سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آخرین منجی

ای قدس صبح نزدیک است

 


ارسال شده در توسط منتظر منجی
طرابلس در اختیار انقلابیون / رژیم قذافی سقوط کرد

منابع خبری مختلف به نقل ناتو اعلام کردند که رژیم معمر قذافی سقوط کرد.

به گزارش فارس، خبرگزاری آسوشیتدپرس لحظاتی پیش به نقل از منابع آگاه در ناتو خبر داد که رژیم معمر قذافی سقوط کرد.

همچنین یک خبر تایید نشده دیگر حکایت از آن دارد که سیف الاسلام و ساعدی دو پسر معمر قذافی به اسارت مخالفان قذافی در آمده اند.

مصطفی عبدالجلیل رئیس شورای حکومت انتقالی لیبی در گفت وگو با الجزیره از بازداشت سیف الاسلام ، پسر قذافی خبر داد. وی افزود: سیف الاسلام در محلی امن نگهداری می شود. خبرهای رسیده از پایتخت لیبی حکایت از آن دارد که طرابلس به طور کامل در اختیار انقلابیون لیبی قرار دارد.

 

جشن و پایکوبی در مقابل ساختمان سفارت لیبی در قاهره

شهروندان مصری و لیبیایی با تجمع در برابر ساختمان سفارت لیبی در قاهره به جشن و پایکوبی پرداخته و خواستار پایین کشیدن پرچم سبز قذافی از بالای ساختمان شدند.

به گزارش مانیتورینگ فارس به نقل از شبکه الجزیره، همزمان با انتشار اخبار حاکی از سقوط رژیم قذافی در لیبی، حدود 500 شهروند مصری و لیبیایی با تجمع در برابر سفارت لیبی در قاهره، به جشن و پایکوبی پرداختند.

بنا بر این گزارش، شهروندان مصری با سر دادن شعار‌هایی علیه رژیم قذافی از نیرو‌های امنیتی مصر خواستند تا پرچم سبز قذافی را از بالای ساختمان سفارت به پایین کشیده و به جای آن پرچم 3 رنگ مخالفان لیبی را قرار دهند.

گزارش‌های رسیده حاکی است شمار این افراد از طریق فراخوان‌های شبکه‌های اجتماعی فیسبوک و توییتر در حال افزایش است. تجمع‌کنندگان اعلام کردند حضور آنها در برابر ساختمان سفارت لیبی بر خلاف هفته گذشته یک تجمع اعتراض آمیز نیست بلکه مراسم جشن سقوط دیکتاتور لیبی است.

ساعاتی پیش منابع خبری از سقوط رژیم قذافی خبر داده و مصطفی عبدالجلیل رئیس شورای حکومت انتقالی لیبی در گفت وگو با الجزیره از بازداشت سیف الاسلام ، پسر قذافی خبر داد. وی افزود: سیف الاسلام در محلی امن نگهداری می شود.

در حالی رژیم قذافی پس از گذشت 6 ماه جنگ داخلی در لیبی سقوط کرد که پیش از این رژیم‌های دیکتاتوری «حسنی مبارک» در مصر و «بن‌علی» در تونس در پی وقوع انقلاب‌هالی مردمی، سقوط کرده بود.

 

اخبار ضدو نقیض از دستگیری قذافی

منابع غیر رسمی از لیبی خبر داده‌اند که قذافی در 10 کیلومتری طرابلس دستگیر شده است.

به گزارش فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی انقلابیون لیبی، اخبار ضد و نقیضی از دستگیری قذافی توسط انقلابیون در غرب لیبی منتشر شده است.

این در حالی است که بسیاری از رسانه‌های گروهی هیچ خبری از دستگیری قذافی منتشر نکرده‌اند و منابع رسمی نیز از تائید این خبر خودداری کرده‌اند.

بنا بر گزارش‌ها، قذافی در 10 کیلومتری غرب طرابلس دستگیر شده است.

اخبار تکمیلی متعاقبا ارسال می‌شود. 

 

خروج تانک‌ها از محل اقامت قذافی در "باب العزیزیه"

شبکه الجزیره در خبری فوری اعلام کرد که چندین تانک با خروج از مقر قذافی در باب العزیزیه به داخل شهر طرابلس آمده‌اند و مناطق مسکونی را زیر آتش گرفته‌اند.

به گزارش مانیتورینگ فارس، دقایقی قبل منابع خبری اعلام کردند که چندین دستگاه تانک از باب العزیزیه مقر حکومت قذافی خارج شده و منطقه سیدی خلیفه در مرکز شهر طرابلس و دیگر مناطق مسکونی را زیر آتش گرفته است.

همچنین عصام طرابلسی از نیروهای انقلابی در گفت‌وگو با شبکه تلویزیونی الجزیره تصریح کرد که حفاظت سختی از مقر قذافی در محله باب العزیزیه به عمل میآید.

طرابلسی درباره اینکه اکنون قذافی در کجاست ابراز داشت که احتمالا وی در باب العزیزیه نیست و گزارش‌هایی درباره اختفای وی در بیمارستان این منطقه مخابره شده است. همچنین انقلابیون نام میدان خضرا در طرابلس را به میدان شهدا تغییر دادند، همچنین طرفداران قذافی و بازمانده های رژیم وی در نقاط مختلف شهر حضور گسترده‌ای دارند.

 

نبرد خانه به خانه در طرابلس همچنان ادامه دارد

منابع خبری از طرابلس گزارش دادند که درگیری‌های خونینی همچنان در این شهر درجریان است و نبرد خانه به خانه در طرابلس همچنان ادامه دارد.

به گزارش مانیتورینگ فارس، وئام مهنا یکی از انقلابیون لیبی در گفت‌وگو تلفنی با الجزیره اعلام کرد که درگیریهای پراکنده در نقاط مختلف شهر طرابلس در جریان است.

بنا بر این گزارش، شدیدترین درگیریها در منطقه سیدی خلیفه در جریان است جایی که تانکهای قذافی به مناطق مسکونی شلیک میکنند و قصد درهم شکستن محاصره انقلابیون را دارند. همچنین تبادل آتش سنگین در محله‌های "سراج"، "جنذور" در جریان است و همچنان بازمانده‌های قذافی در حال مبارزه با انقلابیون هستند. 

بر اساس این گزارش، مخالفان توانستند مناطق "زواره"، "الجمل" را از نیروهای قذافی پاکسازی کنند و در حال حرکت به سمت "راس جدیر" در غرب لیبی هستند. شورای نظامی انقلابیون به الجزیره اعلام کرده که درگیریهای شدیدی بین انقلابیون و گردان های قذافی در باب العزیزیه محل اقامت دیکتاتور لیبی در جریان است.

 

درگیری مخالفان و طرفداران قذافی در نزدیکی محل اقامت قذافی در طرابلس

سخنگوی مخالفین رژیم قذافی اعلام کرد که نیروهای معمر قذافی همچنان در طرابلس در حال جنگ هستند.

به گزارش فارس، سخنگوی مخالفان رژیم قذافی به شبکه خبری الجزیره اعلام کرد که نیروهای قذافی همچنان در طرابلس در حال جنگ هستند و این نیروها بر 15 تا 20 درصد از شهر سیطره دارند.

از سوی دیگر خبرگزاری فرانسه نیز گزارش داد که درگیریهای شدیدی در نزدیکی محل اقامت قذافی در طرابلس در حال انجام است.

این در حالی است که پس از سقوط رژیم قذافی، مصطفی عبد الجلیل رئیس شورای انتقالی لیبی تاکید کرد که سیف الاسلام، ‌پسر قذافی نیز بدست مخالفان به اسارت گرفته شده است. وی که با شبکه الجزیره سخن می‌گفت: گردان موظف به حمایت معمر قذافی نیز خود را تسلیم مخالفان کرده است.

 

پیوستن نظامیان به انقلابیون و تصرف رادیو ملی لیبی + فیلم

پیوستن نظامیان قذافی به صفوف انقلابیون، تصرف ساختان رادیو ملی لیبی بدست انقلابیون، کشته شدن رئیس مخابرات لیبی، اعلام امادگی ناتو برای همکاری با انقلابیون لیبی از جدیدترین اخبار از تحولات لیبی است.

به گزارش مانیتورینگ فارس، بدنبال اعلام قطعی خبر سقوط رژیم قذافی و کنترل کامل شهر طرابلس بدست نیروهای انقلابی، جدیدترین اخبار از تحولات لیبی به شرح ذیل است.


* هزاران تن از نظامیان قذافی پس از سقوط طرابلس پایتخت لیبی خود را تسلیم نیروهای انقلابی کردند.

* مصطفی عبدالجلیل رئیس شورای انتقالی لیبی نیز از سقوط کامل طرابلس و رژیم معمر قذافی خبر داد.

* شبکه تلویزیونی الجزیره از کشته شدن عبدالله سنوسی رئیس سازمان اطلاعات لیبی خبر داد که چندی پیش نیز فرزندش در درگیری با انقلابیون کشته شد.

* در پی سقوط طرابلس و رژیم قذافی، هزاران تن از زندانیان در شهر طرابلس آزاد شدند.

* ساختمان رادیو ملی لیبی در طرابلس بدست نیروهای انقلابی تصرف شد.

* در پی سقوط قذافی، ناتو در پیامی از همکاری با انقلابیون لیبی خبر داد.
 
* اهالی شهر طرابلس لحظاتی بعد از سقوط قذافی در میدان مرکزی شهر طرابلس به جشن و شادی پرداختند و پرچم جدید سه رنگ سبز، مشکی و قرمز با علامت ماه وس تاره را جایگزین پرچم سبز رژیم قرافی کردند. 

* همچنین مردم که اط سقوط قذافی به وجد آمده‌اند در شهرهای مختلف تصاویر قذافی را در کف خیابان پهن کرده و لگدمل کردند. 

* پسر بزرگ قذافی خود را تسلیم انقلابیون کرد.

* مردم انقلابی با شعار الله اکبر و سلاح‌های بدست گرفته و شلیک تیر هوایی در خیابان‌ها شادی می‌کنند و عکس های قذافی را زیر پا له می کنند. * سخنگوی ارتش انقلابیون لیبی نیز اعلام کرد که قذافی طرابلس را ترک نکرده و در گوشه‌ای از این شهر پنهان شده است. اخبار تکمیلی متعاقبا ارسال خواهد شد. 

برای بازگذاری فیلم "شادی مردم تونس بعد از سرنگونی رژیم قذافی" روی لینک زیر کلیک کنید:
http://newsmedia.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Video/1390/05/31/073105.flv

 

رئیس اتحادیه انقلابیون عرب از فرار قذافی به "سبها" سخن می‌گوید

رئیس اتحادیه انقلابیون عرب از فرار قذافی از طرابلس و حرکت به سمت جنوب و شهر به "سبها" سخن گفت.

به گزارش فارس به نقل از الیوم السابع، یاسین السمالوسى، از مخالفان لیبی گفت که خبرهای رسیده از طرابلس پایتخت لیبی از این حکایت دارد که قذافی از طرابلس فرار کرده و به سمت سرت در جنوب لیبی رفته است.

یاسین السمالوسى افزود: انتظار می‌رود، قذافی از سرت راهی سبها شود، چون از جمله شهرهای طرفدار اوست و قبیله القذاذفه در آنجا سکونت دارد. در همین راستا خبرهایی نیز از فرار عائشه قذافی و خانواده‌اش در یخت که از مناطق ساحلی لیبی است و حرکت به سمت کویت یا آفریقای جنوبی به گوش می‌رسد.

روند حوادث در لیبی آنقدر سریع است که اخبار ضد و نقیضی از طرابلس و این کشور منتشر می‌شود. نبمه شب گذشته طرابلس، پایتخت لیبی بدست مخالفان قذافی سقوط کرد.

 


ارسال شده در توسط منتظر منجی

کلهر در راه روزنامه ایران

 کلهر برای ماله‌کشی بر مصاحبه موهن برای گفت‌وگوی مجدد به روزنامه ایران می‌رود.

مهدی کلهر قرار است مصاحبه ای با روز نامه ایران داشته باشد تا توضیحات مفصلی را درباره ویژه نامه جنجالی ارائه کند.

به گزارش کامروز  بنا بر گفته  یک  منبع آگاه،"مهدی کلهر"، مشاور سابق رئیس جمهور پس از واکنش هایی که از سوی  مراجع، مسئولین و مردم بخاطر مصاحبه اش در ویژه نامه جنجالی خاتون داشته است، مجبور به پاسخگویی  مجدد شده است. وی اظهار داشت: با توجه به جریحه دار شدن احساسات عمومی  مردم، سخنان وی  اگر در دفاع از ویژه نامه جنجالی باشد، باعث عکس العمل شدیدتر قرار خواهد شد.

مشاور سابق رییس‌جمهور گفته بود که "من هنوز مجله خاتون را پس از انتشار آن پیدا نکرده‌ام" و شنیده‌ام که یک‌سری مباحث و انتقادهایی در مورد آن مقاله منتشر شده است، به دوستان گفته ام که این مباحث را جمع‌آوری کنند تا بعدا به صورت مشروح به این مباحث پاسخ دهم.



ارسال شده در توسط منتظر منجی

فراخوان حضور پرشکوه امت اسلامی ایران در راهپیمایی روز قدس سال 90

راهپیمایی روز قدس در شهر تبریز

 

روز قدس روز تقویت فرهنگ مبارزه بی‌امان با صهیونیسم جهانی است

 

آتش زدن پرچم اسراییل و آمریکا در شهر زنجان

 

روز قدس در کنار هم، هزاران کاروان آزادی به راه می‌اندازیم

 

راهپیمایی روز قدس در شهر قم

مرگ بر اسرائیل

مرگ بر آمریکا

مرگ بر ضد ولایت فقیه

 

راهپیمایی روز قدس در شهر رشت
 
وعده دیدار ما:
 
جمعه آینده چهارم شهریور ماه
 
مصادف با بیست و ششم رمضان المبارک
 
در صفوف به هم فشرده از مسیرهای هفت‌گانه
 
راهپیمایی روز قدس
 
خیابانهای سراسر کشور
 
و میدان انقلاب - دانشگاه تهران
 
 
 
وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد
 
 
 
 
مسیرهای راهپیمایی روز جهانی قدس به شرح زیر است:

مسیر شماره 1: مسجد امام حسین (علیه‌السلام)، میدان امام حسین، خیابان انقلاب، دانشگاه تهران

مسیر شماره 2: مسجد جامع ابوذر، میدان ابوذر، خیابان ابوذر، خیابان شهید برادران حسنی(قلعه‌مرغی)، خیابان قزوین، خیابان کارگر، میدان انقلاب، دانشگاه تهران

مسیر شماره 3: مسجد دارالسلام، میدان منیریه، خیابان ولیعصر (عجل‌الله تعالی فرجه‌ الشریف)، خیابان انقلاب، دانشگاه تهران

مسیر شماره 4: مسجد امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف)، خیابان آزادی، تقاطع خیابان بهبودی، میدان انقلاب، دانشگاه تهران

مسیر شماره 5: مسجد حضرت ابوالفضل (علیه‌السلام)، میدان توحید، خیابان توحید، خیابان آزادی، میدان انقلاب، دانشگاه تهران

مسیر شماره 6: مسجدالمهدی (عجل‌الله تعالی فرجه‌ الشریف)، خیابان ستارخان، سه‌راهی تهران ویلا

مسیر شماره 7: مسجدالجواد(علیه‌السلام)، میدان هفتم‌تیر، خیابان کریم‌خان، میدان ولیعصر (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف)، بلوار کشاورز، دانشگاه تهران "

ساعت شروع مراسم راهپیمایی 10:30 صبح است.

"شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی ستاد مرکزی قدس و انتفاضه"

 


ارسال شده در توسط منتظر منجی

نظام با سران فتنه بسیار هوشمندانه برخورد کرد

یک عضو مجلس خبرگان رهبری دستاوردهای نظام را در مهلت دادن به سران فتنه تشریح کرد. آیت الله حبیب الله مهمان نواز، نماینده مردم بجنورد در مجلس خبرگان رهبری ضمن یادآوری خویشتن داری نظام در برخورد با سران فتنه گفت: نظام در برخورد با ساختارشکنی های سران فتنه خویشتن داری بسیاری از خود نشان داد که این امر به دو دلیل عمده باز می گردد.

وی فرصت دادن برای توبه و بازگشت به دامان نظام را یکی از دلایل خویشتن داری نظام در برخورد با سران فتنه دانست و گفت: مسئولان نظام در مدت زمانی طولانی تمام تلاش خود را برای حرکت سران فتنه در مسیر و مجرای قانون به کار بستند که این امر متاسفانه با لجاجت و پافشاری سران فتنه بر انجام اقدامات ساختارشکنانه ناکام ماند.

آیت الله مهمان نواز با بیان اینکه نظام قادر بود در همان ابتدای فعالیت های براندازانه سران فتنه آنها را مهار کند، افزود: نظام با صبر پیشه کردن در برابر اقدامات هتاکانه فتنه گران زمینه شناخت مردم از ماهیت واقعی آنها را فراهم کرد و به همین دلیل بسیاری از افرادی که بدون شناخت صحیح از موسوی و کروبی حمایت می کردند راه خود را از آنها جدا کردند.

عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به حماسه9 دی اظهار داشت: به دلیل آشنا شدن مردم با ماهیت فریبکارانه سران فتنه آنها دیگر هیچ جایگاهی بین مردم ندارند و بازنده هایی بزرگ در میدان مقابله با آرای مردم و نظام هستند.

آیت الله مهمان نواز در گفت وگو با باشگاه خبرنگاران تصریح کرد: رأفت و صبر نظام در مقابل فتنه گران باعث ایجاد این توهم در برخی افراد شد که فکر کنند نظام یا دستگاه قضایی کشور در وضع نامطلوبی قرار داشته و به بن بست رسیده است اما واقعیت های موجود به طور آشکار نشانگر شکست و به آخر خط رسیدن فتنه گران است.

 


ارسال شده در توسط منتظر منجی
اتهام جدید آمریکا به ایران
 
وزارت خارجه آمریکا در گزارش سالانه خود بار دیگر ایران را به همراه سوریه و سودان و کوبا در فهرست دولت‌های حامی تروریسم قرار داد.

در گزارش سالانه وزارت خارجه آمریکا از «حمایت مالی،‌ مادی و لجستیکی» از گروه‌های شبه نظامی در خاورمیانه و آسیای میانه به عنوان دلایل این ادعا نام برده شده است.

این گزارش افزوده است: چنین حمایتی «تاثیری مستقیم بر تلاش‌های بین‌المللی برای ارتقای صلح داشته است، ثبات اقتصادی در خلیج (فارس) را تهدید کرده و رشد دموکراسی را تحلیل برده است.»

این ادعا در حالی از سوی آمریکا مطرح می‌شود که این کشور، خود متهم اصلی تروریسم است و نمی‌تواند مدعی مبارزه با تروریسم باشد.

منبع : عصرایران
 
 

ارسال شده در توسط منتظر منجی

رنگ چادر بهانه توهین به خود چادر است

مجتبی دانشظلب: احمقانه‌ترین سخنان را می‌توان در زَرورقی عالمانه پیچید و در روزنامه‌ها به خورد مردم داد؛ در تمام کشورهای عربی (از حاشیه خلیج فارس گرفته تا غرب آفریقا) عبا و چادری که زن‌ها استفاده می‌کنند به رنگ مشکی است، پس آیا رنگ لباس زنان عرب نیز به مسافرت‌های ناصرالدین‌شاه و گشت و گذارش در عیاش‌خانه‌های انگلستان مربوط است؟ آیا عرب‌ها نیز تا قبل از دوره ناصری در ایران، به هیچ وجه از عبا و چادر مشکی استفاده نمی‌کرده‌اند؟ و آیا عرب‌ها اقوامی هستند که تا این حد تابع و پیرو عادت‌های ایرانیان باشند؟ و یا دانش قاطبه‌ی مسلمانان آنقدر پایین است که سال‌های سال لباسی مکروه و متضاد با فلسفه حجاب را استفاده می‌کنند؟ و یک تحصیل کرده هنر در دانشگاه باید دین‌شان را به آن‌ها یادآوری کند؟

برخی نظریه بـافتن‌ها، هر چقدر هم که با اعتماد به نفس و ژست عالمانه عنوان شوند، آنقدر سطحی و مضحک‌اند که استدلال کردن در برابرشان هم کار دشواری به نظر می‌آید؛ و اگر حساسیت‌هایی در پیامد آن‌ها ایجاد نمی‌شد پرداختن به آن‌ها کاملا سبک و غیرلازم بود. در موضوع نشریه خاتون (فارغ از نقد یا تأیید سایر مطالب و گذشته از همه واکنش‌های سیاسی در مورد نشریه) سخنانی در یک مصاحبه خاص عنوان شده که نمی‌توان به سادگی از کنار آن گذشت؛ سخنای غیرتخصصی و عوامانه که به صراحت توهین به چادر است و می‌توان حدس زد که نیّاتی غیردینی و غیرفرهنگی در پس آن نهفته باشد.

در مصاحبه مذکور شخصی مدعی می‌شود که رنگ مشکی چادر مکروه است، چادر مشکی را ناصرالدین شاه قاجار باب کرده، و رنگ مشکی مخالف فلسفه حجاب است! از ظاهر این سخنان هم پیداست که شخص مزبور فاقد صلاحیت علمی و مرجعیت فرهنگی است و مصاحبه او هم تنها به دلیل نزدیکی به دولت و مقامات سیاسی آن اهمیت پیدا کرده است. در غیر اینصورت گفته یا نوشته شدن چنین ادعاهایی از زبان یا قلم یک فرد عادی واکنشی جز پوزخند، اظهار تأسف و ترحم بر نادانی گوینده، حساسیتی به وجود نمی‌آورد. این سخنان هم طنین نا آشنایی ندارد؛ چرا که پیش از این هم هر که خواسته چادر را زیر سوال ببرد، رنگ مشکی آن را هم دستاویز قرار داده است.

چادر مشکی لباس متعارف متشرعین است و زنان در جمعیت‌های دیندارتر جوامع اسلامی از چادر استفاده می‌کنند. حتی اگر استفاده از این لباس در «عرف متشرعه» مستحدث باشد، وقتی مورد پسند متشرعین قرار گرفته و به نظر علما هم با موازین شرعی مطابقت دارد، دیگر منشأ و مقطع ورود آن هیچ اهمیتی نخواهد داشت. عده‌ای از مورخین معتقدند چادر را ایرانیان قبل از اسلام استفاده می‌کرده‌اند و این لباس متعلق به اشراف ایرانی بوده است. با پذیرفتن صحت این موضوع کسی نمی‌تواند مثلا به زبان تحقیر چادر را لباس گبرها(!) بنامد و به این وسیله به چادر توهین کند و استفاده مسلمآن‌ها از چادر یا رنگ سیاه (مورد علاقه اشراف و درباریان ایرانی) را زیر سوال ببرد.

بر فرض محال اگر تصور کنیم رنگ مشکی برای چادر سابقه‌ای ندارد و ناصرالدین شاه در رواج آن دخیل بوده، باید اعتراف کرد که کاری نیکو و مورد پسند عرف انجام داده و هیچ اهمیتی هم ندارد که این سلیقه از مجالس اشرافی انگلستان (که عیاش خانه نامیده شده!) آمده باشد یا خیر. در استدلالی جدلی عنوان شده که کت و شلوار هم منشأیی اروپایی دارد، پس آیا صاحبان این باورها حاضرند به همین دلیل با کت و شلوار رسمی هم مخالفت کنند؟! به طور کلی اگر نیت یا شبهه «تشبه به کفار» در لباس و سلیقه‌ای وجود نداشته باشد هیچ اشکال شرعی هم نمی‌توان به استفاده از آن وارد کرد. (مضحک اینجاست که شخص مورد نظر گویا وارد کردن شلواری خاص و مبتذل به وسیله ناصرالدین شاه را با وارد کردن رنگ سیاه اشتباه گرفته است).

اکنون در شهرهای بزرگ ایران رنگی غیر از مشکی برای چادر و عبای زنان موضوعیت ندارد. زنان شهرنشین در ایران معمولا از دو نوع چادر استفاده می‌کنند؛ اولی چادر نماز (به رنگ سفید و گلدار) است که در درون خانه یا در فواصل نزدیک به خانه کاربرد دارد و دیگری چادر رسمی که رنگی جز مشکی (غالبا با طرح ساده) ندارد. چادری که هم اکنون در عرف ایرانیان استفاده می‌شود به زبان گذشته «چادر چرخی» است و انواع دیگر چادر هم (چادر عربی، قجری و …) استفاده کمتری دارند. رنگ مشکی برای چادر نه رنگ غالب که به عبارت دقیق «رنگ منحصر» چادر رسمی در ایران است.

بنابراین، وقتی کسی رنگ مشکی چادر را بهانه می‌کند تا آن را زیر سوال ببرد و حتی به آن حمله می‌کند (که یعنی مخالف فلسفه حجاب است) در واقع با آنچه استفاده از آن در بین زنان مسلمان همه گیر است مخالفت کرده است؛ در اینجا مخالفت با رنگ منحصر چادر، تنها بهانه‌های برای مخالفت کردن با خود چادر است. اولین نتیجه انتشار این حرف‌ها مخدوش دانستن پوششی است که زنان مسلمان برای حفظ حجاب خود آن را بهترین می‌دانند. و طبیعی است که این نوع سخن گفتن در همان نظر نخست نسبت به هدف گوینده‌اش ایجاد سوال می‌کند.

عجیب‌ترین ادعای مطرح شده هم این است که رنگ مشکی چادر با قطعیت مکروه دانسته شده است! نظریه دادن در باب عناوین شرعی، البته به صلاحیت فقهی نیاز دارد و کسی نمی‌تواند به صرف خواندن حدیثی یا شنیدن چیزهایی در منابر از خودش فتوای فقهی بدهد. بنابراین حتی اگر رنگ سیاه کراهت بدون استثنا هم داشته باشد (که ندارد) ممکن است ذیل عنوان دیگری مانند «ترویج شعایر» حکم آن تغییر و جنبه مستحب هم پیدا کند. همانطور که پوشیدن لباس سیاه در عزای ائمه اطهار نه تنها کراهتی ندارد که مستحب هم دانسته شده و بسیاری از علما بر آن تأکید و خود نیز بر پایبندی به آن اصرار می‌ورزند.

این بوالفضولی عالم نمایانه اما به همین سطح ختم نمی‌شود و تا توهین به شعور قاطبه مردم هم پیش می‌رود. ادعایی چنین واهی که چادر مشکی با فلسفه حجاب در تضاد است (در حالی که خود چادر و رنگ مشکی آن مایه‌ وقار و عدم جلب توجه است) نه تنها شعور زنان مسلمان را نادیده می‌گیرد، بلکه به عامه مردم و حتی کسانی که مخالفت رادیکالی با حجاب اسلامی دارند هم توهین می‌کند. اگر چادر مشکی متضاد با فلسفه حجاب بود، نه عرف متشرعه از آن استقبال می‌کرد، نه عرف عام آن را به عنوان لباس اسلامی می‌شناخت، و نه مخالفان شرع و شریعت چنین به آن می‌تاختند.

چادر پس از اینکه وسیله حفظ حجاب زن مسلمان است، به یک نماد هم تبدیل شده و معنای عمومی پیدا کرده است. زنان مسلمان با استفاده از چادر مشکی نه تنها حجاب شخصی‌شان را حفظ می‌کنند بلکه با انتخاب چادر شعایر اسلامی را هم رواج داده و تبلیغ کرده‌اند، و بسیاری از زنان بر این هر دو جنبه استفاده از پوشش رسمی واقف هستند. استقبالی که از طرف مخالفین حجاب از این گفته‌های سطحی شده نکته طنز آمیزی در خود دارد و آن وجود هدفی پنهان و یا عدم اطلاع و تعهد گوینده نسبت به موازین اسلامی است.

این تنها اشکالات بخشی از آن مصاحبه کذایی است و اشکالات متعددی وجود دارد که پرداختن به آن‌ها در حوصله و انگیزه این نوشتار نیست. اگر انتشار این سخنان مضحک نیات پنهانی داشته باشد هدف بزرگ‌تر را باید «بازکردن باب هرزگویی در باب مسائل تخصصی و توجیه یاوه‌گویی‌هایی عالم نمایانه» دانست. طبیعی است که هر بخش تخصصی از جامعه، متولیان خاص خودش را دارد و مشکل بزرگ در موضوعات دینی و علوم انسانی اینست که هر که از راه می رسد گمان می‌کند نکته سنجی‌هایی دارد که می‌تواند بر پایه آن‌ها نظریاتی عام صادر کرده و جامعه هم باید در برابر آن‌ها ـ هر چه که باشد ـ حوصله و حتی نرمش به خرج بدهد!

ژست اعتماد به نفس و آوانگارد سخن گفتن را مردم با پدیده «راننده تاکسی‌ها» می‌شناسند. آن‌ها هم که سعی می‌کنند با قیافه آکادمیک نظریات غیرتخصصی و خارج از قید و بند بدهند و هر چه بوده و هست را دلبخواهانه مورد قضاوت شخصی قرار بدهند به چیزی جز آنارشیسم فکری و در هم ریختن اصالت‌های موجود راضی نمی‌شوند. شخص مورد نظر نیز به دلیل موقعیت سیاسی و مصاحبه‌های تلویزیونی تا حدودی در میان مردم شناخته شده و سابقه هرزگویی و تناسب او با پدیده راننده تاکسی‌ها کمابیش آشکار است. تنها چیزی که باعث مهم جلوه کردن مصاحبه او شده، حساسیت‌های سیاسی و انگیزه پنهان مخالفت با جریان اصیل اجتهادی و فقاهتی در موضوعات دینی، و باز کردن باب بوالفضولی عالم نمایانه در این زمینه‌هاست.

چادر حجاب اجباری نیست، و مشکل پوشش در جامعه ما هم اساسا چادر مشکی نیست. مشکل در عقب رفتن همان پوشش حداقلی و شیوع هرزه پوشی است. اگر کسی واقعا دغدغه حجاب داشته باشد به جای اظهارنظر در مورد نقاط قوت و زیر سوال بردن آن‌ها به نقاط ضعف و روش‌های احیاء حجاب می‌پردازد، نه اینکه کمر به هدم این نشان هویت ملی و افتخار فرهنگ دینی ببندد. البته انتظار دریافتن این موضوع که تنها عرف متشرعه در این میان تعیین کننده است از کسانی که گوش شنیدن چنین اصطلاحاتی را ندارند یا خود را (به دلیل تحصیل یک مدرک دانشگاهی) محق در عنوان کردن هر مطلب غیرتخصصی می‌دانند دشوار است، اما انتظار توهین نکردن به تنها لباس ملی رسمی و برخورد حقوقی با یاوه گویان انتظار دور از ذهنی نیست.

 


ارسال شده در توسط منتظر منجی

من مست و تو دیوانه؛ ضدانقلاب را که برد خانه؟!

یک اصلاح طلب متواری می گوید ما مشغول منازعه جدی با جمهوری اسلامی هستیم اما کنفرانس ها و نشست هایمان تبدیل به محل بده بستان ها شده است.

فریبا داودی مهاجر (از همکاران حزب مشارکت) که پیش ازاین باحضور در صدای آمریکا اقدام به برداشتن روسری و کشف حجاب کرده بود، اخیرا که میان وی و علیرضا نوری زاده دیگر همکار صدای آمریکا مجادله ای پیش آمد، نوری زاده به افشای دلیل این کشف حجاب پرداخت و گفت «شما کی هستید که از من منابع مالی می خواهید؟ شما وقتی آمدید آمریکا با روسری! منابع مالی تان کی بود؟ کی به شما آپارتمان داد که روسری تان را برداشتید؟ هزینه کنفرانس ها بسیار کمتر از مبلغی است که به عنوان بورسیه در آمریکا به شما پرداخت شده است بنابراین وقتی حساب و کتاب باز می کنید بدانید با کی طرف هستید.»

با این اوصاف، داودی مهاجر (مادرزن علی افشاری) اخیرا در مقاله ای که توسط گویانیوز منتشر شد، خاطرنشان کرد: بدون هیچ تعارفی ما در یک منازعه جدی با حاکمان جمهوری اسلامی هستیم. آنها تمام قد به میدان آمده اند. در مقابل، اپوزیسیونی قرار دارند که با روش های پراکنده و بدون برنامه و مهندسی سرمایه اجتماعی هستند. اپوزیسیون به دلیل فقدان استراتژی از امکانات موجود مادی و فراوان امکانات انسانی به کارآمدی استفاده نمی کند. دهها کنفرانس و نشست بدون تکیه بر برنامه عمل و بررسی متغیرهای تاثیرگذار به اوقاتی برای تازه کردن دیدارها و یا بده بستان ها تبدیل شده است. در فقدان استراتژی گاه نیروهای جدی سیاسی و نیروهایی که سیاست را به عنوان حیاط خلوت برگزیده اند جابه جا می شوند. تکفیر و حذف جای جذب و نیروسازی را اشغال می کند و نیروهای امنیتی عرصه را برای جولان نقشه های «نفوذ و انهدام» باز می بینند.

این سخنان در حالی است که وی پیش از این به درستی فاش کرده بود هزینه برخی کنفرانس ها و نشست های ضدانقلابی توسط سفارت برخی کشورها نظیر رژیم سعودی تامین می شود اما ظاهراً وی اکنون- به دلیل روشنی- تغییر نظر داده و معتقد است اگر طیف هایی در اپوزیسیون به هر آخوری وصل بودند، نباید اعتراض کرد.

داودی مهاجر این را هم گفته که برای تغییر جمهوری اسلامی نمی توان همواره بر موج سواری ها دل بست. او خواستار انتخابات شده و تاکید کرده که همه طیف های اپوزیسیون از اصلاح طلبان گرفته تا ساختارشکنان و مصالحه جویان برای تحریم انتخابات، متحد شوند.

 


ارسال شده در توسط منتظر منجی

سی ان ان ایران را به کشتن 38 نظامی آمریکایی متهم کرد 

شبکه خبری سی ان ان، در پی سردرگمی آمریکا از نیافتن مقصر حمله مرگبار به بالگرد آمریکایی در افغانستان، ایران را به کشتن 38 نظامی آمریکایی کشته شده در حمله به این بالگرد متهم کرد.

در حالی که تحقیقات در خصوص حمله ی مرگبار به یک بالگرد آمریکایی در افغانستان، که منجر به کشته شدن 38 نفر از نیروهای آمریکایی و افغانی شد، همچنان ادامه دارد، فقدان اطلاعات باعث شده است که برخی از صاحبنظران جناح راست انگشت اتهام خود را به سمت ایران نشانه بگیرند. به تازگی ، جان کینگ از سی ان ان با فرانسیس تاونسند (Frances Townsend)، مشاور امنیت داخلی سابق جورج دبلیو بوش ، و براد ثور (Brad Thor) ، رمان نویس آمریکایی، مصاحبه نمود.

فرانسیس تانسند، مشاور امنیت داخلی سابق جورج دبلیو بوش 

براد ثور، رمان نویس

براد ثور به سرعت چنین نتیجه گیری کرد که ایران مسئول این حمله بوده، و باعث شد تا جان کینگ به این نکته اشاره کند که محل سقوط هلی کوپتر - در جنوب غربی کابل – به پاکستان نسبت به ایران بسیار نزدیک است. اما این گفته نیز مانع از اظهارات تاونسند، در اشاره به فرضیات بی اساس تام کلنسی در مورد دخالت ایران در این حادثه نشد.

براد ثور نیز پیش دستی نموده و گفتگو را به سمت ایران کشاند :

به متن این گفتگو دقت کنید:

براد ثور: دولت افغانستان کاملا فاسد بوده و مملو از جاسوسان ایرانی است. [...]

کینگ: من اهمیت رابطه با ایران را نادیده نمی گیرم، اما به نظر من ، بر اساس تاریخ و به نظر مردم، این مسئله مربوط به پاکستان بوده، و الزاما در مورد ایران نمی باشد، درست است؟

تاونسند : درست است جان، اما به استثناء نکته ای که برد به آن اشاره کرد، دخالت و پشتیبانی فزاینده ایران در افغانستان کاملا مشهود است. در ضمن، آنها آشوب طلبانی هستند که بانفوذ به افغانستان در صدد تضعیف تلاش های ایالات متحده هستند. می دانید ، ایرانیان هیچ گاه با کسی رو در رو نمی شوند آنها اغلب از طریق عاملین خود کار می کنند و از این طریق نفوذ کرده و باعث ایجاد مشکلاتی برای آمریکایی ها و نیروهای آمریکایی در سراسر جهان می شوند. ما آن را در عراق دیدیم، برای همه هم این قابل قبول می باشد؛ بالاخره آنها همسایه عراق هستند، اما در جاهای دیگری نظیر افغانستان نیز ما شاهد آن هستیم.

ثور: تجزیه و تحلیل فرانسیس همیشه دقیق است. برای همین من از تماشای برنامه هایش لذت می برم. من می خواهم کلمه جدیدی به این بحث اضافه کنم، شاید بتوانیم چیزی که باعث سقوط ان هلیکوپتر شد را ایرام (IRAM مخفف لغات Iranian Missile به معنی موشک ایرانی) بنامیم، یک خمپاره راکت دار دستی.

ما برای اولین بار تجهیزات را در جریان شیعیان عراق دیدیم که در همه جا رد پای ایرانیان نیز دیده می شد. به همین دلیل من خیلی نگران هستم. در ارتش به آنها " تجهیزات انفجاری دستی پرنده" گفته می شود. ما هیچ مدرکی در مورد اینکه چه چیزی باعث سقوط این هلی کوپتر شده است نداریم، و این حقیقت که ایرانیان نه تنها در دولت افغانستان کاملا نفوذ کرده اند، بلکه از پشتیبانی افراد محلی در حوزه ی پایگاه های عملیاتی ما و در سراسر افغانستان نیز برخوردار هستند مرا متعجب می نماید. افراد طالبان توانمند هستند، اما آنها نفراتی بیش نبوده و قادر به انجام چنین کاری نیستند. من واقعا فکر می کنم که در این کار هم ردپایی از همکاری های ایران با آنها وجود دارد.

******

گفتنی است، با جستجو در پایگاه های خبری مشخص می شود که در مورد "ایران و افغانستان و هلیکوپتر" هیچ خبر و سندی مربوط به دخالت ایران در این حمله وجود ندارد. به نظر می رسد که ثور و تاونسند در حال حاضر تنها صاحبنظران "تئوری دیو ایرانی" در مورد بدترین روز تلفات نیروهای ایالات متحده در افغانستان هستند که به خوبی از ظرفیت ایجاد شده در پروژه ایران هراسی بهره می برند و این اتهام، تنها زاییده ذهن قصه پرداز این دو کارشناس سی ان ان است!

 

فرقه انحرافی عرفان حلقه از ظهور تا سقوط 

این فرقه‌ چارچوب مشخصی ندارد. چارچوب طاهری است و تنها جاذبه آن به دروغ مسئله "شفاء" است. البته مسئله خارج کردن جن از کالبد بدن که متأسفانه در سراسر کشور نیز رایج شده، از دیگر جاذبه های این فرقه است. وقتی در اواسط دهه هفتاد شمسی، شخصی ناشناس مدعی فرادرمانی شد، کمتر کسی به او توجهی نشان داد. همین موجب شد تا وی کمی بعدتر، مدعی راه اندازی گونه ای عرفان شود که این روزها با نام "حلقه" یا کیهانی می شناسیم. موسس این فرقه شخصی بنام"محمدعلی طاهری" است که بهره ای از اطلاعات دینی نداشته و با کمک چند خانم، که برخی از آنها مطالعات عرفانی و قرآنی داشته اند توانست این فرقه را گسترش دهد.

شروع فعالیت وی از سال 1383 بود که بعدها تلاش نمود در پوشش یک موسسه فعالیت خود را ادامه دهد. رییس این فرقه در سال 1385 مجوز یک سازمان مردم نهاد را کسب نمود که به دلیل تخلفات گسترده، مجوز وی تمدید نگردید و تاکنون بدون هیچ گونه مجوزی در قالب یک فرقه انحرافی در حال تبلیغ و جذب نیرو می باشد.
علیرغم اینکه هیچ گونه مجوز آموزشی برای آقای طاهری صادر نشده بود؛ ولی کلاسهای گسترده ای را در تهران و چند شهر کشور فعال نمود که در برخی از این کلاسهای تا 300 هزار تومان برای 6 دوره کوتاه مدت آموزشی دریافت می کرد و از این طریق میلیون ها تومان ثروت نامشروع و غیر قانونی کسب نمود.

محمدعلی طاهری؛ مردی با گذشته‌ای در غبار
طاهری که چند صباحی خود را در مقام رهبری مذهبی (!) می دید، گذشته ای نا مشخص و غبار آلود دارد. از وی اطلاع چندانی در دست نیست و همین بر دامنه ابهامات و شبهات می افزاید. نباید فراموش کرد خود نیز با سکوتش و عدم پاسخگویی، بر گرمای این اتفاق می دمد. تا کنون، دلیل عدم وضوح و شفافیت در این باره مشخص نشده است.
می توانید هر گمانی را در این باره، متصور باشید. آنچه درباره وی قطعی است، عضویت در گروه "چریک فدائی خلق" است. اگرچه وی در رتبه گردانندگان یا سران این جریان نبوده؛ اما مدتی در آن فعال بوده است.
برخی کارشناسان معتقدند، ریشه برخی باورهای وی را می توان در این سال ها و روزها جست. وجود تفکرات الحادی و دهری فرقه هرمی حلقه را می توان در این دوران دانست که سرکرده آن، تاثیرات فراوانی از مارکسیسم و تجربه گرایی الحادی پذیرفته است. در حقیقت، اساس تفکر وی را می توان در این برهه دانست که بعدها، بسط یافته و از طریق یارانش در شورای مرکزی، ظاهری اسلامی هم یافته است.
نکته قابل توجه این است که به غیر از این مورد که وی در قبال آن سکوت داشته و هرگز درباره آن صحبتی نکرده، باقی زندگی وی نیز در ابهام است. مشخص نیست فعالیت وی پیش از انقلاب اسلامی و بعد از آن به چه شکل بوده است. البته، مدعی است در دوره ای، اختراعاتی نیز داشته که در صحت و سقم آن، تردیدهایی وارد است؛ اما صحت فرضی آن هم دخلی به موضوع این فرقه ندارد چرا که عمدتا، مباحث فنی بوده است.

ادعاهای طاهری درباره مدارک علمی
 
این ابهامات و غبارآلودگی هنگام بیشتر می شود که بدانیم طاهری اساساً تحصیلات مشخصی ندارد. اگرچه مریدان و یاران طاهری، وی را مهندس خطاب می کنند؛ اما معلوم نیست در کدام دانشگاه تحصیل کرده است.
برخی بر این باورند که حتی موفق به گذراندن دوره دیپلم هم نشده و فقط مدعی تحصیلات تکمیلی است. این در حالی است که گویا مدعی تحصیل در دانشگاهی در ترکیه شده است. طاهری عنوان داشته در حین تحصیل نیز به دلیل فعالیت های انقلابی (!)، از دانشگاه اخراج شده و به کشور بازگشته است.
 این موضوع در حالی از سوی وی مطرح شده که اساسا دانشگاهی که از آن نام برده، در آن دوران وجود خارجی نداشته است. از سوی دیگر، چگونه مبارزی است که اقدامات انقلابی وی در هیچ سند و سازمانی به ثبت نرسیده؛ مگر در یاد و خاطره خودش؟ تا کنون، هیچ مبارز ایرانی که در ترکیه حضور داشته، او را تایید نکرده است. هیچ رسانه ای هم در آن دوران نامی از وی و این اقداماتش ثبت نکرده است. البته، نباید از خاطر برد، در حالی از تحصیل و مبارزه در ترکیه می گوید که این کشور، بهشت جاسوسان صهیونیست به شمار رفته و بسیاری از جذب های این رژیم، در این کشور صورت می گیرد.
در زمینه علوم دینی نیز با وجود مدعیات عجیب و عمدتا غیر الهی فرقه هرمی حلقه، طاهری در هیچ حوزه دینی و اسلامی تحصیل نکرده است. در حقیقت، ارتباط رسمی و جدی با نهادهای رسمی حوزوی و دینی نداشته است.
 مرقومات وی نیز نشان از این دارد که هیچگاه از محضر مراجع عظام یا اساتید مطرح حوزوی یا دانشگاهی بهره نبرده است. موضوعی که منجر به این شده تا برخی نزدیکانش، مدعیات وی را حاصل شهود و دریافت های ماورایی وی کنند. و تو بخوان حدیث مفصل از این مجمل!
 
سود هنگفت و درآمدهای میلیونی فرقه حلقه کیهانی
محمدعلی طاهری که در این سال ها کلاس های متعددی توسط وی و یارانش در نقاط مختلف کشور برگزار کرده، درآمدهای میلیونی و چه بسا، میلیاردی داشته که تا کنون معلوم نشده، دلیل دریافت آن وجوه چه بوده است. در حقیقت، زمینه دریافت چنین مبالغی از سوی مسترها (مربیان) و سایر اعضای این فرقه چه بوده است؟ نکته بعدی، این مبالغ در کجا هزینه شده است؟ تا کنون آمار و اسنادی ارائه نشده که چنین حجم قابل توجهی از سرمایه، در کجا خرج شده است.
 البته، برخی مواقع ادعا شده این مبالغ، صرف امور خیریه شده؛ اما صرفا در حد یک ادعا باقی مانده است. شاید بتوان پاسخ این پرسش را در منبع مالی خرید خانه وی در نقاط شمالی تهران یافت. یا تغییر اتومبیل همسر وی از پراید به ماسینی 50 میلیونی یا حساب های بانکی وی و سایر اعضای مرکزیت حلقه که این روزها، آنها نیز در سایه این شخص مانده اند.
 وقتی پاسخگویی وجود ندارد، هر چیزی امکان پذیر است! نباید فراموش کرد که فهم درست این فرقه هرمی، بدون اشخاصی چون ویدا پیرزاده، خانم بهارزاده، مهدیه کسایی زاده، پدرام سعیدی، شهناز نیرومنش و ...، کاری نادرست است چرا که اینها هستند که طاهری را تغذیه فکری می کنند. این واقعیتی است که سرکرده حلقه هرگز به صورت منفرد در مناظره ها شرکت نمی کند چرا که قلت سواد و دانشش موجب می شود تا نتواند برابر پرسشگران، تاب پاسخگویی داشته باشد. بگذریم که وی در این اواخر، حتی در مناظران هم حضور نمی یافت و از زیر بار آن شانه خالی می کرد.
 در این بین، دریافت مدارکی چون دکترای افتخاری از سوی برخی مراکز در انگلیس و ارمنستان نیز جای تعجب دارد. ابهام اول در معتبر بودن مراکز صادرکننده این مدارک است. اینکه آیا موسساتی بین المللی و مورد تایید وزارت علوم بودند یا مانند صدها مرکز تولیدکننده مدارک غیرمعتبر هستند که این روزها در تمام دنیا رشدی قارچ گونه دارند.
 از سوی دیگر، چه دلیلی موجب توجه این مراکز غربی، به خصوص انگلیسی، به طاهری شده است؟ پاسخ این پرسش ها هم در نوع خود، راهگشا است.از سوی دیگر، به دلیل نداشتن تحصیلات مشخص علمی توسط طاهری، توصیه مکرر نهادهای مختلف به وی برای دریافت مجوز قانونی برای فعالیت نیز بی ثمر بوده است. معلوم نیست به چه دلیل، وی و همراهانش اقدامی در جهت دریافت مجوز از وزارت بهداشت نداشته اند.
به هر حال، فرادرمانی مورد ادعای وی باید در چهارچوب بحثی علمی قابل اثبات باشد. همین اجتناب و تاکید بر فعالیت غیرقانونی است که بر دامنه شبهات درباره اقدامات وی می افزاید.

مهمترین انحرافات و فحشا در فرقه حلقه
یکی از اصول عرفان کیهانی یا حلقه جواز عدم اعتقاد به هیچ دین و مکتبی است، یعنی فرد صرف نظر از هرگونه اعتقاد حتی عدم اعتقاد و ایمان به خدای واحد می تواند از شبکه شعور الهی استفاده کند. این اصل که بارها در کتاب انسان از منظر دیگر رئیس فرقه عرفان کیهانی آورده شده است برای جذب جوانان و افراد دین گریز است؛ به عبارت روشنتر این راه میانبری است که فرد حتی بدون انجام واجبات به وصال خدای می رساند و او را از لطف خدا سرشار می کند امّا این خدای عرفان کیهانی نه آن خدای است که ما می پرستیم بلکه خدایی است که نه محرم نا محرم دارد، نه ایمان به امام و پیامبر و نه دین و مذهب.
در واقع میانبر آقای محمدعلی طاهری میانبری است بسوی پرتگاه مرگ، مرگ معنوی که به مخاطبش یقین می رساند که وجوب واجبات برای هزاره حاضر قدیمی است و کهنه پس مخاطبش را ناگزیر می سازد تا با درک این مطلب برای خود و اجبات دیگری را مانند شفای دیگر مریضان، نشستن چندین ساعته به صورت ریلکسیشن، قرار گرفتن در هرم جمع مرید و.. را برای خود واجب کند مهمترین اشکال و انحراف این فرقه مبارزه آرام و اصطلاحا زیر پوستی با دین،و اعتقادات مردم است.غیر وحیانی دانستن قران، اهانت به رسول گرامی اسلام صل الله علیه و آله با عنوان تناقض گویی ،غیر معصوم خواندن ائمه اطهار صلوات الله علیهم، شرک دانشتن زیارت قبور ائمه اطهار، تمسخر رجعت و مهدویت، تمجید از شیطان رجیم و موحد خواندن این ملعون رجیم، ادعای خروج جن از درون مردم، ترویج زیرکانه تناسخ، نفی برخی از مسلمات مانند ادعای وجود نداشتن حضرت عزرائیل ،لمس و تماس غیر شرعی با بدن زنان نامحرم به بهانه درمان عرفانی و دهه ها انحراف دیگر.
همچنین فرقه حلقه ابزاری است برای براندازی نرم جمهوری اسلامی. حمایت همه‌جانبه غربی‌ها از محمدعلی طاهری و سفرهای او به کشورهای اروپایی و برگزاری جلسات مختلف مسئله ای است که یک فرد معمولی نمی‌تواند آنها را انجام دهد. شیوه کار غربی‌ها در ایران جزیره جزیره‌ای است. در ایران کار می‌کنند بعد یک فرد را لیدر قرار می‌دهند تا بتوانند جنگ فرقه‌ای در کشور ایجاد کنند. سپس این افراد که عموماً سوابق نامعلومی دارند در یک دوره وارد کار می‌شوند. سابقه طاهری و همسرش به چریک‌های فدایی برمی گردد. بعد خبری از او نبود. خودش می‌گوید در ترکیه درس می‌خوانده است ولی وقتی بررسی می‌شود می‌بینیم که این سال تحصیلی وی با سال تأسیس دانشگاه هماهنگ نیست. کار این فرقه‌ها مبارزه با آموزه‌های دینی است.
طاهری به صورت عمد اول قرآن را زیر سؤال می‌برد اعتقاد دارد قرآن ناقص است و نوشته پیامبر است بعد با اعضاء شبکه که هرمی است طرح می‌کنند که باید ناقص بودن قرآن را در جامعه بنشانیم تا بتوانیم حرف‌های خود را اثبات کنیم. مرحله بعدی زیر سؤال بردن ائمه است، چون ستون تشیّع است؛ لذا سعی می‌کند آن را بکوبد در سخنانش زیارت ائمه را شرکت می‌داند. زیارت قبور را کثرت‌گرایی می‌داند. مهدویت را می‌کوبد. امام زمان(عج) را مسخره می‌کند و می‌گوید منجی عقل است. بعد جایگزین برای عقل می‌گذارد که جایگزین خودش است.
فرقه حلقه به دنبال زدن چهارچوب‌های اصلی دین ماست. کسانی که وارد این فرقه شدند بی‌موالات شدند. دختران مذهبی که وارد این فرقه‌ها شدند الان حجاب ندارند. برخی از بچه ‌مذهبی‌ها که از شاگردان برخی عرفا بوده‌اند وقتی وارداین فرقه شدند کم‌کم منحرف شدند. اندیشه‌های طاهری اندیشه‌های التقاطی برگرفته از مسیحیت است. مطلب دیگر اینکه این فرقه‌ چارچوب مشخصی ندارد. چارچوب طاهری است و تنها جاذبه آن به دروغ مسئله "شفاء" است. البته مسئله خارج کردن جن از کالبد بدن که متأسفانه در سراسر کشور نیز رایج شده، از دیگر جاذبه های این فرقه است.

مبنای تفکرات و آموزه های عرفان حلقه
مبنای عرفان حلقه را مباحث ماتریالیستی و دیالکتیکی تشکیل می دهد و براساس ادعای سرکرده این فرقه هیچ فردی نمی تواند به خدای واقعی از طریق معصومین(ع) و قرآن دست یابد. مبنای تضاد دیالکتیکی از اصلی ترین مبانی این دیدگاه بوده و هر آن چه وجود دارد قطعاً در درون خود ضد خود را نیز پرورش داده و با کمک شناسایی ضد یک چیز می توان اصل آن را شناسایی کرد. بر همین مبنا شعور و ضد شعور، ماده و ضد ماده، آگاهی و ضد آگاهی ، عرفان و ضد عرفان و .... این گونه شناخته می شود.
این فرقه انحرافی شبه عرفانی، عرفان را دنیایی بدون ابزار معرفی می کند و با تامل در این نکته می توان دریافت که نظریات ماتریالیستی عمق پیچیده ای در این فرقه دارد. نکته دیگر اینکه دیدگاه های کابالیستی نیز در لابه لای تعاریف دیالکتیکی این شبه عرفان وجود دارد. سرکرده 54 ساله این فرقه مدعی است که آن چه می گوید را در دوران جوانی و از طریق کائنات و جهان هستی دریافت کرده و در این باره از هیچ فردی نکته ای نیاموخته و کتابی نیز در این باره نخوانده است.
وی می کوشد این گونه القا کند که آن چه تاکنون مطرح کرده از طریق وحی و الهاماتی از مرکز هوشمند جهان کسب کرده است. وی در گفتار و نوشتار خود این هوشمندی را گاهی روح القدس، گاهی یدالله و گاهی روح آلامین و پاره ای از مواقع خدا معرفی می کند. براساس اخبار و اسناد به دست آمده سرکرده فرقه انحرافی «عرفان کیهانی » در مباحث کمیته عرفان علاوه بر این که شیطان را تطهیر می کند، می کوشید شبهاتی را نسبت به تلاش های انبیا در اذهان ایجاد کند.
سرکرده فرقه انحرافی «عرفان کیهانی » همچنین با ادعای دارا بودن نگاه فرادرمانی مدعی بود که ویروس های شبکه منفی در افراد جن زده را خارج می کند. طاهری "عرفان کیهانی" تعریفی ویژه از بهشت و جهنم و ملکوت ارائه می کرد که با دیدگاه کابالیستی کاملا انطباق دارد. البته از منظری دیگیر می توان گفت،‌ وجود محمدعلی طاهری به عنوان سر سلسله این گروه هرمی، همان وجود مرشد در تصوف است و دقیقاً با همان قدرت دیکتاتوری به طوری که حتی گرفتن لایه دفاعی از شبکه شعور کیهانی (خدا) با اجازه او انجام می گیرد و فردی که این لایه را تحویل می گیرید سوگند نامه ای را به سر سلسله می دهد تا او لایه دفاعی و شفابخش را به فرد مرید تفویض کند. از سوی دیگر هرگونه تعّدی از دستورات سرسلسله و مرشد این گروه انحرافی موجب فعالیت هورمونهای دورن ریز می شود که نتیجاً فرد نافرمان را تهدید به مرگ و نقض عضو می کنند!(نوار ضبط شده مکالمه مستر ب.س در تبریز با یکی از مریدان و تهدید به مرگ آن فرد توسط غدد و هورمونهای درون و برون ریز در نزد نگارنده موجود می باشد!)
 
رهبر فرقه کیهانی: از 10 آبان 1357 به من الهام می شود!
مطلب زیر گزیده ای از ادعای رهبر فرقه ضاله "عرفان کیهانی" می باشد.
این فرد در ادعایی تامل برانگیز مدعی شده بیش از 30 سال است که به او الهامی از قبیل وحی های پیامبران می شود. «...عامل ایجاد این رشته، مواجه شدن اینجانب (بنیانگذار فرادرمانی و سایمنتولوژی) با وقایع و حقایق هستی است که از دوران طفولیت به شدت توجه مرا به خود جلب می کرد؛ تفکر نسبت به این که "از کجا آمده ایم؟ چرا آمده ایم؟ به کجا می رویم؟ خالق کیست؟ چرا خلق کرده است؟ نتیجه ی این خلقت چیست؟ انسان کیست؟ راه های نزدیکی و شناخت او چیست؟ توان بالقوه ی او چگونه فعال می شود؟ زندگی و مرگ چیست؟ و ...". یعنی، اشتیاقی بیش از حد برای فهم جهان هستی و پی بردن به رمز و راز خلقت داشتم؛ به طوری که این افکار لحظه ای مرا رها نمی کرد. تا این که در دهم آبان سال 1357 به یکباره با الهام ها و دریافت های ذهنی ای روبرو شدم که به دنبال آن زوایایی از هستی و انسان بر من آشکار شد و در نتیجه ی آن به این آگاهی رسیدم که بر جهان هستی، شعور و هوشمندی عظیمی حاکم است. این هوشمندی همانند یک «اینترنت کیهانی» همه ی اجزا و زیر مجموعه ی خود را تحت پوشش هوشمندانه ای قرار داده است. این آگاهی نه تنها در برگیرنده ی موضوعات نظری بود، بلکه اطلاعات کاربردی و دستورالعمل استفاده و بهره برداری عملی از آن را نیز شامل می شد و نحوه ی استفاده از چنین اینترنتی، دستمایه ی بنیانگذاری طب های مکمل ایرانی (فرادرمانی و سایمنتولوژی) و چند رشته دیگر گردید.»
 
تجربه ای از عرفان کیهانی
قرآن و کتاب دعا و نام اهل بیت را از خانه تان دور کنید
مدتی پیش یکی از دوستان قدیمی که خانواده اش هم در عرصه سیاست شهره بود و هم به کسوت تدین و تقید دینی آراسته، به خانه مان آمده بود. مادرم شروع کرد از برخی دردهای جسمانی گفتن و اینکه به متخصصان فراوانی مراجعه کرده است. دوست مهمانمان ناگهان گفت که شاگرد نزدیک استادی است به نام " محمدعلی طاهری" که دوای همه دردهای انسان را می شناسد. گفت که می تواند با مکتب عرفان کیهانی اش، دردهای هر فرد را آن هم از راه دور شفا بخشد. دوست قدیمی خانوادگی ما انگارحسب رسالتی که داشت خواست که عزم کرده تا مشکلات جسمانی مادرمان را برطرف نماید. بعد گفت که می رود تا از استادش برای ارتباط با علم کیهانی و مداوای عرفانی اجازه بگیرد. مدتی بعد دوباره به منزل مان آمد و گفت که تلاش کرده اما ارتباط کیهانی با خانه ما برقرار نمی شود! پرسیدیم چرا؟ گفت دو دلیل دارد.
یکی اینکه مادر ما معلم قران است و اهل دعا. پس اول باید هرچه کتاب دعا و قرآن داریم از خانه خارج کنیم و دیگر این کتاب قرآن عربی را کناربگذاریم و به صوت قرآن هم گوش ندهیم. دلیل هم آورد و گفت: " این کتاب عربی متعلق به عرب است و خداوند متعلق به همه انسانهاست. ما ایرانی هستیم و باید مستقیم با خدا ارتباط برقرار کنیم و این ارتباط نیازی به هرچه از جنس کاغذ و کتاب و کلمه است ندارد" ! بعد گفت :" در مکتب عرفانی ایشان و استادشان - طاهری- حلقه دل انسان مهم است و خدای انسان. نه کاغذ و کتاب و با کمال جسارت پیشنهاد داد که ترجیحا هرچه قرآن و کتاب دعا داریم در حیاط بسوزانیم. پرسیدیم شرط دیگر این ارتباط عرفانی چیست؟
به چند تابلوی نصب شده در محیط خانه اشاره کرد که همه نام اهل بیت عصمت و طهارت بر آن نوشته شده بودند و گفت: " دوم اینکه این تابلوها را از خانه تان دور کنید. این نام های عربی و قهرمانان عربی هستند که 1400 سال پیش عرب ساخته و مانع ایجاد حلقه ارتباطی انسان با خدا هستند و ...." بعد قرار شد ما اگر می خواهیم عضو جلسات عرفان حلقه انها شویم ، هر دوره ای 50 هزار تومان هزینه بپردازیم و جمعه صبح ها به خانه آنها در سعادت آباد تهران برویم تا با مکتب استاد محمد علی طاهری آشنا شویم. مادر ما که از گفته های آن دختر گرامی که ریشه در خانواده ای مذهبی و سیاسی هم داشت متعجب شده بود، نمی دانست چه بگوید.
 
 
 

درخواست مادر شهرزاد میرقلی‌خان برای کمک

مادر شهرزاد میرقلی‌خان زن ایرانی زندانی در آمریکا خواستار دیدار و گفت‌وگو با رئیس جمهور شد. "بلقیس روشن" مادر شهرزاد میرقلی‌خان زن ایرانی زندانی در آمریکا در گفت‌وگو با خبرنگار سیاست خارجی خبرگزاری فارس، از درخواست خود برای دیدار و گفت‌وگو با محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهور کشورمان سخن گفت. وی ضمن قدردانی از پیگیری‌های مقامات کشورمان در خصوص بهبود وضعیت شهرزاد میرقلی‌خان، ابراز امیدواری کرد که این ملاقات هر چه سریع‌تر انجام شود.

مادر شهرزاد بار دیگر از مقامات کشورمان خواست که به پیگیری‌های خود برای آزادی هر چه سریع‌تر شهرزاد میرقلی‌خان ادامه دهند. در پی پیگیری‌های انجام شده بالاخره دولت آمریکا برای مادر، دو فرزند و خواهر شهرزاد برای سفر به آمریکا و ملاقات با وی روادید 3 ماهه صادر کرد که در حدود یک ماه از صدور روادید می‌گذرد و مادر، فرزندان و خواهر شهرزاد 2 ماه بیشتر فرصت برای این سفر ندارند.

روشن با اشاره به مشکلات مالی که پس از زندانی شدن شهرزاد برای خانواده‌اش به وجود آمده، خواستار مساعدت دولت برای تأمین هزینه‌های این سفر شد. مادر شهرزاد گفت که به دلیل مشکل در پرداخت هزینه سنگین این سفر، بلیطی که برای این سفر رزرو کرده بود کنسل شده و هنوز موفق به رزرو بلیط مجدد نشده است.

شهرزاد میرقلی‌خان به اتهام واهی خرید تجهیزات دوگانه به همراه همسرش در اتریش دستگیر شد و با گذراندن دوران محکومیت و تبرئه توسط دادگاه این کشور، به ایران بازگشت. اما در سفری به قبرس در سال 1386 توسط مأموران این کشور دستگیر و به درخواست آمریکا به این کشور منتقل و در اقدامی غیرانسانی و غیرحقوقی به 5 سال حبس در آمریکا محکوم شد.

 


ارسال شده در توسط منتظر منجی

چرا حالا موسوی و کروبی و خاتمی بیانیه نمی دهند؟  

اگر بدن? اصلی شورشیان بریتانیا را اکثریتی مستضعف بدانیم که برای احقاق حق‌شان تلاش می‌کنند و خون می‌دهند و قصد آنرا دارند تا این حق به محاق رفته را از لای دست‌های معدودی اشراف از قضا حکومتی بیرون بیاورند، افرادی که در ماجرای فتن? 88 گمراه آقایون خواص شدند را مشتی اشراف برج‌عاج نشین تشکیل می‌داد که علیه خواست اکثریتی مستضعف قد علم کردند و تنها نیت‌شان تداوم استیلای خویش بر مردم کوخ‌نشینی بود که برای یکبار، به ایشان "نه بزرگ" گفت و بس. 

بولتن نیوز: چند روزی می‌شود که شعله‌های خشم مردم طبقات پایین جامع? انگلستان، خواب راحت را از چشم سیاستمداران عیاش این مملکت گرفته است. ماجرایی که جرق? آن چند ماه پیش زده شد ولی این روزها با قتل جوان سیاه‌پوست انگلیسی دوباره شعله‌ور شده و می‌رود تا مناسبات حاکم در بین دولت و مردم این کشور را به شکل دیگری درآورد. 

آنچه در این روزها می‌بینیم، شورش تعداد زیادی از مردم دهک‌های پایین انگلستان است که علیه شکاف طبقاتی موجود و بخصوص تبعیض نژادی همیشگی در این کشور به خیابان‌ها ریخته‌اند و خواستار تغییر اساسی در وضعیت موجود هستند. اما عمق فجایع انسانی رخ داده در این کشور آنقدر زیاد است و ناامیدی عمومی از نبود یک سره سوزن درد مردم در بین مسئولین آنچنان فراگیر شده که مردم را از اصلاحات و رجوع به مکانیزم‌های قانونی قضاوت در این کشور سرخورده نموده و تنها راه موجود برای برون‌رفت مردم از بدبختی‌های موجود را تغییر اساسی در شرایط کنونی انگلستان قرار داده است. 

معلوم است که وقتی در اوج این شورش، دیوید کامرون نخست وزیر این کشور به تعطیلات رفته و بعد از چند روز وخیم شدن اوضاع به انگلیس برمی‌گردد، نباید هم مردم این سرزمین به مسئولین آن امیدوار باشند. تازه بعد از آمدن هم کلی تحقیر و تهدید و ارعاب که این‌ها یک عده ارازل و اوباشند و مردم نیستند و ما عرصه را بر ایشان تنگ‌تر خواهیم کرد و سرکوب بیشتری را در دستور کار قرار خواهیم داد. این روزها هم که به خان? مردم می‌روند و از رایانه تا بالش زیر سر مردم معترض را مورد تجسس قرار می‌دهند.

بدیهی است در این شرایط مردم انگلیس هیچ وقعی به مسئولین‌شان نخواهند نهاد و تنها راه رهایی خویش و مملکت‌شان را از بلای دولت کامرون، قیام و شورش می‌دانند. شورشی متفاوت از جنس غائل? سال 88 در ایران. فتنه‌ای که پشت پرده‌اش هم? استکبارگران دنیا بودند از جمله همین انگلستان و این در حالی است که شورش مردم این کشور علیه دولت کامرون تنها پشت پرده‌اش، فقر و بدبختی مردم است. اما رأس فتن? دو سال پیش، قدرت‌طلبان و اشرافی قرار داشتند که چون عموم مردم به ایشان اعتماد نکردند و خود را از مسابق? قدرت عقب افتاده می‌دانستند، زمین و زمان را به هم دوختند تا بگویند ما هم سهمی از قدرت داریم. اما رأس قیام مردم تنگ‌دست انگلستان، عده‌ای فقیر و محروم قرار گرفته که نه ادعای استادی اخلاق دارند و نه سودای قدرت. 

اگر بدن? اصلی شورشیان بریتانیا را اکثریتی مستضعف بدانیم که برای احقاق حق‌شان تلاش می‌کنند و خون می‌دهند و قصد آنرا دارند تا این حق به محاق رفته را از لای دست‌های معدودی اشراف از قضا حکومتی بیرون بیاورند، افرادی که در ماجرای فتن? 88 گمراه آقایون خواص شدند را مشتی اشراف برج‌عاج نشین تشکیل می‌داد که علیه خواست اکثریتی مستضعف قد علم کردند و تنها نیت‌شان تداوم استیلای خویش بر مردم کوخ‌نشینی بود که برای یکبار، به ایشان "نه بزرگ" گفت و بس..

قیام اشراف علیه مردم در ایران و بالعکس، قیام مردم علیه اشراف در انگلستان! عجیب، اما واقعی و از آن عجیب‌تر و واقعی‌تر، زیرپا گذاشتن آن همه ادعا دربار? حقوق بشر و کرامت انسانی است که در جریان فتن? 88 گوش عالم و آدم را کر کردند که در ایران حمام خون به راه افتاده، اما این روزها می‌بینیم که به راحتی اسب و سگ پلیس، جوان مردم را جلوی انظار عمومی تکه‌تکه و زیر پا له می‌کند و نه کک آن همه سازمان و کنوانسیون حقوق بشر می‌سوزد و نه از امثال شیرین عبادی ها خبری است تا داد آن همه زن محروم انگلیسی را بگیرد و بعد از آن هم جایزه پشت جایزه.

سایت‌های منتصب به فتنه نیز تنها خبر خارجی‌شان را منحصر به سوریه کرده‌اند آن هم با کلی سانسور و جعل خبر و دریغ از پخش حقیقتی از سودان و مصر و لیبی و این روزها انگلستان. اگر مسلمانان کشورهای عربی از نگاه نژادپرستان? ایشان آدم به حساب نمی‌آیند، چشم آبی‌های انگلیسی که تا دیروز برادر خطاب می‌شدند چرا امروز به فراموشی سپرده شده‌اند و کسی از طرف فتنه‌گران سراغی از ایشان نمی‌گیرد؟ 

  

یاد بیانیه‌های پی‌درپی و بی‌تأثیر موسوی و کروبی افتادم که به خیال در دست داشتن اوضاع، به مردم جهت می‌دادند و کارشان به جایی رسیده بود که خود را رهبر انقلاب‌های بی‌سر مصر و یمن تلقی می کردند. هرچند این روزها دیگر از آن سریال خنده خبری نیست، اما برایم سوالی بوجود آمد و آن اینکه اگر امروز باز هم موسوی می‌توانست بیانیه بدهد، برای قیام طبق? فرودست جامع? انگلیس علیه اشراف ایشان بیانیه می‌داد یا به یاد پشتوان? محدود اجتماعی‌اش می‌افتاد و نمک‌دان اشرافیت را نمی‌شکست؟

هم در قرآن آمده و هم در بیانیات معمار کبیر انقلاب اسلامی‌ست که آینده از آن پابرهنگان و مستضعفان است. این مستضعف یکبار در میان خون و خاک ایران زمین است و یکبار در میان قحطی زدگان سومالی. شاید برای خیلی‌ها عجیب باشد، اما این پابرهنگانی که امام خمینی (ره) ایشان را به وحدت تشویق می‌کند، در انگلیس هم یافت می‌شود. ما مسلمان‌ها، برادران مستضعفی داریم که سال‌ها در پشت استکبار دولت انگلیس پنهان مانده بودند و شاید ما حساب این دو را یکی می‌دانستیم. اما امروز معلوم شد که در قلب اروپا نیز هم دردهای بسیارند، کسانی که آینده از آن ایشان است. انشاءالله.

سیدمجتبی نعیمی

 

 

آغاز برائت خاتمی از موسوی و کروبی

**رفتاری که اصلاح طلبان در انتخابات ششمین دوره مجلس با آقای هاشمی رفسنجانی انجام دادند هنوز از اذهان فراموش نشده است و رفتارهای سوء ی که با هاشمی شد بدترین نوع رفتار با یک شخصیت سیاسی بود لذا به همین دلیل به نظر می رسد اظهار تمایل به هاشمی از سوی برخی از اصلاح طلبان یکی از تاکتیک های است که در برخی مواقع از طرف بعضی از اصلاح طلبان انجام می شود.

دبیر کل حزب موتلفه اسلامی در مورد شرط گذاری اصلاح طلبان برای ورود به عرصه انتخابات، موانع ورود خاتمی ‌به عرصه رقابت های سیاسی ،‌تغییر تاکتیک اصلاح طلبان زیر چتر هاشمی رفسنجانی ،‌وضعیت خانه احزاب و راههای جلوگیری از سهم خواهی اصولگرایان به بیان دیدگاههای خود پرداخت.

حسن حبیبی به عنوان دبیر کل حزب موتلفه اسلامی پاسخگوی سوالات خبرنگار باشگاه خبرنگاران بود. حاصل این گفتگو را می خوانیم؛

-آقای حبیبی شرط گذاری اصلاح طلبان در انتخابات پیش رو را در چه راستایی ارزیابی می کنید؟

 *اصلاح طلبان بجای شرط گذاری گذشته ی خود را اصلاح کنند

**من معتقدم هیچ جناح و حزب سیاسی برای ورود به انتخابات حق شرط گذاشتن به نظام را ندارد و تعیین تکلیف یک تشکل سیاسی برای شورای نگهبان غیر متعارف و غیر قابل قبول است. اصلاح طلبان بعد از اینکه توانستند و شهامت پیدا کردند بین خودشان و براندازان نظام یک پالایش ایجاد کرده و از براندازانی که به عنوان اصلاح طلب در فتنه سال 88 شرکت داشته اند برائت بجویند. خود به خود شرایط ورود به افتخارات را کسب می کنند. معتقدم آن دسته از اصلاح طلبانی که داخل نظام هستند وفاداری خودشان را به انقلاب قانون، و ولایت فقیه ثابت کرده و فصل الخطاب بودن ولی فقیه را قبول دارند، حق ورود به صحنه های انتخاباتی را دارند. و لذا اصلاح طلبان بهتر است بجای شرط گذاری برای نظام ، خدشه ها و لکه هایی که به اصلاح طلبی و اصلاح طلبان در فتنه 88 وارد شده را از خودشان بزدایند تا اینکه برای نظام شروط تعیین کنند.

-بعضی از اصلاح طلبان سعی دارند زیر چتر آقای هاشمی وارد عرصه انتخابات شوند شما این رفتار اصلاح طلبان را چگونه ارزیابی می کنید؟

 *اظهار تمایل به هاشمی تاکتیک اصلاح طلبان است

**رفتاری که اصلاح طلبان در انتخابات ششمین دوره مجلس با آقای هاشمی رفسنجانی انجام دادند هنوز از اذهان فراموش نشده است و رفتارهای سوء ی که با هاشمی شد بدترین نوع رفتار با یک شخصیت سیاسی بود لذا به همین دلیل به نظر می رسد اظهار تمایل به هاشمی از سوی برخی از اصلاح طلبان یکی از تاکتیک های است که در برخی مواقع از طرف بعضی از اصلاح طلبان انجام می شود.

-اخیرا شاهد تحرکات زیادی از سوی خاتمی برای انتخابات آتی و ترمیم چهره خود هستیم آیا اقدامات خاتمی و افزایش فعالیت های سیاسی و اجتماعی در آستانه انتخابات موجب بازگشت وی به عرصه سیاست خواهد شد؟

 *خاتمی در برخی جلسات عملکرد موسوی و کروبی را مردود قلمداد می کند

**من معتقدم تبری جستن خاتمی از سران فتنه 88 که تا به امروز به صورت علنی انجام نشده یک مانع مهم ورود وی به فعالیت های اثر گذار سیاسی است. هر چند ممکن است خاتمی در برخی جلسات آنطور که ما شنیدیم عملکرد آقایان موسوی و کروبی را مردود قلمداد  کند اما باید اعمال نظام براندازانه ای که توسط برخی از افراد به بهانه اصلاح طلبی از سال 88 به بعد انجام شده را محکوم کرده و نقاط سیاه اصلاح طلبی، من جمله خودشان را پاک کند.

خاتمی باید اعلام کند که مواضع فتنه گران سال 88 را قبول نداشته و با اعلام برائت از آنان شرایط بازگشت و حضور مجدد خود را در رقابت های سیاسی فراهم سازد.

-با توجه به اینکه پرونده کمیته 15 نفره(8+7) بسته شده به نظر شما ادامه فعالیت های احزاب باید حول چه محوری باشد تا بحث سهم خواهی احزاب تلقی نشود ؟

*اصولگرایان زیر چتر جامعتین باقی بمانند ، سهم خواهی ایجاد نمی شود

**معتقدم هیچ محوری متقن تر ، پایدارتر و مورد اطمینان تر از محوری که جامعتین در راس آنها هستند برای وحدت اصولگرایان وجود ندارد. این طور نیست که ما چند راه برای وحدت اصولگرایان داشته باشیم و یکی از آنها محوریت جامعتین باشد بلکه محوریت تنها جامعتین است که وحدت اصولگرایی را موجب می شود بنابر این هر تشکل و افرادی که مدعی اصولگرایی هستند یکی از علامت های صادق بودن آنها پایبندی به محوریت جامعتین است . من معتقدم فرزندان مسجد و محراب برای تقویت و تعمیق خودشان هیچ راه دومی جزء محوریت جامعتین نداشته لذا در انتخابات نهم هر حزب یا تشکلی آهنگی غیر از آهنگ جامعتین ساز کند نمی تواند مدعی پایبندی به وحدت اصولگرایان باشد.

-آیا در آستانه انتخابات برنامه ای برای فعال ساختن خانه احزاب در دستور کار احزاب وجود دارد؟ برای اینکه خانه احزاب بتواند رسالت خود را به نحوه احسن در زمان انتخابات انجام دهد چه کار باید کرد؟

 *خانه احزاب باید فراجناحی عمل کند

**من از ابتدا در جریان تشکیل خانه احزاب بودم و اصولا فلسفه تشکیل خانه احزاب این بود که احزاب مختلف کشور با سلیقه های مختلف بتوانند در یک مرکز تیمی حضور داشته و از کیان تحزب در  کشور حمایت کنند تا خانه احزاب محیطی برای تبادل افکار احزاب با اولویت مصالح عالی کشور باشد. ولی متاسفانه فعالیت این نهاد از مقطعی از حالت فراجناحی بیرون آمده و تبدیل به جناح شد.

 وی افزود: هر چند مقامات قانونی کشور در مورد قانونی بودن خانه احزاب ایراداتی دارند ولی با این شرایط توصیه می کنم تلاش کنند موانع قانونی موجود برداشته شده و یک خانه فراجناحی بوجود آید.

*ریاست خانه احزاب باید نماینده حزب قانونی کشور باشد

شرط فعال شدن مجدد خانه احزاب ،خارج شدن امور این تشکل سیاسی از دست اصلاح طلبانی است که پروانه فعالیت سیاسی آنان باطل شده است لذا رئیس خانه احزاب باید نماینده یکی از حزب های قانونی کشور باشد و این موضوع شرط فعال شدن این شکل سیاسی است. معتقد پیکپارچه شدن تفکرات در خانه احزاب نیستم ولی مطمئن ترین ملاک حضور احزاب و گروههای سیاسی در خانه احزاب قانونی بودن آنهاست . نباید خانه احزاب دست جناح خاصی ولو جناح من باشد و باید این ایرادات رفع شود.

-آقای حبیبی ساز و کار حزب موتلفه اسلامی برای انتخابات به چه صورتی خواهد بود؟

*پایبندی صادقانه حزب موتلفه به جبهه متحد اصولگرایی

**حزب موتلفه اسلامی پایبندی صادقانه و قطعی خود را به شورای مرکزی جبهه متحد اصولگرایی و به تعبیر دیگر کمیته 8+7 خواهد داشت.

معتقدم که مصلحت تمام احزاب تشکل ها، و شخصیت های اصولگرایی در پایبندی به همین شورای مرکزی است و امیدوارم همه تشکل ها و شخصیت های اصولگرا این پایبندی را در آینده که خیلی دور نیست داشته باشند تا در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی به رقابت با اصلاح طلبان که رقیب اصلی به شمار می رود بپردازیم.

 

خواهرزاده خاتمی: مردم از اینکه پول یارانه به آن‌ها داده می‌شود، ناراحت هستند!

رئیس فراکسیون اقلیت مجلس در گفتگو با روزنامه اعتماد، به نمایندگی از مردم ایران اعلام کرده که آنان از دریافت یارانه نقدی راضی نیستند. محمدرضا تابش در مصاحبه با این روزنامه که به تازگی از توقیف خارج شده، ضمن انتقاد شدید از اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها، پرداخت یارانه نقدی به مردم را "فروش نفت و اعطای پول آن به مردم" ارزیابی کرده است.

تابش تاکید کرد: «بند ناف 73 میلیون ایرانی را به دولت گره زدند. تمام کشور را یارانه بگیر کردند. کاش فقط پول هدفمند کردن یارانه‌ها را به مردم می‌دادند، سهم تولید را هم آوردند و خلاف قانون دارند بین مردم پخش می‌کنند تا مردم را برای مدتی کوتاه در این شرایط بد اقتصادی راضی نگه دارند؟ این راضی نگه داشتن به چه قیمتی است؟ سر همین ماجرای هدفمند کردن یارانه‌ها، ببینید چه طرح خوبی داشتیم و آنها با آن چه کار کردند؟ مثلا قرارمان این بود دست دولت از اقتصاد برچیده شود اما حالا ببینند چه کردند؟ یا نفت می‌فروشیم و پول آن را می‌آوریم به مردم می‌دهیم. مردم هم راضی نیستند که این طور با آنها رفتار شود.»

 

دعای حاج‌منصور برای منتشرکنندگان ویژه‌نامه ‌موهن

حاج منصور ارضی در سحرگاه شب گذشته به بی احترامی روزنامه ایران در خصوص چادر و حجاب واکنش نشان داد. ویژه‌نامه ی خاتون1 روزنامه ایران با رویکرد کاملاً تقلیل‌گرایانه در موضوع حجاب منتشر شده و در یکی از بخش‌های آن در گفت‌وگو با مهدی کلهر به چادر مشکی که پوشش زنان محجبه ایرانی است، توهین بی‌سابقه‌ای کرده است.

به خاطر همین موضوع سحر گاه گذشته حاج منصور ارضی در اوج روضه خود در مسجد ارک به همراه هزاران نفر که مشغول راز نیاز با معبود خود در اول ایام البیض ماه مبارک رمضان بودند دعایی به مضمون این که:

خداوندا مرگ کسانی را که در روزنامه ایران به چادر و حرمت آن که از حضرت زهرا(س) میباشد بی احترامی کردند، برسان. این بی احترامی که همه‌ی متدینین را ناراحت کرده است باید از سوی مقام قضایی پیگیری شود و با آن برخورد شود تا کسی از درون یا خارج دولت نتواند به ارزش‌های دینی و اعتقادی توهین کند.

 

تکذیب منافقانه رابطه فتنه‌گران با منافقین

سایت اصلی جریان فتنه سبز پس از 2 سال همکاری همه جانبه با سازمان تروریستی منافقین و استفاده از این سازمان در آشوب های خیابانی، علیه منافقین موضع گرفت!
 
سایت کلمه که توسط میرحسین موسوی راه اندازی شد و اکنون توسط فراریانی چون امیرارجمند، مزروعی و... برخی عناصر داخلی مدیریت می شود، برای رهایی سایه سنگین منافقین نوشت: در تاریخ معاصر ایران، هیچ حزب، سازمان و حتی هیچ فرقه ای به اندازه سازمان مجاهدین خلق در نزد ملت ایران بدنام نیست. هنوز ملت ایران، فراموش نکرده است که بهترین فرزندانش، توسط سازمان مجاهدین خلق به فجیع ترین شکل ممکن ترور شدند و به شهادت رسیدند و هنوز هزاران خانواده و فرزندان کسانی که توسط این سازمان ترور شده اند زنده و شاهد بر این جنایاتند. ملت ایران فراموش نمی کند که این سازمان در کنار صدام حسین، به جان و ناموس ایرانیان طمع کرد.
 
کلمه در آستانه بررسی خروج سازمان منافقین از فهرست گروههای تروریستی آمریکا می نویسد: سازمان مجاهدین خلق، «نماد خشونت و ترور» در ایران است و هر کشور و نهادی که از این سازمان حمایت کند، خود را در میان مردم ایران بدنام می کند و در اذهان تاریخی مردم ایران به دفاع از خشونت و خیانت مشهور می شود. دولتمردانی که فریب حمایت از این سازمان را می خورند تنها دیوار بی اعتمادی میان ملت ها را بالا می برند و خاطرات تلخ سیاست های ضدایرانی همچون کودتای 28 مرداد را در اذهان مردم زنده می کنند.
 
اکنون با این اعترافات بلندبالا جا دارد بپرسیم پس چرا همین سازمان خائن، آدم کش، مزدور صدام و آمریکا و منفور ملت ایران، بارها به طور علنی از فتنه سبز حمایت کرد و غیر از حمایت های لفظی، تمام بقایای خود را برای همراهی با فتنه گران در اغتشاشات خیابانی و تحرکات ضدانقلابی فراخواند که تعدادی از آنها در بحبوحه اغتشاش بازداشت شدند؟ چرا فتنه گران تا زمانی که دچار هزیمت کامل شدند یک کلمه علیه منافقین سخن نگفتند هیچ، که امثال اردشیر امیرارجمند ارتباط ارگانیک خود را با راس این سازمان حفظ کردند؟
 
از طرف دیگر باید پرسید چگونه است که دولت آمریکا هم از گروهک تروریستی منافقین حمایت می کند و درصدد است آنها را با وجود جنایت های بی شمار از فهرست گروههای تروریستی خارج کند و هم حمایت مشابهی را به طور گسترده از فتنه سبز انجام داد؟ آیا جز این است که هر دو سازمان در هم پوشانی با یکدیگر، در خدمت هجمه استکبار جهانی قرار داشتند و قرار بود هر یک بخشی از اردوگاه تهاجم استکبار را پر کنند؟! اگر سخن از عدم استقلال و مزدوری بیگانه است که مگر سران و گردانندگان فتنه کمتر از سران منافقین با مطامع آمریکا و انگلیس و اسرائیل پیوند خورده اند؟ علیه جمهوری اسلامی و ولایت فقیه و امام و رهبری و قانون اساسی موضع نگرفته اند که گرفته اند. به صف آرایی و اردوکشی خیابانی توام با خشونت در برابر قانون و جمهوریت متوسل نشده اند که شده اند؟
 
در پایتخت های آنها مورد تیمار و سازماندهی و حمایت مالی و لجستیکی قرار نگرفته اند که گرفته اند؟ پس اگر آنها به تصریح «کلمه» منافق مسلم هستند، چرا فتنه گران را منافق به توان 2 تلقی نکنیم؟

 

آمریکا میلیون‌ها دلار برای عبور از فیلترینگ در ایران هزینه می‌کند

بررسی‌های انجام‌شده نشان می‌دهد که وزارت خارجه آمریکا در تامین بودجه و کمک به فعالیت‌ها برای نفوذ در لایه‌های سانسور در کشورهای مختلف عملکرد ضعیف‌تری نسبت به بی‌بی‌جی داشته است.

به گزارش خبرنگار دیپلماسی عمومی و جنگ نرم خبرگزاری فارس، سایت "نیو ریپابلیک " در مطلبی با عنوان "مقایسه فعالیت‌های وزارت خارجه آمریکا و بی‌بی‌جی " به قلم "مکس شلمن " می‌نویسد: بررسی عملکرد 18 ماهه وزارت خارجه آمریکا در زمینه آزادی اینترنت نشان‌دهنده قصورها و نارسایی‌های جدی هم در تامین بودجه و هم در کمک به فعالان سیاسی برای نفوذ در لایه‌های سانسور اعمال‌شده توسط حکومت‌های است. بی‌بی‌جی، یکی از بنگاه‌های دولتی مستقل آمریکا که مسئولیت صدای آمریکا و رادیو آزاد آسیا را به عهده دارد، سال‌ها تلاش کرده تا به مخاطبانی که با سانسورهای دولتی محدود شده‌اند، دسترسی پیدا کند.

* بی‌بی‌جی در خط مقدم مبارزه برای آزادی اینترنت در چین، ایران و مکان‌های دیگر قرار دارد

مدت‌هاست که این ماموریت، بی‌بی‌جی را در خط مقدم مبارزه برای آزادی اینترنت در چین، ایران و مکان‌های دیگر قرار داده است. "مایکل میهن "، یکی از اعضای هیات مدیره بی‌بی‌جی توضیح می‌دهد که این بنگاه به منظور دور زدن سانسور، میلیون‌ها دلار برای خرید سرورهای پراکسی بیشتر به منظور بهره‌وری ابزار فیلترشکن مانند "اولتراسرف " و "فریگیت " هزینه کرده است.

* دولت آمریکا برای آزادی اینترنت هزینه کافی نمی‌کند

کارشناسان بی‌بی‌جی در حالی که از محدودیت‌های خود آگاهی دارند می‌گویند که این ابزار بهترین گزینه موجود است. وب‌سایت رادیو آزاد، صفحه‌ای را با عنوان "دور زدن انسداد اینترنت " طراحی کرده که در آن ابزار به روز شده برای کاربران و لینک‌هایی برای ابزار فیلترشکن وجود دارد. میهن می‌گوید: "دولت آمریکا برای آزادی اینترنت هزینه کافی نمی‌کند و این چندمین باری است که این قضیه را نادیده می گیرد "

 


ارسال شده در توسط منتظر منجی
   1   2   3   4   5      >