ها از جمله دانشگاه علم و صنعت شروع و درحال گسترش است.
اغلب این اقدامات بعد از اعلام بیانیه بسیج دانشجویی در باب مسئله حجاب و عفاف به ویژه درسطح نشریات دانشجویی بروز نموده است.
در این خصوص نشریه پایان چاپ دانشگاه علم و صنعت با انتشار مطالبی اقدام به تشریح روند اجباری شدن حجاب در ایران و به تعبیر خود بیان برخی محدودیت های دانشجویان دختر نموده است.
دختر منتظری بدنبال راه اندازی شبکه ماهوارهای علیه نظام
به گزارش خبرنگار جنبش سرخ حسینی به تازگی دختر منتظری به همراه همسرش برای راه اندازی شبکه ماهوارهای علیه نظام از کشور خارج شده است.
" سعیده منتظری " دختر حسینعلی منتظری که از حامیان فرقه سبز می باشد به همراه همسرش (فیض) از کشور خارج شده و به کشور مالزی رفته و بدنبال راه اندازی یک شبکه تلویزیونی در یکی از کشورها می باشند.
لازم به ذکر است دختر منتظری به همراه همسرش کلیه اموالشان را فروخته درصدد راه اندای این شبکه می باشند.
گفتنی است برخی حامیان مرحوم منتظری و جریان فتنه که عمدتاً از دانشجویان نجف آبادی دانشگاه مفید قم هستند، نیز درصددند به سعیده منتظری و همسرش در مالزی پیوسته و آنان را در اقدامات ضد امنیتی خود یاری کنند.
سعیده منتظری 42 ساله دارای مدرک کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، یکی از دختران مرحوم منتظری است که در وبلاگ خود بارها مطالبی را علیه نظام اسلامی در چند ماه گذشته به رشته تحریر درآورده بود.
پاسخ نبوی به بیانیه اخیر موسوی و کروبی
قائم مقام جامعه اسلامی مهندسین گفت:کسانی که درخواست مجوز برای راهپیمایی 25 بهمن کردند مردگان سیاسی بیش نیستند و مردم ما این افراد را کاملاً شناخته اند و با حضور در راهپیمایی یوم الله پاسخ دندان شکنانه به فتنه گران سال 88 دادند.
سید مرتضی نبوی در گفتگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران با بیان این مطلب افزود: جامعه اسلامی مهندسین به مفاد منشور اصولگرایی پایبند است و حمایت قاطع خود را از آن اعلام میکند. عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام اضافه کرد: منشور اصولگرایی و تلاشهای کمیته 3 نفره هم راستای یکدیگر در جهت تحکیم و انسجام نیروهای اصولگرا حرکت میکنند.
نبوی در ادامه با اشاره به فعالیتهای جامعه اسلامی مهندسین برای انتخابات پیش رو افزود: برنامه ها جدا از برنامه دیگر گروه های جریان اصولگرا نمیباشد و در این راستا جلسات مشترکی با دیگر احزاب اصولگرا انجام خواهیم داد. قائم مقام جامعه اسلامی مهندسین در ادامه در واکنش به درخواست مجوز موسوی و کروبی برای راهپیمایی 25 بهمن گفت: کسانی که درخواست مجوز برای راهپیمایی 25 بهمن کردند مردگان سیاسی بیشتر نیستند.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه افزود: سران فتنه برای جامعه ما مردگان سیاسی محسوب میشوند و بهترین کار این است که صحبتی در مورد آنها و تقاضاهای غیر قانونی شان نشود. نبوی اضافه کرد: پیام ساختار شکنان و قانون گریزان هیچ ارزشی برای ملت مصر ندارد. وی ادامه داد: مردم ما این افراد را کاملاً شناخته اند و شعارهای ساختار شکنانه آنها را در فتنه 88 فراموش نکرده اند و با حضور پرشعور در 22 بهمن پاسخ دندان شکنانه به فتنه گران سال 88 دادند.
از 22 بهمن تا 25 بهمن!
اردشیر راست گفتار در مقاله ای تحلیلی به درخواست موسوی و کروبی در خصوص برپایی راهپیمایی به حمایت از قیام بیداری اعراب پرداخته و انتقاداتی را بر این در خواست وارد نموده است ،او می نویسد:ظاهر نامه، صرف درخواست برای یک راهپیمایی بر طبق قانون اساسی و در مورد موضوعی خارجی و نه داخلی است، اما همین مقدار نیز نکات و پرسش هایی را پیش می کشد. اولین و مهم ترین سوال این است که چرا برای اعلام همبستگی با قیام مردم منطقه این قدر دیر درخواست راهپیمایی شده است.
زمانی این دو، درخواست راهپیمایی کردند که قیام مردم تونس مدتها پیش نتیجه داده بود و یازده روز نیز از روز خشم مردم مصر در 25 ژانویه، سه شنبه 5 بهمن ماه، گذشته بود و حکومت حسنی مبارک حاضر شده بود تا در برابر اعتراضات مردمی عقب بنشیند.
گذشته از این، برگزاری راهپیمایی در روز 25 بهمن بعد از آن همه وقایع، چه معنایی می تواند داشته باشد، اگر منظور اعلام همبستگی با مردم تونس و مصر است، آیا بهتر نبود که در همان روزهای خشم و اعتراض مردم تونس یا مصر تقاضای برگزاری راهپیمایی و اعلام همبستگی با آنان شود؟! شاید به نظر برسد که چه فرقی می کند؛ اوایل بهمن یا اواخر آن، منظور اصلی اعلام همبستگی با مردم منطقه است که می توان در 25 خرداد هم آن را انجام داد. البته این حرف درستی است اما باز سوال اصلی سرجای خود باقی می ماند که چرا 25 خرداد یعنی سه روز بعد از 22 بهمن و سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، درخواست راهپیمایی شده؟ آیا قصد موسوی و کروبی از درخواستشان، صرف اعلام همبستگی با مردم منطقه است یا منظور دیگری دارند؟ برخی اعتقاد دارند که این دو، با اعلام راهپیمایی 25 بهمن قصد تقابل با 22 بهمن و راهپیمایی پر شکوه آن را دارند! آیا این باور ، منطبق بر واقعیت نیز است؟
حجتالاسلام غلامحسین محسنی اژهای، سخنگوی قوه قضاییه و دادستان کل کشور، در پاسخ به این درخواست موسوی و کروبی به خبرنگاران گفت؛ «اگر واقعاً شخصی انگیزه حمایت از مردم غیور و به پاخاسته مصر و تونس را داشته باشد همراه با حکومت و ملت در روز 22 بهمن در راهپیمایی شرکت میکند در حالی که تعیین یک روز دیگر بدان معنی است که این آقایان خود را از صف مردم جدا کرده و ایجاد تفرقه میکنند». او با این پاسخ نمره مردودی خود را از سایت کلمه گرفت. معلوم است که نه پاسخ اژه ای و نه نمره مردودی سایت کلمه، هیچ کدام دور از انتظار نبود و همچنان که اژه ای اتهام تفرقه را به «آقایان» وارد کرد، سایت کلمه هم در مقابل او را در آزمون قانون اساسی مردود اعلام کرد. لابد سایت کلمه ملاک و معیاری برای آزمون خود دارد که نمره مردودی به اژه ای و امثال او می دهد، اما با نگاهی به اصل 27 قانون اساسی معلوم می شود که آزادی تشکیل اجتماعات و راه پیمایی ها بدون حمل سلاح مشروط به این شرط شده؛ «مخل به مبانی اسلام نباشد». شاید قضاوت اژه ای به عنوان سخنگوی دستگاه قضاء بر این است که درخواست موسوی و کروبی ناقض وحدت جامعه اسلامی به عنوان یکی از مبانی اسلام است و به این دلیل حکم به مخالفت با درخواست این دو داده است، مگر آن که عبارت «مخل به مبانی اسلام» معنایی خاص داشته باشد و البته تعبیر و تفسیر آن هم به عهده اهل حقوق و قضاء است.
تا اینجای کار که هر دو طرف با اتهام به طرف دیگر در دو سوی جبهه ای قرار دارند که گمان آشتی که سهل است، حتی نمی توان در این وضعیت تصور اندک گفتگویی را بین دو طرف داشت. بخشهایی از بیانیه اخیر موسوی و کروبی به روشنی گویای این وضعیت است، بیانیه ای که همانند آن نامه به صورت مشترک صادر شد. این دو در بیانیه خود می پرسند؛ «آیا دردناک نیست که بعد از گذشت بیش از سی سال از انقلاب، دوباره دغدغه مردم مواجهه با باز تولید همان مناسبات پادشاهی و این بار به نام دین باشد؟» و کمی بعد به این صورت پاسخ می دهند؛ «امروز شرایط سیاسی کشور ازخطر بازتولید مناسبات شاهنشاهی، جز موروثی بودن حکومت چیزی کم ندارد».
آیا به راستی شرایط سیاسی امروز جامعه جز موروثی بودن هیچ تفاوتی با دوران قبل از انقلاب ندارد؟ برای مثال، آیا ایران امروز همانند دوران قبل از انقلاب ژاندارم منافع آمریکا و غرب در منطقه است، یا آن که قوه مقننه فقط ابزاری در دست دولتمردان است و هیچ تقابلی بین قوه مقننه و مجریه دیده نمی شود و نمایندگان مجلس به عنوان نمایندگان ملت زبان انتقاد را بر دولتمردان بسته اند؟
پاسخ به این دست پرسش ها بحث مفصل مقایسه بین قبل و بعد از انقلاب را می طلبد که بسیار طولانی است، اما به هر صورت ، همسان دانستن جامعه امروز با قبل از انقلاب بیشتر متناسب با لحن تند و آتشین و شعاری "بیانیه" است تا آن که گویای تاریخ واقعی و روند سی و دو ساله انقلاب باشد. از سوی دیگر، بستن چشم و گوش ها بر انتقادها کاری شایسته و عاقلانه نیست و باید از سر انصاف به سستی ها و کاستی ها توجه کرد. باید پذیرفت که حیات و سلامت جامعه در نقد قدرت است تا آن که قدرت از وظیفه اصلی خود برای ایجاد جامعه ای عادل و سعادتمند عدول نکند و خود را همواره در خدمت و برای جامعه و مردم بداند. اما زبان نقد کجا و لحن تند و آتشین موجود در این بیانیه کجا؟
امیر المومنین علی (ع) می فرمایند؛ «الافراط فی الملامة تشب نیران اللجاج: زیادهروی در ملامت و سرزنش، آتش عناد و لجاجت را شعله ور می سازد» (تحف العقول - صفحه 84). از این کلام می توان آموخت که بازار افراط کاری و سرزنش های سنگین تنها نتیجه اش عناد و لجاجت بیشتر و کشاندن جامعه به وضعیتی است که به جای یافتن راه اصلاح، هر طرف تنها در فکر نابودی دیگری است. این وضعیت نه با اصل اصلاح طلبی به عنوان چهارچوب مقبول منتقدین سازگار است و نه با مبنای انقلابی که حتی این دو آن را قبول دارند و به همین دلیل یادآور شعار «برابری، برادری، حکومت عدل علی» در آن روزگار شده اند. البته برخی از منتقدین به وضع موجود، معتقد به عدم امکان داشتن زبان انتقاد اصلاح طلبانه و از سر دلسوزی هستند، اما باید متذکر شد که هنر سیاست، درست در حفظ و تقویت چنین زبانی است و الا لحن و زبان انقلابی که بدون چنین هنری از عهده هر کسی ساخته است. گذشته از این، با کدام زبان و لحن می توان انتظار حفظ و تقویت دست آوردهای انقلاب شکوهمند اسلامی و 22 بهمن 57 را داشت. روشن است که با لحن و زبان انقلابی و آتشین نمی توان این انتظار را برآورده کرد، بلکه تدبیری لازم است تا آب رفته به جوی بازگردد و راه صلاح و اصلاح بر تندخویی و درشت گویی غالب شود.
ثمرات غایی و نهایی پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه)، با گذشت سی و دو سال ،در حال ظهور و بروز است. مقدمات تاسیس و استقرار یک تمدن قدرتمند اسلامی ، با تلاش های جهادگرانه ی ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران، در حال انجام و اجرا است. تمدن مادی غرب، نمی خواهد اجازه ی شکل گیری چنان تمدن انسانی را بدهد. نظام جمهوری اسلامی ایران به رهبری جانشین بر حق خمینی کبیر(ره) سرگرم شکافتن صفوف دشمنان برای دستیابی به قله های ظفر است. آنان که دل در گرو اسلام راستین، قرآن کریم، انسانیت والا و ایران سربلند دارند باید با وحدت و صبر و استقامت و روشن بینی، بر اعتبار و اقتدار نظام و رهبری گران قدرش بیفزایند. رفتارهای تفرقه افکنانه ای که جز خصم دیرین، کسی را خوش حال نمی کند، از سوی هر کس که صورت پذیرد، نشان از غفلت های ساده لوحانه یا برنامه ریزی های حساب شده دارد؛ نتیجه ی هر دو ، البته یکی است!
دعوت هواداران فرقه سبز به شرکت در راهپیمایی 25 بهمن به گزارش خبرنگار جنبش سرخ حسینی در پی درخواست دو تن از سران فرقه سبز مبنی بر برگزاری راهپیمایی توسط هواداران در روز 25 بهمن در حمایت از قیام مردمی مصر برخی از هواداران اندک فرقه سبز با برخی فعالان سیاسی اصلاح طلب و افراد فعال در ستادهای انتخاباتی کروبی و موسوی تماس تلفنی برقرار و از آنها خواسته اند جهت شرکت در راهپیمایی 25 بهمن ماه در تهران آمادگی داشته و در صورت امکان در تهران حضور یابند. عوامل وابسته به جریان فرقه سبز هدف خود را از شرکت در راهپیمایی 25 بهمن تهیه طومار و گرد آوری امضاء ، در حمایت از قیام مردمی کشور مصر بیان نموده اند. حمایت عوامل وابسته به جریان فرقه از مردم مصر با وجود سردادن شعارهای انحرافی در برخی راهپیمایی های سال گذشته علیه مردم فلسطین ، جای تأمل است.
به ما چه ؟
رهبران جنبش سبز از ما خواستهاند در روز 25 بهمن به خیابانها بیاییم و از مردم مصر و تونس حمایت کنیم. راستش کمی تعجب کردم. چون هیچ نسبتی بین ما و کشورهای عربی وجود ندارد، زیرا:
1ـ برای ما منافع ملی اصالت دارد و از روز اول که به اصلاحات آری گفتیم،برای همین بود که از شعارهای جهان وطنی اقتدار گرایان بیزار بودیم.
2ـ ما با رادیکالیسم اسلامی سر ستیز داریم، زیرا جنبش ردایکالیسم زادهی تفکر اقتدارگرایان ایران است. پس چگونه در حالیکه با اقتدارگرایان سرهمراهی نداریم با مولود این گفتمان همراهی و هماوایی کنیم؟
3ـ مردم تونس به دنبال حجاب، نماز و در پی تقابل با مظاهر مدرنیسم هستند و میخواهند نمادهای پیشامدرن را احیاء کنند. درحالیکه جنبش سبز بر نوسازی مبتنی بر مدرنیسم تکیه دارد، چگونه می توانیم از جنبش مردم ماقبل مدرن حمایت کنیم؟
4ـ نظرسنجیهای معتبر نشان میدهد که اکثر مردم مصر مخالف سیاستهای آمریکا و دشمن اسرائیل هستند. در حالیکه ما بر پایه سیاست بینالمللگرایی، با اینگونه رویکردها فاصلهای جدی داریم. حال میخواهیم در راهپیمایی 25 بهمن چه بگوییم آنگونه که من میفهمم آنچه که علت راهپیمایی اعلام شده با گفتمان جنبش سبز هماهنگی ندارد. مگر اینکه بگوییم با اتخاذ یک تاکتیک بدنبال فشار بر رژیم هستیم که فکر نمیکنم این تاکتیک مؤثر بیافتد.
معتقدم باید شجاعانه به چیزهایی که باور داریم استوار بمانیم. این تاکتیک رهبران ما را به مرز رادیکالیسم و مؤلفههای پیشامدرن میغلتاند. چون حاملان و عاملان جنبش سبز از هویتهای متکثرند، این تاکتیک بخش عمدهای از آنها را وادار به مرزبندی با جنبش ما خواهد ساخت.
هذیان های موسوی یکی از حالاتی که معمولاً به آدمهای گناهکار هنگام جان دادن و نفس های آخر دست میدهد پریشان گویی و هذیان گویی است. اما گویا این حالت منحصر به مرگ های جسمانی نیست و برای انسانهایی که در حالت احتضار هویتی و شخصیتی نیز قرار می گیرند ظهور و بروز پیدا میکند.میرحسین موسوی که از 9 دی سال گذشته تا کنون در حباب خوش خیالی یا به تعبیر دقیق تر خیال بافی مزمن برای ایجاد آرامش روانی کاذب برای خودش به سر می برد، هر از گاهی به مناسبتی توهمات و خوش خیالی های خود را به شکل هذیان های سیاسی بر زبان و قلم جاری می کند و موجبات انبساط خاطر و خنده دیگران را فراهم می کند. وی چندی پیش گفته بود مردم ایران از ترس حضور نیروهای انتظامی نمی آیند و اگر نیروهای انتظامی نبودند مردم به شکل گسترده به فراخوان های ما پاسخ مثبت می دادند! این هذیان گویی باعث خنده نخبگان و توده های مردم ایران گردید چرا که همه می دانند که مردم در صورتی که در موضع حق جوئی و حق طلبی باشند از نیروی نظامی و انتظامی و زندان واهمه ای ندارند واین را در طی مبارزات خود با رژیم ستم شاهی ثابت کردند و با این خصوصیت که برخاسته از روح حق طلبی ، آزادگی ، شهادت طلبی و ولایت مداری است ، پیروزی انفلاب اسلامی را شکوهمندانه رقم زدند. البته موسوی نیز در ضمیر ناخودآگاهش این حقیقت را می داند اما چون نمی خواهد برائت و بی توجهی هواداران سابقش را قبول کند و شکست و سقوط را بپذیرد لذا سعی دارد با خیال بافی و ارائه تحلیلهای بی اساس حداقل آرامش کاذب روانی را برای خود فراهم کند و در واقع او به بیماری خودفریبی روانی مبتلا شده است. اما هنگامی که این خوش خیالی ها را ظهور وبروز میدهد بدلیل بی پایه و غیر واقعی بودن اظهارات ، هذیان بودن آنها معلوم می شود. موسوی اخیراً هذیان دیگری را از خود بروز داده است. او گفته «بدون هیچ شکی!! نقطه آغازین آنچه در خیابانهای تونس ، صنعا ، قاهره ، اسکندریه وسوئز شاهد آن هستیم را باید در تظاهرات چند میلیونی 25و28و30 خرداد جستجو کرد!» بدون شرح مشخص است که این هذیان برخاسته از همان نسخه های آرامبخشی است که موسوی برای فریب وجدانش در روان خود تجویز کرده است. وی برای اینکه این دارو تأثیر عمیقی بر روان او داشته باشد باب تحلیل و احتمال (که معمولاًمناسب نگاه منطقی و عقلایی به وقایع و رخدادهای سیاسی و اجتماعی است) را کاملاً بسته و با بکار گیری لفظ "بون هیچ شکی" تاثیر خیانت ها و افتضاهات سیاسی سال گذشته خود را فرامرزی تصور کرده و یک حباب،حبابی بزرگتر ساحته است. باید پرسید آخر چه تشابهی بین فتنه شما با حرکت مردم تونس و مصر و ... وجود دارد، که حتی برای لحظه ای بتوان تصور کرد حرکتهای حق طلبانه، عدالت خواهانه، شجاعانه و اسلام گرایانه مردم تونس و مصر بدون هیچ تردیدی!! متأثر از چند حرکت محدود و گذرای بخشی از مردم تهران در سال 88 بوده است. اولاً تحرکات سال گذشته،حرکت اکثریت مردم ایران نبود بلکه عده ای از هواداران (نه همه آنها) به علاوه مشتی منافق، ضد انقلاب، بهایی و دیگر زخم خورده های انقلاب و امام(ره)بودند. ثانیاً انگیزه آن عده از هواداران به نتایج انتخابات و تلقی غلط از اینکه تقلب صورت است انجام گرفت که آن را هم شما با دروغ؛ و نیرنگ در ذهن آنها القاء کرده بودید. ثالثاً آن دسته از هواداران نیز به تدریج به اشتباهات خود و خیانت، فریب و دوروئی شما پی برده و در روزهای 9 دی و22 بهمن سال 88 درکنار دیگر مردم شریف ایران علیه شما به خیابان ها آمده و برائت خود را از سران آنها اعلام و بیعت خود را با نظام و رهبری نظام با ایمانی راسخ تر تجدید نمودند. جناب موسوس آنچه اکنون در کشورهای مسلمان خاورمیانه رخداده است با حرکت مردم ایران در زمان حکومت ستم شاهی از جهات مختلف شباهت دارد که البته اگر از شما بپرسند انقلاب اسلامی مردم ایران در سال 57 به کدام حرکت شباهت داشته و تأثیر گرفته است؟ خواهید گفت بدون هیچ شکی از ما در سال 88 .
در پایگاه مدافع خاندان هاشمی (بهرمانی نوق) چه خبر است؟
سایت وابسته به آقازاده آشوبگر که به شدت از مواضع انقلابی دکتر محسن رضایی علیه جریان فتنه برآشفته است ، درصدد است تا با درج کامنت هایی به نام مخاطبان ، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام را به دلیل بیان مطالب ارزشی و انقلابی در برنامه «دیروز ، امروز ، فردا» مورد اهانت قرار دهد.
سایت «آ» مشهور به سایت آقازاده آشوبگر که در جریان فتنه سال 88 نقش پادوی رسانه ای «م.ه» را بر عهده داشت و به همین دلیل مدت ها فعالیت آن متوقف گردید ، در واکنش به اظهارات صریح دکتر محسن رضایی علیه فتنه 88 و ماهیت آمریکایی این فتنه ، با درج مطلبی، سایت تابناک -نزدیک به دکتر رضایی- را تلویحا" متهم به سانسور کرده و طی مطلبی نوشته است:
«محسن رضایی شب گذشته تک میهمان برنامه "دیروز امروز فردا" بود تا در طول این برنامه ضمن انتشار چند سند در خصوص حوادث پس از انقلاب و دوران دفاع مقدس و مروی بر وقایع آن دوران و خاطراتش، گریزی به حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم نیز زد و مواضعی اتخاذ کرد که بخشی از آن متفاوت با گذشته و بخش همسان با مواضع ماه های اخیر دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام بود.
با توجه به آنکه سایت تابناک در حرکتی استثنایی امکان رای دادن نظرات به خبر مربوط به دکتر رضایی را برداشته و آینده نیز برای حفظ حرمت این سردار جنگ، از انتشار نظرات مربوطه خودداری میکند، از ببیندگان فهیم درخواست می شود، نظرات خود را در خصوص مواضع ماه های اخیر محسن رضایی، در ذیل این خبر ارسال نمایند تا عیناً برای وی ارسال شود و در جریان با نقدها و دیدگاه هایتان قرار گیرد.»
گفتنی است یکی از شگردهای سایت آقازاده آشوبگر برای هتاکی به نظام و نیروهای انقلابی در جریان فتنه 88 درج کامنت های خودساخته بود که ذیل خبرها و مطالب آن درج می شد. این شیوه سخیف تا بدانجا پیش رفت که این سایت کامنت هایی حاوی اهانت به مقام معظم رهبری نیز منتشر نمود که در زمان خود با افشاگری سایت های ارزشی روبرو شد.سایت «آ» مدتی بود از درج کامنت های خودساخته خودداری می کرد اما مجددا" به همان شیوه سخیف گذشته روی آورده است.