انقلاب مصر، مجازات مدیران بیرونی سران فتنه است
کیهان در یادداشتی با عنوان«قیافه های دیدنی ! » به قلم حسین شریعتمداری نوشت:
* تبلیغات گسترده رسانه های آمریکایی و اروپایی را به خاطر می آورید. «کاه» را «کوه» نشان می دادند و پی درپی در این شیپور فریب می دمیدند که کار جمهوری اسلامی ایران تمام است و با ذوق زدگی مصنوعی از پایان حاکمیت اسلام سخن می گفتند و این که دیگر در ایران از ضدیت با آمریکا و اسرائیل خبری نخواهد بود! و... بدیهی است که این عملیات روانی دوام چندانی نداشت و حماسه 9 دی و 22 بهمن میخ نهایی را بر تابوت فتنه کوبید و سران فتنه از آن پس به مرده های متحرک تبدیل شدند و آمریکا و انگلیس و اسرائیل نیز به ناچار از مرگ فتنه خبر دادند و فتنه گران مانند اسب های درشکه که وقتی به سربالایی می رسند و از حرکت بازمی مانند یکدیگر را گاز می گیرند، به جان هم افتادند و برخی از آنها هم برای بازگشت دوباره به عرصه سیاسی کشور- که آرزویی محال است- کاسه گدایی به دست گرفتند و... این سرانجام سران وطن فروش فتنه بود. عبرت گرفتنی است! نیست؟!
* خداوند تبارک و تعالی مجازات سخت تر و سنگین تری برای مدیران بیرونی فتنه در نظر گرفته بود. به حال و هوای این روزهای آمریکا، اسرائیل، انگلیس، سران دیکتاتور و خودفروخته برخی کشورهای عربی نظیر مصر، تونس، یمن، اردن، عربستان، الجزایر و... نگاه کنید. آنها که همین یک سال و چند ماه پیش با کلید زدن فتنه 88، خواب پایان دادن به حاکمیت اسلام ناب در ایران را می دیدند، امروزه با وحشت و دلهره ای پنهان نکردنی شاهد فروپاشی حاکمیت های وابسته به خود در منطقه هستند.
*نخست وزیر انگلیس، از شکل گیری غیرقابل پیش بینی(!) دولت های اسلامگرا در منطقه به وحشت افتاده است و اوباما که تا همین چند ماه قبل، با تحسین و تقدیر از موسوی و خاتمی و کروبی به عنوان «کسانی که در مقابل اسلامی بودن حاکمیت ایران قد علم کرده اند» یاد می کرد و با محکم کردن گره کراوات خود می گفت؛ «آمریکا وظیفه دارد با تمام توان خود از آنها حمایت کند»، امروزه با دلهره ای مثال زدنی شاهد خیزش ملت های مسلمان علیه دولت های دست نشانده آمریکا در منطقه است.
راستی به یاد دارید که در جریان فتنه 88، همین آمریکا و انگلیس و اسرائیل و سران دست نشانده مصر، تونس، الجزایر، یمن، اردن، عربستان و... با چه ذوق زدگی به حمایت از فتنه برخاسته بودند؟ و چه سخاوتمندانه به پای موسوی و خاتمی و کروبی دلار می ریختند و تمامی رسانه های خود را برای دروغ پردازی و توهم پراکنی علیه جمهوری اسلامی ایران به صف کرده بودند؟! این روزها قیافه همه آنها نه فقط دیدنی، بلکه خندیدنی است! نیست؟!
خصوصی سازی های پر مساله توسط قانوندانان قانونشکن
الیاس نادران در یادداشت جدیدش نوشت: جریان قدرت طلب و فاسدی در حال شکل گیری است و از مدتها قبل برای حضور در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری فعالیت های زودهنگام و گسترده ای را آغاز کرده است. شناخت وبصیرت در قبال رفتار چندگانه آنها، فرصت سوداگری سیاسی را از این جریان مخرب خواهد گرفت.
حیات این جریان مخرب در ایجاد و گسترش دوقطبی های سیاسی است.از درون اختلافات داخلی رشد می کنند.برنامه ریزی می کنند تا با ایجاد اختلاف و دوگانه های سیاسی، به اهداف خود دست پیدا کنند.تنش و درگیری مهمترین بستر برای رویش و گسترش این جریان سیاسی است. از اینرو حفظ وحدت و ورود پیدا نکردن به این اختلافات و دامن نزدن به آنها در شرایط فعلی یک راهبرد اساسی است.این جریان که لبه دوم تیغ حمله به نظام و هجمه به ولایت فقیه است هرچند ظاهر متفاوت و موجهی به خود گرفته است اما بدون شک از فتنه اول خطرناک تر است.
خط خبری شخصیت های اصلی و رسانه های این جریان، درشت نمائی اختلافات دولت و دیگر قوا است.تلاش می کنند همه قوا را مخالف دولت نشان دهند.همه منتقدین را در یک صف و آنها را هم در کنار دشمنان دولت می نشانند.این دوگانه سیاسی فرصتی را برای مظلوم نمائی و نهایتا سوء استفاده از افکار عمومی برای پیشبرد برخی روش های نادرست سیاسی و اقتصادی فراهم می سازد.
این دو قطبی مصنوعی حاصل یک سناریوی از پیش طراحی شده است.از یک سو اختلاف افکنی بین نیروهای خودی را در دستور دارد و از سوی دیگر پشت پرده با جریان اصلاحات و فتنه همراه و همنشین می شوند.
هزینه این فتنه جدید از طریق به خدمت گرفتن اصلی ترین مراکز اقتصادی کشور صورت می گیرد. مهمترین روش برای تسلط بر این نهادهای اقتصادی نیز خصوصی سازی های پر مساله توسط قانوندانان قانونشکن است.
این جریان برای رسیدن به اهداف خود حاضر است با هر جریان نامشروعی گره بخورد.برای بازنشستگی یک فتنه گر تلاش می کند.امنیت ورود فتنه گر فراری را تضمین می کند.با سران جریان فاسد اقتصادی در دوران سازندگی پیوند می خورد و با آنها جلسات شبانه برگزار می کند و برای جذب بدنه پائین دست اصلاحات اباحه گری فرهنگی را در دستور کار قرار می دهد.
از اینرو تلاش می کنند به گروه ها مرجع نزدیک شوند و مدتها است که روی ورزشکارها، هنرمندان و ایجاد تشکل های موازی روحانی برنامه ریزی کرده اند.
هدف اصلی این جریان که متاسفانه به قدرت نیز متصل و کانون های اصلی تولید ثروت و اقتصاد را در دست گرفته است، انتخابات مجلس و مهمتر از ان ریاست جمهوری است.
به همین دلیل چند هفته پس از انتخابات 88 درحالیکه نظام درگیر فتنه و فتنه گران بود، جلسه گذاشتند و نیروهای خود را جمع و رسما اعلام کردند که باید برای مجلس و تعیین نامزدهای اصلی برنامه ریزی کنیم و نباید با هیچ جریانی ائتلاف کنیم.
برنامه اصلی آنها این است که از درون مجلس پلی برای ریاست جمهوری بسازند و از همین طریق نیز به نظام فشار بیاورند و اضطرار درست کنند تا نامزد مد نظرشان تائید صلاحیت شود.
اصولگراها و نمایندگان مجلس و جریانات ارزشی باید توجه کنند تا در زمین بازی این جریان سوداگر قرار نگیرند. نباید مسائل اصلی فراموش شود.در حال حاضر پی گیری مشکلات اقتصای و اجرای قانون هدفمندسازی یارانه ها ومواردی از این دست نیازمند فاصله گرفتن از مسائل فرعی و تنش زااست.این همان چیزی است که این جریان را به شدت مستاصل و خواب آشفته و پریشان آنها را بهم می ریزد.
شریعتمداری : قیافه های دیدنی! - نکته
چند هفته بعد از انتخابات 22 خردادماه 88 را به خاطر آورید. آنچه در داخل کشور جریان داشت، آشوب و بلوای فتنه گران بود که همه جا با مقابله مثال زدنی مردم روبرو می شد و نهایتا بعد از چند هفته و هنگامی که هویت وطن فروشانه سران فتنه برملا شد...
چند هفته بعد از انتخابات 22 خردادماه 88 را به خاطر آورید. آنچه در داخل کشور جریان داشت، آشوب و بلوای فتنه گران بود که همه جا با مقابله مثال زدنی مردم روبرو می شد و نهایتا بعد از چند هفته و هنگامی که هویت وطن فروشانه سران فتنه برملا شد، کسانی که به توهم تقلب به خیابان ها آمده بودند، پا پس کشیدند و به وضوح متوجه شدند که فریب سرویس های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس و اسرائیل را خورده اند و زبان جین شارپ و جرج سوروس و ریچارد رورتی و... در دهان خاتمی و موسوی و کروبی جاسازی شده است.
این وجیزه اما موضوع دیگری دارد. تبلیغات گسترده رسانه های آمریکایی و اروپایی را به خاطر می آورید. «کاه» را «کوه» نشان می دادند و پی درپی در این شیپور فریب می دمیدند که کار جمهوری اسلامی ایران تمام است و با ذوق زدگی مصنوعی از پایان حاکمیت اسلام سخن می گفتند و این که دیگر در ایران از ضدیت با آمریکا و اسرائیل خبری نخواهد بود! و... بدیهی است که این عملیات روانی دوام چندانی نداشت و حماسه 9 دی و 22 بهمن میخ نهایی را بر تابوت فتنه کوبید و سران فتنه از آن پس به مرده های متحرک تبدیل شدند و آمریکا و انگلیس و اسرائیل نیز به ناچار از مرگ فتنه خبر دادند و فتنه گران مانند اسب های درشکه که وقتی به سربالایی می رسند و از حرکت بازمی مانند یکدیگر را گاز می گیرند، به جان هم افتادند و برخی از آنها هم برای بازگشت دوباره به عرصه سیاسی کشور
- که آرزویی محال است- کاسه گدایی به دست گرفتند و... این سرانجام سران وطن فروش فتنه بود. عبرت گرفتنی است! نیست؟!
و اما، خداوند تبارک و تعالی مجازات سخت تر و سنگین تری برای مدیران بیرونی فتنه در نظر گرفته بود. به حال و هوای این روزهای آمریکا، اسرائیل، انگلیس، سران دیکتاتور و خودفروخته برخی کشورهای عربی نظیر مصر، تونس، یمن، اردن، عربستان، الجزایر و... نگاه کنید. آنها که همین یک سال و چند ماه پیش با کلید زدن فتنه 88، خواب پایان دادن به حاکمیت اسلام ناب در ایران را می دیدند، امروزه با وحشت و دلهره ای پنهان نکردنی شاهد فروپاشی حاکمیت های وابسته به خود در منطقه هستند.
نتانیاهو که سال گذشته با افتخار!! اعلام کرده بود «اصلاح طلبان در ایران، بزرگترین سرمایه اسرائیل هستند»! امروزه از خیزش اسلامی ملت ها در خاورمیانه به وحشت افتاده و جیغ بنفش می کشد که «خمینی بار دیگر در خاورمیانه به صحنه آمده است». نخست وزیر انگلیس، از شکل گیری غیرقابل پیش بینی(!) دولت های اسلامگرا در منطقه به وحشت افتاده است و اوباما که تا همین چند ماه قبل، با تحسین و تقدیر از موسوی و خاتمی و کروبی به عنوان «کسانی که در مقابل اسلامی بودن حاکمیت ایران قد علم کرده اند» یاد می کرد و با محکم کردن گره کراوات خود می گفت؛ «آمریکا وظیفه دارد با تمام توان خود از آنها حمایت کند»، امروزه با دلهره ای مثال زدنی شاهد خیزش ملت های مسلمان علیه دولت های دست نشانده آمریکا در منطقه است.
راستی به یاد دارید که در جریان فتنه 88، همین آمریکا و انگلیس و اسرائیل و سران دست نشانده مصر، تونس، الجزایر، یمن، اردن، عربستان و... با چه ذوق زدگی به حمایت از فتنه برخاسته بودند؟ و چه سخاوتمندانه به پای موسوی و خاتمی و کروبی دلار می ریختند و تمامی رسانه های خود را برای دروغ پردازی و توهم پراکنی علیه جمهوری اسلامی ایران به صف کرده بودند؟! این روزها قیافه همه آنها نه فقط دیدنی، بلکه خندیدنی است! نیست؟!
به قول امام راحلمان(ره)؛ آمریکا شیطان بزرگ است. حالا به آیه 48 از کلام خدا در سوره مبارکه انفال توجه کنید؛ اذا زین لهم الشیطان اعمالهم... یادآور هنگامی را که شیطان اعمال آنها را در نظرشان نیکو جلوه داد و به آنان گفت؛ امروز هیچکس بر شما غلبه نخواهد کرد و من -شیطان- در کنار شما هستم، اما هنگامی که دو سپاه اسلام و کفر با یکدیگر روبرو شدند، شیطان پا پس کشید و- خطاب به کفار- گفت؛ «من از شما بیزارم، من چیزی می بینم که شما نمی بینید...»
... و تو، ای خدای بزرگ! چقدر مردم ایران را دوست داری..
درخواست یک سایت فرقه سبز برای اعتصاب در 22 بهمن
به تازگی یکی از سایت های فرقه سبز به نقل از یک سینما گر خواستار اعتصاب مردم در روز راهپیمایی 22 بهمن شده است.
سایت مسیر سبز وابسته سران فرقه سبز نوشته است : رفیع پیتس (فیلمساز فرانسوی – ایرانی) از فعالین صنعت سینمای ایران و دیگر کشورها از مردم و هم صنفی های خود خواست است که در اعتراض به دستگیری عده ای فیلمساز خاطی از جمله جعفر پناهی و محمد رسول اف در ایران، در تاریخ 22 بهمن مصادف با سالروز پیروزی انقلاب اسلامی به مدت دو ساعت در تمامی نقاط دنیا و کشورمان دست به اعتصاب بزنند.
لازم به ذکر است دادگاه انقلاب اسلامی تهران جعفر پناهی را به اتهام اجتماع و تبانی علیه نظام به شش سال حبس تعزیری و 20 سال محرومیت از ساختن فیلم و نوشتن هر نوع فیلمنامه و مسافرت به خارج ازکشور و محمد رسول اف دیگر کارگردان سینمای ایران را نیز به اتهام اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام به شش سال حبس محکوم نموده است.
موج سوم تخریب قانون هدفمندی
شنیده شده جمع مزدوری از عوامل اجیر شده وابسته به مجمع بین المللی ضد انقلاب (فرقه سبز ،منافقین ،بهایی ها ،سلطنت طلبان ، کمونیستها ، نهضتی ها ، لائیک ها و.....) در طرحی موسوم به " تیررس" که از اتاق فکر لندن نشین ها و مبتکرین اسب تروا بیرون آمده است ، حرکت جدیدی را بنام توجیه حضوری درموج سوم آگاهی ها آغاز نموده اند.
هدف این حرکت ضد انقلابی به اصطلاح آگاه نمودن و بیم دادن (فریب وایجاد وحشت) مردم نسبت به تبعات در پیش قانون هدفمندی یارانه ها و فلاکتی است که اقتصاد ملی و توانمندیهای مادی شهروندان را تهدید می کند ، این جریانات متحد با این اقدام در برنامه های خود سعی خواهند نمود مردم را از آینده این قانون آگاه نموده و با کذب گویی ها و رفرنس های ساختگی وحشت زده نمایند ، و در نهایت با اپیدمی کردن این شایعات مردم را علیه قانون هدفمندی یارانه ها بشورانند و به اعتراض وادار نمایند.
همین گزارش می افزاید ، عوامل اجرایی این حرکت مخرب به صورت رخ به رخ در مراجعه های حضوری (در فضاهای کاملا اجتماعی) مانند : وسائط حمل و نقل ، ادارات دولتی و خصوصی ، مراکز مراجعه ای و انتظاری ، مراکز آموزشی و محیط های قابل طرح ، فروشگاه ها و هر موقعییتی که نارسایی و یا ضعف و کمبود و سختی های زمان بر و تغییرات هدفمندی را بشود با کنایه اولیه و تولید بحث در حاضرین استارت زد را در برنامه قرار داده اند و مطالب کلیدی و از قبل تعیین شده ای طراحی نموده اند که در صورتیکه فضای کار اجازه دهد به فراخور آغاز وطرح می نمایند :
• طرح خوبی بود ، ولی عجله کردند
• مجری های خوبی نداشتند ، نتوانستند درست اجرا کنند .
• قبض های جدید اشک همه را در آورده است (این مطلب با وجودیکه هنوز هیچ قبض جدیدی صادر نشده ، به عنوان کلیدی ترین مطلب این جماعت طرح می گردد و هدفشان هم ایجاد ترس ووحشت می باشد )
• این قانون یعنی تعطیلی کارخانه ها و واحد های تولیدی و اخراج کارگران که همچنان ادامه دارد .
• ترافیک دوبرابر قبل شده است .
• وقتی کارشناسی توی کار نباشه و قصد خودنمایی باشه همین میشه .
• یکی از آشنایان ما می گفت قبض گاز قبلا برای ما 16هزارتومان می آمد ، حالا 276 هزار تومان آمده است ؟
• خبر موثق دارم که آقایون از کاری که کرده اند پشیمانند.و اگه بتونند جلوی آنرا می گیرند .
• کارشناس های خارجی دارند به این کار می خندند
• این پولی که مثلا دارند نقدی می دهند که نصف بیشتر مردم اصلا خبر ندارند ، قطع می شه .
• بیچارگی ها بعد از عید خودش را نشان خواهد داد .
• و.........
ملاحظه : این افراد که در محیط های مختلف و به فوریت باب سخن را با یکی از جملات کلیدی فوق باز می کنند ، برای هر ساعت کار سی و پنج هزار تومان و به ازای هر پارت کاری (جابجایی های مکانی و کاری) 15 هزار تومان اضافه در یافت می کنند.
متاسفانه دستگاه های اطلاع رسانی از کید دشمن غافل و هیچ آگاهی از فعالیتهای تخریبی این جریانات فاسد در اختیار مردم قرار نمی دهند ، و این عوامل نیز با آگاهی از این ضعف به راحتی در صفوف مردم رخنه نموده و توطئه چینی می نمایند.
تاسیس فرقه ای جدید تحت عنوان مدادرنگی
چندی است فرقه جدیدی به نام مدادرنگی فعالیت خود را آغاز نموده است.
مبلغین فرقه انحرافی نوظهور مداد رنگی که فعالیت های مخفیانه خود را ابتدا در استان اصفهان آغاز نموده اند قصد دارند با استفاده از سفسطه گری ، مبانی اعتقادی افراد را تحت الشعاع قرار دهند.
مبلغین این فرقه انحرافی از هر فرصتی برای افزایش فعالیت های تبلیغی خود در سراسر کشور استفاده می نمایند.
پیروان این فرقه می توانند به دستورات قرآن، تورات و انجیل عمل نمایند لیکن باید در ترویج فرهنگ تسامح و تساهل در بین مسلمانان، عدم نفرت از ظالمین و مغضوبین در طول تاریخ تلاش نمایند.
همچنین پیروان فرقه مذکور از پیروان فرقه ضاله بهائیت حمایت نموده و آن را در دستور کار خود دارند.
کد تازه از هماهنگی فتنه گران با کاخ سفید
فصلنامه فارن افرز از دولت آمریکا خواست با تشدید فشار علیه ایران، عناصر عملگرا و پراگمات را در ایران از نظام و دولت دور کند.
به گزارش کلمه ، این سفارش نشریه آمریکایی در حالی است که اولا هیئت حاکمه کاخ سفید هیچ گزینه دشمنی و فشاری نمانده که علیه ایران به کار نگرفته باشند، ثانیاً شکست های زنجیره ای آمریکا در وسعت خاورمیانه، جای کمترین مانوری را برای آنها باقی نگذاشته است به طوری که با وجود ناکامی آشکار در مذاکرات اسلامبول، دولت آمریکا توانایی نشان، هیچ واکنش در خوری را نداشته است.
در گزارش فصلنامه فارن افرز تحت عنوان «محدودیت های سیاست بازدارندگی» آمده است: «چگونه مقابله با برنامه هسته ای ایران، یکی از سخت ترین چالش ها برای سیاست خارجی باراک اوباماست. این چالش با توجه به تحرکات دیپلماتیک و اعمال تحریم ها و بدبینی به کارآمدی آنها، جدی تر شده و موجب بحث های جدی درباره سرانجام این روند شده است.
این مجله آمریکایی اضافه می کند: پس آمریکا چه باید بکند؟ بهترین استراتژی، اجرای سه گانه، دیپلماسی همراه با تحریم و اقدامات مخفیانه است که باید همراه با تهدید به حمله باشد. آمریکا باید انزوای جهانی ایران، منزوی کردن تندروها در داخل ایران و کور کردن پراگماتیت ها و عملگرایان ا زحاکمیت و دولت را در دستور کار قرار دهد. هر چند این سیاست ها تا به حال دنبال شده و نتیجه نهایی نداشته اما در همین محیط سیاسی ایران هم می تواند هزینه ها را بالا ببرد ضمن این که دسته و گروهی در ایران هستند که می گویند تلاش برای روشن نگاه داشتن شمع برنامه هسته ای، ارزش هزینه ای را که پرداخت می شود، ندارد، باید فشارها را افزایش داد.
خاطرنشان می شود پیش از این سران فتنه در اظهارات زنجیره ای و هماهنگ مقاومت ایران بر سر حقوق مشروع خود و منطبق با حقوق بین المللی را ماجراجویی و تندروی خوانده و خواستار دست کشیدن از حقوق مشروع ملت ایران شده اند. تحرکات فتنه گران در سال گذشته باعث شد تا رابرت گیتس وزیر دفاع اوباما بگوید ما تاکنون فکر می کردیم تحریم و فشار بی اثر است اما این دو دستگی در ایران ]!؟[ نشان می دهد باید به تحریم ادامه داد. صدور قطعنامه تحریمی 1929 دو روز قبل از سالگرد انتخابات ریاست جمهوری، به سفارش جریان داخلی فتنه و جهت تقویت روحی این جریان از هم پاشیده صورت گرفت.
همذات پنداری با قاچاقچیان،تروریست ها و اشرار آدم کش
دو تن از دست اندرکاران فتنه 88 همزمان با سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نسبت به اعدام قاچاقچیان و تروریست ها و عناصر محارب ابراز نگرانی کرده و آن را محکوم کردند.
گزارش رسانه های ضد انقلاب حاکی است موسوی روز دوشنبه به خانه کروبی رفت و با وی در حالی که اسدالله بیات هم حضور داشت دیدار کرد. براساس همین گزارش، موسوی و کروبی نسبت به اعدام ها و تعجیل در اجرای احکام بدون طی کامل مراحل دادرسی اعتراض کردند و گفتند فارغ از چند و چون اتهامات افراد و درستی یا نادرستی این اتهامات، حق قانونی و شرعی هر انسانی است که با طی مراحل دادرسی و قانونی بتواند از حقوق خود بهره مند شود».
در همین حال سخنگوی وزارت خارجه آمریکا ضمن ابراز نگرانی نسبت به اعدام های اخیر از ایران خواست تا اعدام ها را متوقف کند. به گزارش خبرگزاری فرانسه، فیلیپ کرولی، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا گفت، ایالات متحده «عمیقا نگران است که جمهوری اسلامی به نقض حقوق بشر در میان شهروندان ادامه دهد.
خاطرنشان می شود مجرمانی که طی چند ماه گذشته اعدام شده اند شامل قاچاقچیان بین المللی مواد مخدر، اشرار آدم کش، اعضای گروهک های تروریستی منافقین، ریگی و پژاک و تندر، و بعضا افرادی بودند که مرتکب جنایت و قتل نفس شده اند. درباره هرکدام از این عناصر اعدامی نیز روند طولانی دادرسی لحاظ شده و رسیدگی به برخی از این پرونده ها حتی بیش از 4-3 سال نیز به طول انجامیده است. با این اوصاف، دفاع همزمان دست اندرکاران ورشکسته فتنه و رژیم آمریکا از جنایتکاران مذکور قابل تامل است. اعدام دست اندرکاران اصلی فتنه، یکی از مطالبات بر زمین مانده ملت ایران از دستگاه قضایی است.
علیا مخدره صدراعظم آلمان یا برده زرخرید اسرائیل؟!
صدراعظم وارث آلمان هیتلری در سفر به تل آویو، نسبت به برنامه هسته ای ایران ابراز نگرانی کرد.
آنجلا مرکل که به همراه نیمی از اعضای کابینه خود به تل آویو رفته بود، مدعی شد «برنامه هسته ای ایران به ویژه علیه اسرائیل خطرناک است و در صورت تن ندادن ایران به مذاکرات هسته ای، ما آماده تحریم بیشتر این کشور هستیم.» رسانه های صهیونیستی با اشاره به سخنان مرکل نوشتند «خانم مرکل با به یاد داشتن کشتار 6 میلیون یهودی در دوران هیتلر در آلمان، نسبت به برنامه هسته ای ایران بسیار حساس است»!
پایگاه صهیونیستی همدمی با انتشار این مطلب نوشت: جوانان آلمانی می خواهند جنایات پدرانشان را جبران کنند. حدود 3 سال پیش خانم مرکل در پارلمان اورشلیم تاکید کرد که ملت نوین آلمان هرگز اسرائیل را تنها نخواهد گذاشت. اکنون جوانان آلمانی عضو سازمان «نشان پشیمانی (توبه) و آشتی» که در اورشلیم حضور دارند با آنجلا مرکل دیدار می کنند. این سازمان 50 سال پیش تاسیس شده و اعضای آن از جنایات پدرانشان شرمسارند. این سازمان آلمانی هر سال 30 نفر از اعضای خود را به اسرائیل می فرستد تا به بازماندگان هولوکاست در اسرائیل یاری رسانند.
صدراعظم آلمان توضیح نداده که اگر اجدادشان در آلمان هیتلری جنایتی مرتکب شده اند، چرا باید تاوان آن را ملت فلسطین یا دیگر ملت های منطقه بپردازند؟
با درازگوش تروا بی آبرو شدم، این بدنامی هم روی آن!
شماری از عناصر وابسته به گروهک های رنگارنگ ضدانقلاب، نسبت به مرگ سانسورچی ارشد رژیم پهلوی در 82 سالگی ابراز تأسف کردند.
در این بیانیه که به امضای اعضای گروهک های سلطنت طلب، حزب توده، فدائیان خلق، ملی-مذهبی و منافقین (مجاهدین خلق) رسیده، آمده است: «فقدان داریوش همایون ضایعه ای برای جنبش دموکراسی است. او اگر بیشتر می ماند از خویش یادگارهای درخشان تر برجای می گذارد». این بیانیه تسلیت را عناصر ورشکسته ای چون هما سرشار، هوشنگ اسدی و همسر وی (نوشابه -الف)، محسن حیدریان، بابک امیرخسروی، محمد ارسعی، محمد برقعی، مسعود بهنود، فرخ نگهدار، خانبابا تهرانی و «ا.ن» طنزنویس روزنامه های اصلاح طلب (عضو حلقه لندن) امضا کرده اند.
برخلاف این بیانیه که هماهنگی طیف های گوناگون ضد انقلاب را نشان می دهد، «ا.ن» کسی که پس از تظاهر به چپ روی، طی سالهای اخیر خود را به عنوان طنزنویس اصلاح طلب جا زده بود- با لحنی دو آتشه تر از سلطنت طلبان- به تمجید از داریوش همایون پرداخت و در روزنت (ارگان تحت مدیریت سلطنت طلبان) نوشت: همیشه دوست داشتم داریوش همایون را ببینم. مطمئن بودم و هستم که سایت های سبز هیچ نوشته ای را در دفاع از داریوش همایون منتشر نمی کنند، چرا که حاضر نیستند بدنامی دفاع از او را حتی پس از مرگ بپذیرند. اگرچه او بی مهابا و بدون هیچ تردیدی از جنبش سبز دقیقاً با همان تفسیری که در داخل ایران وجود دارد، حمایت می کرد. فکر کردم نوشته را برای دوستان دیگر بفرستم تردید کردم، حدس می زدم آنها که سابقه چپ دارند از او بدشان می آید، آنها که ممکن است مذهبی باشند، بخاطر مذهبی بودن شان از او بدشان می آید. فکر کردم نوشته را به هر جا بدهم، با مشکل مواجه می شود، سلطنت طلبان او را خائن به سلطنت می دانند و برخی از جمهوریخواهان او را دشمن جمهوریخواهی می دانند.
این عضو حلقه لندن (مهاجرانی) که رسوایی در پروژه درازگوش تروا را سال گذشته به جان خرید، پیشاپیش احتمال مرگ قریب الوقوع یکی دیگر از عناصر ضد انقلاب را هم بدون ذکر نام داده و می نویسد: نامش را نمی برم تا سق سیاه غم دامنش را نگیرد. او هم اصلاً حال خوشی ندارد... یادمان نرود که همیشه در دل حکومت های استبدادی کسانی بودند که زندگی را برای مردم ممکن می کنند. داریوش همایون را بخاطر جانبداری اش از جنبش سبز، بلکه بخاطر حضورش در حکومت پهلوی و کار عظیم اش در روزنامه آیندگان که به تربیت نسلی بزرگ از روزنامه نگاران انجامید دوست دارم. او در همان روزهایی که حکومت پهلوی سقوط می کرد، و همه فرصت طلبان خود را نجات می دادند، در کابینه آموزگار حاضر شد. کابینه ای که تلاش کرد تا بحرانی که در کشور وجود دارد کنترل کند. در آن روزهای انقلاب زدگی، کمتر مردانی بودند که می فهمیدند که کشور در حال نابودی است. من او را می ستایم، همانطور که احسان نراقی را بخاطر آخرین تلاش هایش برای جلوگیری از سقوط حکومت پهلوی می ستایم.(!)
ایرانی ها خوشحالند،آمریکایی ها روی اره نشسته اند
خیزش مردم در سرزمین های اسلامی و عربی، موجب رضایت عمیق قلبی ایرانیان شده است.
روزنامه نیویورک تایمز نوشت: ایرانی ها با امید به این که تظاهرات فراگیر در کشورهای عربی راه ورود نیروهای اسلامگرا را به صحنه قدرت بگشاید، نسبت به رویدادهای تونس و مصر و یمن ابراز رضایت عمیق می کنند. کسانی چون آیت الله مصباح یزدی می گویند این اتفاقات از برکات انقلاب اسلامی است که ملت های منطقه مقابل حکومت های ظالم و وابسته می ایستند.
نشریه آلمانی دی ولت نیز در تحلیل اعتراضات اخیر کشورهای اسلامی یادآور شد: در این سوی مدیترانه (اروپا) با حسی دوگانه به نیل نگریسته می شود. غرب هنوز انقلاب ایران را در سال های 79-1978 خوب به خاطر دارد. در آن زمان افکار عمومی اروپا از سرنگونی شاه ابراز خوشحالی کرد اما اوضاع به نحو دیگری رقم خورد، تعجبی ندارد که دست اندرکاران سیاست خارجی در غرب وقتی صحبت رخدادهای مصر می شود ابتدا آه بلندی می کشند. مبارک در کنار اسرائیل قابل اعتماد ترین متحد غرب در خاورمیانه بود و لنگر ثبات محسوب می شد. و اکنون همه چیز به طور جدی دچار بی تعادلی شده است.
دی ولت اضاف کرد: بویژه آمریکایی ها در موقعیتی ناخوشایند هستند. باید بعد از انقلاب ایران خود را سرزنش می کردند که چرا رئیس جمهور جیمی کارتر در آخرهای دهه هفتاد اینقدر ساده اندیش بود که گذاشت شاه سقوط کند و کار دست روحانیون بیفتد. بعد وقتی در ابتدای دهه نود اسلام گرایان در انتخابات الجزایر برنده شدند غرب جانب حکومت را گرفت. از این رو امروز اغلب غرب را نیز برای جنگ داخلی الجزایر که جان حدود 100 هزار انسان را گرفت مقصر می دانند. بنابراین نه ایران و نه الجزایر مثال خوبی نیستند که غرب بر مبنای آنها بتواند در مقابل قیام مردم مصر موضع بگیرد. بویژه که معلوم نیست آیا سرنگونی مبارک اخوان المسلمین را سر قدرت خواهد آورد یا نه، اگرچه اینان در بین گروه های مخالف از همه بهتر سازماندهی شده هستند. از سویی آمریکا نمی خواهد چون کشوری جلوه کند که می گذارد بهترین متحد خود با وزش اولین باد مخالف سقوط کند- و کسی چه می داند، شاید حکومت ماند و آدم مجبور شد باز هم با فرعون قاهره همکاری کند- از سوی دیگر آمریکایی ها نمی خواهند خشم مردم را متوجه خود کنند و در تلاشند در فکر فردای بعد از سقوط احتمالی حکومت مصر هم باشند. راه رفتن روی لبه تیغ.
تفاوت سبزها و مردم مصر
دومینویی که غرب را به وحشت انداخته است
انقلاب شکوهمند اسلامی ایران هنگامی به وقوع پیوست که امریکا و شوروی، خود را قدرتهای بلامنازع جهان میدانستند و تصور میشد دنیا تا ابد دو قطبی خواهد ماند.
در چنین روزگاری، خاورمیانه، منطقهای سوق الجیشی در جهان که سرشار از منابع نفت و گاز است، از مدتها پیش صحنه اصلی کشمکش میان این دو ابرقدرت بود. آنها از ایجاد تفرقه میان مذاهب سود میجستند و با ایجاد شکاف میان صفوف ملتها، دولتهای دست نشانده خود را روی کار میآوردند.
دکترین قدیمی انگلیس - استعمار پیر- در دوره جدید از سوی شوروی و آمریکا به عنوان یک استراتژی موفق در خاورمیانه دنبال میشد تا با «تهی کردن اسلام از ارزشها»، «تفرقه انداختن میان مذاهب»، «فرقه سازی» و ایجاد درگیری میان مردم شرایطی را فراهم سازد تا ابرقدرتها با خیال راحت به چپاول ثروتهای این منطقه غنی ادامه دهند.
انقلاب اسلامی اما، خواب آنها را برآشفت و با طرح شعار «وحدت» و «بازگشت به ارزشهای دینی»، آغاز دورهای نوین را در خاورمیانه رقم زد، دورهای که با تکیه به اسلام، تفرقهها را از میان برد و کار را به جایی رساند که امروز اسلام و بازگشت به ارزشهای آن، حرف نخست را در خاورمیانه میزند و در جهان نوین ساختار میسازد.
آموزههای اسلامی این انقلاب را اکنون در اسلام خواهی جوامع مختلف منطقه و موج انقلابی برخاسته از آن در کشورهای گوناگون شاهد هستیم؛ موجی که چنان ملتها را دربرگرفته که رژیم صهیونیستی و آمریکا را در وحشت و بیتابی فرو برده است.
منادی این وحدت اسلامی، امام خمینی (ره) بود که از ابتدای انقلاب همه مسلمانان را به آن فرامی خواند، چراکه او میدانست خودآگاهی و بازگشت به ارزشهای دینی جوهره وحدت یک ملت مسلمان است. امام واقف بودکه برای تشکیل یک نظام اسلامی باید همه گروههای اسلامی همدل و همصدا شوند تا امکانات و اهرمهای لازم برای تأسیس امت واحده اسلامی فراهم گردد.
«رمز پیروزی شما ایمان و وحدت کلمه بود»؛ این سخن تاریخی امام راحل انقلاب اسلامی خطاب به ملت بزرگ ایران است که به نظر میرسد بسیاری از ملتهای منطقه نیز امروز با تاسی از آن، راه روشن خود را به سوی پیروزی، استقلال و رهایی از دست قدرتهای مستکبر، سلطه طلب و اشغالگر و ایادی آنها آغاز کردهاند.
برای تحقق وحدت اسلامی، از دیدگاه رهبر کبیر انقلاب، نخست این دولتها بودند که باید وظیفه خود را انجام میدادند: «ما حرفمان این است که دولتها بیایند قبل از اینکه خود ملتها قیام بکنند، خود دولتها بیایند خاضع بشوند، با هم دوست بشوند، با هم یک جلسهای درست کنند، همه رئیس جمهورها بنشینند پیش هم و حل کنند مسایلشان را. هر کس سر جای خودش باشد، لکن در مصالح کلی اسلامی، در آن چیزی که همه هجوم آوردهاند به اسلام در ایشان با هم اجتماع کنند، جلوشان را بگیرند و آسان هم هست.» (صحیفه نور، ج ??، ص ???)
اما وقتی امام (ره) با وجود تاکیدات و پیامهای مکرر دریافتند سران برخی کشورهای اسلامی قصد ندارند به استراتژی وحدت بپیوندند و از آنها قطع امید کردند، ملتها را به دفاع از ارزشهای خود فراخواندند: «ملتها خودشان باید در فکر اسلام باشند، مأیوسیم ما از سران اکثر قریب به اتفاق مسلمانان، لکن ملتها خودشان باید به فکر باشند و از آنها مأیوس نیستیم.» (در جستجوی راه از کلام امام، دفتر پانزدهم، ص ???)
امام خمینی با تمام وجود باور داشت که یکی از مقاصد بزرگ شرایع و انبیای عظام، تشکیل «مدینه فاضله» با تکیه بر دین و معنویت است و تحقق چنین جامعهای تنها از طریق توحید کلمه و توحید عقیده میسر خواهد بود.
از دیدگاه انقلاب اسلامی، دامنهی این وحدت تنها به ایران و مردم آن خلاصه نمیشود، بلکه تلاش برای وحدت مستضعفان جهان علیه مستکبران، وحدت پیروان ادیان الهی علیه شرک و الحاد و استکبار، وحدت امت اسلامی و کشورهای مسلمان برای مقابله با تهاجم دشمنان، وحدت شیعه و سنی برای دفاع از منافع امت و وحدت همه اقشار جامعه برای دفاع از اصول و ارزشهای خود از دیگر جلوههای آن است.
تاکید انقلاب بر وحدت حول ارزشهای دینی موجب شد با وجود فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی - سردمدار کمونیسم در جهان-، شادی دنیای غرب به سرکردگی امریکا برای ایجاد جهانی تک قطبی مبتنی بر ارزشهای دنیای سرمایه داری و لیبرالیسم دیری نپاید و بیداری و خیزش اسلامی به عنوان چالشی جدی بر سر اندیشه تمامت خواهانه غرب، به سرعت منطقه و جهان را فراگیرد.
انقلاب اسلامی، در واقع موتور محرکهای بود که موجب شد این باور در میان همه ملتهای مسلمان و آزادیخواه جهان تقویت شود که بدون شرق و غرب، میتوان در جهان زیست و با تکیه بر «وحدت و ارزشهای دینی»، طرحی نو برای مدیریت جامعه در عرصه داخلی و بین المللی درانداخت. این وضعیت اکنون به گونهای است که اسلام و کشورهای مسلمان را به بازیگرانی مهم در عرصه روابط بین المللی تبدیل کرده است.
پیام وحدت آفرین انقلاب مردم مسلمان ایران، این روزها خواب قدرتها را چنان برآشفته و خیزش مردمی برای احیای ارزشهای اسلامی چنان وسعت گرفته است که به سان دومینویی طولانی، ساختارهای پوسیده و وابسته به بیگانگان در منطقه، از کشوری به کشور دیگر فرو میریزد؛ برای نمونه کافی است به شمال آفریقا نگاهی بیندازیم.
فاکسنیوز حتی نمیداند عراق کجاست!
شبکه فاکسنیوز که از حامیان اصلی حمله به عراق بوده و وابسته به جمهوریخواهان محافظهکار امریکا است، در اشتباهی عجیب نام مصر را روی نقشه کشور عراق حک کرد!
به دنبال این گاف شبکه فاکس نیوز، پایگاه اطلاعرسانی سینسیناتی، با انتشار عکس این اشتباه، به طرح این سؤال پرداخت که اگر فاکسنیوز نمیداند مصر کجاست، پس چگونه در مورد آن گزارش تهیه میکند. گفتنی است فاکس نیوز در فتنه سال گذشته از حامیان اصلی اغتشاشگران بود.