ماموریت ویژه صدای آمریکا
رامین عسگرد که مدت زیادی از مدیریتش در صدای آمریکا نمی گذرد با کمک همکار سابقش در وزارت امور خارجه آمریکا نقشه شومی برای جوانان ایرانی کشیده اند.
بولتن نیوز: در فوریه سال 2011 هنگامی که مسئولین ایالات آمریکا تصمیم گرفتند سکان شبکه دولتی صدای آمریکا را به دستان رامین عسگرد بسپارند تعجب خیلی ها برانگیخته شد.
تعجب از اینکه رامین عسگرد که در سوابق خود مشاور فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا در خاورمیانه و همچنین رئیس دفتر نمایندگی منطقه ای آمریکا در دبی را دارد کجا و مدیریت رسانه ای مانند صدای آمریکا کجا؟
اما پس از گذشت مدتی مشخص شد عسگرد با چه هدفی به این شبکه آمده است و ماموریت جدیدش چیست. عسگرد در اوایل حضورش با دعوت از آلن ایر (سخنگوی فارسی زبان وزارت امور خارجه آمریکا) از برنامه های گسترده برای اقامت دادن به نخبگان علمی ایران در ایالات متحده خبر داد و مدعی شد تمام تلاششان بر این است که همه موانع و مشکلات برای اقامت دائم نخبگان علمی در این کشور را از سر راه بردارند.
مرحله دوم ماموریت با پخش ویژه برنامه ای جهت جذب ورزشکاران و قهرمانان ملی آغاز شد. عسگرد این بار سعی کرد قهرمانان ورزشی ایران را ترغیب کند برای گرفتن اقامت دائم در آمریکا و از آنها می خواست رزومه ورزشی خود را برای آنها بفرستند تا در صورت صلاحیت برای همیشه به آمریکا بروند.
صدای آمریکا به نمایندگی از وزارت امور خارجه آمریکا وقتی متوجه شدند که جذب ورشکستگان سیاسی قبل و بعد از انقلاب چاره کار آنها نیست به فکر جذب جوانان و نخبگان علمی و ورزشی جامعه افتاده اند.
فراموشی معنویت و دنیاطلبی، آفات بزرگ جامعه اسلامی
پدید آورنده : مقام معظم رهبری، حضرت ایت الله خامنه ای ، صفحه 30
حادثه ی عاشورا، از دو جهت قابل تامّل و تدّبر است. جهت اوّل، درسهای عاشوراست. عاشورا پیامها و درسهایی دارد. عاشورا درس می دهد که برای دین، باید فداکاری کرد. درس می دهد که در راه قرآن، از همه چیز باید گذشت. درس می دهد که در میدان نبرد حقّ و باطل، کوچک و بزرگ، زن و مرد،پیر و جوان، شریف و وضیع و امام و رعیّت، با هم در یک صف قرار می گیرند. درس می دهد که جبهه ی دشمن با همه ی تواناییهای ظاهری، بسیار آسیب پذیر است.
اینها درسهای عاشوراست. البته همین درسها کافی است که یک ملت را، از ذلت به عزّت برساند. همین درسها می تواند جبهه ی کفر و استکبار را شکست دهد.
جهت دوم از آن دو جهتی که عرض کردم، «عبرتهای عاشورا» است. غیر از درس، عاشورا یک صحنه ی عبرت است. انسان باید به این صحنه نگاه کند، تا عبرت بگیرد. یعنی چه، عبرت بگیرد؟ یعنی خود را با آن وضعیت مقایسه کند و بفهمد در چه حال و در چه وضعیتی است؛ چه چیزی او را تهدید می کند؛ چه چیزی برای او لازم است؟ این را می گویند «عبرت». شما اگر از جاده ای عبور کردید و اتومبیلی را دیدید که واژگون شده یا تصادف کرده و آسیب دیده؛ مچاله شده و سرنشینانش نابود شده اند، می ایستید و نگاه می کنید، برای این که عبرت بگیرید. معلوم شود که چطور سرعتی، چطور حرکتی و چگونه رانندگی ای، به این وضعیت منتهی می شود. این هم نوع دیگری از درس است؛ اما درس از راه عبرت گیری است. این را قدری بررسی کنیم.
اوّلین عبرتی که در قضیه عاشورا ما را به خود متوجّه می کند، این است که ببینیم چه شد که پنجاه سال بعد از درگذشت پیغمبر صلوات اللّه و سلامه علیه، جامعه اسلامی به آن حدّی رسید که کسی مثل امام حسین علیه السّلام، ناچار شد برای نجات جامعه ی اسلامی، چنین فداکاری ای بکند؟ این فداکاری حسین بن علی علیه السّلام، یک وقت بعد از هزار سال از صدر اسلام است؛ یک وقت در قلب کشورها و ملتهای مخالف و معاند با اسلام است؛ این یک حرفی است. اما حسین بن علی علیه السّلام، در مرکز اسلام، در مدینه و مکه - مرکز وحی نبوی - وضعیتی دید که هر چه نگاه کرد چاره ای جز فداکاری نداشت؛ آن هم چنین فداکاری خونین با عظمتی! مگر چه وضعی بود که حسین بن علی علیه السّلام، احساس کرد که اسلام فقط با فداکاری او زنده خواهد ماند، والّا از دست رفته است؟! عبرت این جاست.
روزگاری رهبر و پیغمبر جامعه اسلامی، از همان مکه و مدینه پرچمها را می بست، به دست مسلمانها می داد و آنها تا اقصی نقاط جزیزه العرب و تا مرزهای شام می رفتند؛ امپراتوری روم را تهدید می کردند؛ آنها از مقابلشان می گریختند و و لشکریان اسلام پیروزمندانه برمی گشتند؛ که در این خصوص می توان به ماجرای «تبوک» اشاره کرد. روزگاری در مسجد و منبر جامعه ی اسلامی، صوت و تلاوت قرآن بلند بود و پیغمبر با آن لحن و آن نفس، آیات خدا را بر مردم می خواند و مردم را موعظه می کرد و آنها را در جاده ی هدایت با سرعت پیش می برد. ولی چه شد که همین جامعه، همین کشور و همین شهرها، کارشان به جایی رسد و آن قدر از اسلام دور شدند که کسی مثل یزید بر آنها حکومت می کرد؟! وضعی پیش آمد که کسی مثل حسین بن علی علیه السّلام، دید که چاره ای جز این فداکاری عظیم ندارد! این فداکاری، در تاریخ بی نظیر است. چه شد که به چنین مرحله ای رسیدند؟ این، آن عبرت است. ما باید این را امروز مورد توجّه دقیق قرار دهیم.
ما امروز یک جامعه ی اسلامی هستیم. باید ببینیم آن جامعه ی اسلامی، چه آفتی پیدا کرد که کارش به یزید رسید؟ چه شد که بیست سال بعد از شهادت امیرالمؤمنین علیه الصّلاة والسّلام، در همان شهری که او حکومت می کرد، سرهای پسرانش را بر نیزه کردند و در آن شهر گرداندند؟! کوفه یک نقطه ی بیگانه از دین نبود! کوفه همان جایی بود که امیرالمؤمنین علیه السّلام در بازارهای آن راه می رفت؛ تازیانه بر دوش می انداخت؛ مردم را امر به معروف و نهی از منکر می کرد؛ فریاد تلاوت قرآن در «آناءاللیل و اطراف النهار» از آن مسجد و آن تشکیلات بلند بود. این، همان شهر بود که پس از گذشت سالهایی نه چندان طولانی در بازارش دختران و حرم امیرالمؤمنین علیه السّلام را، با اسارت می گرداندند. در ظرف بیست سال چه شد که به آن جا رسیدند؟ اگر بیماری ای وجود دارد که می تواند جامعه ای را که در رأسش کسانی مثل پیغمبر اسلام و امیرالمؤمنین علیهما السّلام بوده اند، در ظرف چند ده سال به آن وضعیت برساند، این بیماری، بیماری خطرناکی است و ما هم باید از آن بترسیم.
ما باید بفهمیم چه بلایی بر سر آن جامعه آمد که حسین بن علی علیه السّلام، آقازاده ی اوّل دنیای اسلام و پسر خلیفه ی مسلمین، پسر علی بن ابی طالب علیه الصّلاة و السّلام، در همان شهری که پدر بزرگوارش بر مسند خلافت می نشست، سر بریده اش گردانده شد و آب از آب تکان نخورد! از همان شهر آدمهایی به کربلا آمدند، او و اصحاب او را با لب تشنه به شهادت رسانند و حرم امیرالمؤمنین علیه السّلام را به اسارت گرفتند!
من یک آیه از قرآن را در پاسخ به این سؤال مطرح می کنم. قرآن جواب ما را داده است. قرآن، آن درد را به مسلمین معرفی می کند. آن آیه این است که می فرماید: «فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصّلاة واتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیّا» دو عامل، عامل اصلی این گمراهی و انحراف عمومی است: یکی دور شدن از ذکر خدا که مظهر آن نماز است. فراموش کردن خدا و معنویّت؛ حساب معنویّت را از زندگی جدا کردن و توجّه و ذکر و دعا و توسّل و طلب از خدای متعال و توکّل به خدا و محاسبات خدایی را از زندگی کنار گذاشتن. دوم «واتّبعوا الشهوات»؛ دنبال شهوترانی ها رفتن؛ دنبال هوسها رفتن و در یک جمله: دنیاطلبی. به فکر جمع آوری ثروت، جمع آوری مال و التذاذ به شهوات دنیا افتادن. اینهارا اصل دانستن و آرمانها را فراموش کردن. این، درد اساسی و بزرگ است. ما هم ممکن است به این درد دچار شویم. اگر در جامعه ی اسلامی، آن حالت آرمانخواهی از بین برود یا ضعیف شود؛ هر کس به فکر این باشد که کلاهش را از معرکه در ببرد و از دیگران در دنیا عقب نیفتد؛ این که «دیگری جمع کرده است، ما هم برویم جمع کنیم و خلاصه خود و مصالح خود را بر مصالح جامعه ترجیح دهیم»، معلوم است که به این درد دچار خواهیم شد.
دنیای امروز، دنیای دروغ، دنیای زور، دنیای شهوترانی و دنیای ترجیح ارزشهای مادّی بر ارزشهای معنوی است. این دنیاست! مخصوص امروز هم نیست. قرنهاست که معنویّت در دنیا رو به افول و ضعف بوده است. پول پرستها و سرمایه دارها تلاش کرده اند که معنویّت را از بین ببرند. صاحبان قدرت، یک نظام و بساط مادّی ای در دنیا چیده اند که در رأسش قدرتی از همه دروغگوتر، فریبکارتر، بی اعتناتر به فضایل انسانی و نسبت به انسانها بی رحم تر مثل قدرت امریکاست. این می آید در رأس و همین طور، می آیند تا مراتب پایین تر. این، وضع دنیاست. انقلاب اسلامی، یعنی زنده کردن دوباره ی اسلام؛ زنده کردن «انّ اکرمکم عنداللّه اتقیکم». این انقلاب آمد تا این بساط جهانی را، این ترتیب غلط جهانی را بشکند و ترتیب جدیدی درست کند. اگر آن ترتیب مادّی جهانی باشد، معلوم است که شهوتران های فاسد رو سیاه و گمراهی مثل محمّدرضا باید در رأس کار باشند و انسان با فضیلت منوّری مثل امام باید در زندان یا در تبعید باشد! در چنان وضعیتی، جای امام در جامعه نیست. وقتی زور حاکم است، وقتی فساد حاکم است، وقتی دروغ حاکم است و وقتی بی فضیلتی حاکم است، کسی که دارای فضیلت است، دارای صدق است، دارای نور است، دارای عرفان است و دارای توجّه به خداست، جایش در زندانها یا در مقتل و مذبح یا در گودال قتلگاه هاست. وقتی مثل امامی بر سر کار آمد، یعنی ورق برگشت؛ شهوترانی و دنیاطلبی به انزوا رفت، وابستگی و فساد به انزوا رفت، تقوی بالای کار آمد، زهد روی کار آمد، صفا و نورانیّت آمد، جهاد آمد، دلسوزی برای انسانها آمد، رحم و مروّت و برادری و ایثار و از خودگذشتگی آمد. امام که بر سر کار می آید، یعنی این خصلتها می آید؛ یعنی این فضیلتها می آید؛ یعنی این ارزشها مطرح می شود. اگر این ارزشها را نگه داشتید، نظام امامت باقی می ماند. آن وقت امثال حسین بن علی علیه الصّلاة والسّلام، دیگر به مذبح برده نمی شوند. اما اگر اینها را از دست دادیم چه؟ اگر روحیه ی بسیجی را ازدست دادیم چه؟ اگر به جای توجّه به تکلیف و وظیفه و آرمان الهی، به فکر تجمّلات شخصی خودمان افتادیم چه؟ اگر جوان بسیجی را، جوان مؤمن را، جوان بااخلاص را - که هیچ چیز نمی خواهد جز این که میدانی باشد که در راه خدا مجاهدت کند – در انزوا انداختیم و آن آدم پرروی افزون خواه پرتوقّع بی صفای بی معنویّت را مسلّط کردیم چه؟ آن وقت همه چیز دگرگون خواهد شد. اگر در صدر اسلام فاصله بین رحلت نبیّ اکرم صلوات اللّه وسلامه علیه و شهادت جگرگوشه اش پنجاه سال شد، در روزگار ما، این فاصله، خیلی کوتاهتر ممکن است بشود و زودتر از این حرفها، فضیلتها و صاحبان فضایل ما به مذبح بروند. باید نگذاریم. باید در مقابل انحرافی که ممکن است دشمن بر ما تحمیل کند، بایستیم. پس، عبرت گیری از عاشورا این است که نگذاریم روح انقلاب در جامعه منزوی و فرزند انقلاب گوشه گیر شود.
دشمن از راه اشاعه ی فرهنگ غلط - فرهنگ فساد و فحشا - سعی می کند جوانهای ما را از ما بگیرد. کاری که دشمن از لحاظ فرهنگی می کند، یک تهاجم فرهنگی بلکه باید گفت یک «شبیخون فرهنگی» یک «غارت فرهنگی» و یک «قتل عام فرهنگی» است. امروز دشمن این کار را با ما می کند. چه کسی می تواند از این فضیلتها دفاع کند؟ آن جوان مؤمنی که دل به دنیا نبسته، دل به منافع شخصی نبسته و می تواند بایستد و از فضیلتها دفاع کند. کسی که خودش آلوده و گرفتار است که نمی تواند از فضیلتها دفاع کند! این جوان بااخلاص می تواند دفاع کند. این جوان، از انقلاب، از اسلام، از فضایل و ارزشهای اسلامی می تواند دفاع کند. لذا، چندی پیش گفتم: «همه امر به معروف و نهی از منکر کنند.» الآن هم عرض می کنم: نهی از منکر کنید. این، واجب است. این، مسؤولیت شرعی شماست. امروز مسؤولیت انقلابی و سیاسی شما هم هست. امر به معروف و نهی از منکر، در مقیاس وسیع و عمومی خود، حتی از جهاد بالاتر است؛ چون پایه ی دین را محکم می کند. اساس جهاد را امر به معروف و نهی از منکر استوار می کند.
جدیدترین گزارشها حاکی از آن است که سه جوانی که به طرز مشکوکی در بیرمنگام انگلیس کشته شدند، مسلمان بودهاند.
به گزارش فارس، چند روز پس از کشته شدن یک جوان به دست پلیس در شهر تاتنهام و آغاز اعتراضات خیابانی، پلیس انگلیس دیروز (سهشنبه) در بیانیهای از کشته شدن اولین جوان انگلیسی در سه روز اعتراضات خیابانی مردم این کشور خبر داد.
اما ماجرا به همین جا ختم نشد و با گسترش دامنه اعتراضات طبقه محروم انگلیس امروز روزنامه دیلی تلگراف از مرگ سه نفر دیگر در محله "ویسنون گرین " بیرمنگام خبر داد.
دیلی تلگراف اعلام کرد این سه نفر در سانحه رانندگی جان خود را از دست دادهاند و پلیس وست میدلندز اعلام کرده است که تحقیقات در این خصوص را آغاز کرده است.
اما بر اساس گزارشهای جدید سه فرد مذکور که اصالتی آسیایی داشته و مسلمان بودند با نامهای "هارون جهان " 21 ساله، "شازد علی " 30 ساله و "عبدل نصیر " 31 ساله در رسانههای انگلیس معرفی شدند.
"طارق جهان " در میان خبرنگاران حاضر شد و درباره لحظات پس از سانحه مشکوک منجر به کشته شدن هارون جهان پسرش و دو مسلمان دیگر صحبت کرد.
وی تاکید کرد: هنگامی که به صحنه تصادف رسیدم پسرم در کنار دو فرد دیگر روی زمین افتاده بودند و من شروع کردم به انجام عملیات احیا برای او. صورت و دستانم غرق خون شده بود.
گفته میشود پلیس تحقیقات کاملی را درباره این جنایت فجیع که در خلال قیام محرومین انگلیس رخ داد آغاز کرده است.
پلیس در حال حاضر در حال تحقیق از مردی 32 ساله است که درباره هویت وی اطلاعات دقیقی گزارش نشده است.
شهروندان روز شنبه در یک راهپیمایی آرام کشته شدن مارک دوگان 29 ساله را محکوم کردند ولی این اعتراض شبهنگام به اعتراض و ناآرامی تبدیل شد که تا دیشب نیز ادامه یافت.
به گفته کارشناسان مسایل و اعتراضات موجود بیش از آنچه که تحت تاثیر مسایل احساسی و غیره باشد تحت تاثیر مناسبات اقتصادی و طبقاتی و بازتابی از "تراکم فشار اقتصادی " است.
از نظر علم جرم شناسی، جرم پدیده ای است که دارای ابعاد مختلفی از نظر شکل گیری آن است که نابسامانیهای اجتماعی از عمده دلایل وقوع آن تلقی می شود.
جرم مفهومی نسبی است و بر اساس ساختارهای گوناگون اجتماعی به اشکال مختلفی مشاهده می شود و توصیف اعمال مجرمانه بسته به نوع ساختار مربوطه صورت می گیرد. بنابراین مقدمات فرهنگ جامعه از دو حیث بر پدیده مجرمانه موثر است: اول از این جهت که اعمال مجرمانه چگونه توصیف می شوند یا به عبارت ساده ترکدام اعمال برخلاف حرکت کلی و هدفمند اجتماعی تصور شده و به این دلیل قابل مجازات شمرده می شوند.
دوم آنکه میزان رشد فرهنگی جامعه در ابعاد مختلف تا چه حدودی در پدیده وقوع جرم تاثیرات کمی یا کیفی از خود بجا می گذارد. التزام به معنویت نیز مقوله دیگری است که کاملاً در جلوگیری از شکل گیری پدیده مجرمانه موثر است، میزان پای بندی افراد هر جامعه به اعتقادات و معنویات یکی از شاخص های رشد فرهنگی آن جامعه است.
نوشته :"بابک رزمساز "
معاون دادستان و سرپرست ناحیه 16دادسرای عمومی و انقلاب تهران
توهم عجیب مشاور موسوی درباره سبزها
اردشیر امیر ارجمند: جنبش سبز زنده است ما آن را در 25 بهمن با تظاهرات میلیونی نشان دادیم؛
بولتن نیوز: بی بی سی فارسی روز سه شنبه 9 آگوست (18مرداد) در مصاحبه با اردشیر امیر ارجمند از توهم زنده بودن جنبش سبز پرده برداشت.
مجری برنامه "به عبارت دیگر" از اردشیر امیر ارجمند مشاور میر حسین موسوی پرسید: «مدت هاست که هر فراخوانی برای تظاهرات صورت می گیرد کسی شما را همراهی نمی کند نظر شما چیست؟»
مشاور میر حسین موسوی در پاسخ می گوید: «با اینکه کسی شرکت نمی کند موافق نیستم. در 22 خرداد ما تظاهراتی که برگزار کردیم با اقبال خوبی همراه بود».
(وی بلافاصله به اشتباه خود پی می برد و 22خرداد را به خاطر می آورد، روزی که شاید تنها ده ها نفر در خیابان ها آمدند و آنها هم از خجالت چیزی به زبان نیاوردند و حتی خود دستگاه خبر پراکنی بی بی سی نیز این روز را نادیده گرفت و خبری از آن پخش نکرد). وی در ادامه می گوید :«باید عکس العمل هایی را که انجام می دهیم با توجه به شرایط داخل کشور باشد، و درس بگیریم از اوضاع و احوال و چیزهایی را پیشنهاد کنیم که برای انجام دادن عملی باشد».
(البته این کار را نیز انجام دادند تظاهرات خود را تظاهرات سکوت نامیدند تا عابران پیاده خیابانها را نیز همراهان جنبش معرفی کنند که باز هم ناموفق بودند).
اردشیر امیر ارجمند افزود:«جنبش در پی مطالبات مردم است، این مطالبات همچنان وجود دارد، عمیق ترو گسترده ترنیز شده است. جنبش سبز زنده است ما آنرا در 25 بهمن با تظاهرات میلیونی نشان دادیم.
گفته های مشاور میر حسین موسوی در مورد 25 بهمن در حالی است که در این روز نیز به جز چند تجمع کوتاه و خرابکارانه در تهران در هیچ نقطه از کشور اتفاق خاصی نیفتاد.
بنگاه خبر پراکنی بی بی سی که سیاست شانتاژخبری را دنبال می کند در اوج بزرگنمایی این تظاهرات را، ده ها هزار نفری یاد کرد و این در حالی است که آقای امیر ارجمند در توهمی عجیب این تعداد را میلیونی می داند.
شعار های مردم در این روز بسیار شنیدنی بود، آنها حتی در حمایت از جنبش هم نیامده بودند. مردم در این روز شعار "بی بی سی حیا کن مملکت و رها کن" و "مرگ بر انگلیس" سر دادند.
تنها اتفاق مهم روز 25 بهمن تعطیلی شبکه بی بی سی فارسی در این روز بود که هیچگاه مدیران این شبکه توضیح قانع کننده ای برای آن ارائه نکرده اند.
حالا فرض کنیم که این مداخله خارجی به همان اندازهای بشود که در لیبی الان میبینیم.خب ببینید که چه فاجعه بزرگی ایران گرفتارش خواهد شد؟ این است که بدون تردید هر ایرانی به طور شفاف و روشن، میباید از این ها بیزاری بجوید. میبایست به اینها بگوید که شما به دو اعتبارخائنید و با آنها معامله خائن بکند. زیرا هر ایرانی که به قدرت خارجی متوسل بشود، خائن است به استقلال ایران و به ضرورت ضد آزادی ایرانیان است.»
بولتن نیوز: حال شخصیت بنی صدر هر کسی که هست - این سخنانش، جالب است. زیرا مثلا امثال پژاک مدعی اند که همه خارج از کشوری ها با انها هم رای و هم داستان هستند. بنی صدر که هویت ضد انقلابیش برای ملت ایران کاملا روشن است ، با این حال او هم حتی از کسانی که دنبال تجزیه طلبی در ایران هستند اعلام برائت کرد. اما او به عنوان یک ایرانی حرف هایی زد که قابل تامل است.
بنی صدر هم می گوید : تجزیه طلبان، خائن به استقلال و ضد آزادی ایران هستند و هر ایرانی باید از تجزیه طلبان، بیزاری بجوید!
بنی صدر گفت: «جریانهای تجزیهطلب دستیارهای مهم استبداد هستند که ترس از تجزیه را همواره به جامعه القا میکنند و جامعه ملی را از جنبش باز میدارند. این جریانهای تجزیهطلب که به قدرتهای خارجی وصل میشوند و از آنها اسلحه و امکانات می گیرند ، خائناند. هر ایرانی که به قدرت خارجی متوسل بشود ، خائن به استقلال و آزادی ایران است و به ضرورت هم ضد آزادی ایرانیان است..»
ابوالحسن بنی صدر در پاسخ به سوالی در رادیو عصر جدید -دیدگاه شما درباره گروه هایی که در پوستین مبارزات مردمی درآمده و خود را در میان مردم پنهان کرده اند و به نام مبارزه با رژیم اما نه برای آزادی مردم ایران بلکه به نام بخشی از مردم ایران با فریب و بهره کشی از احساس همزبانی آنان، فعالیت می کنند چیست ؟ گاهی از سوی نیروهای آزادی خواه و مستقل اگر هم اعتراضی به آنها بشود، متهم به خیانت و مامور رژیم و .... می شوند، شما چه برخوردی را پیشنهاد می کنید ؟ - در مورد جریانهای تجزیه طلب ، گفت:
«افکار و اتهام تجزیه طلبان مشخص است و کسی هم نباید از اتهام آنها بهراسد، بلکه برعکس باید این را دلیل حقانیت خود بشناسد و بداند و استوار هم بر این خط استقلال و آزادی بماند، در حال حاضر این جریانهای تجزیهطلب دستیارهای مهم استبداد هستند.آنها هستند که دستیار استبداد هستند و آنها هستند که ترس از تجزیه را القا میکنند به جامعه و جامعه ملی را از جنبش باز میدارند. این جریانهای تجزیهطلب که به قدرتهای خارجی وصل میشوند و از آنها اسلحه و امکانات می گیرند، اینها به دو اعتبار خائنند.
بنیصدر ادامه داد: «یک به این اعتبار که عامل بقای استبداد هستند برای اینکه در طی تاریخ ایران ،تاریخ استبداد متمرکز ، همواره ترس از تجزیه وجود داشته است که روی به استبداد آوردند و یک دلیل بزرگش همین ترس از تجزیه بود. دوم اینکه حضور قدرت خارجی را توجیه میکنند یعنی حضورش را در کشور. استبداد که قدرت خارجی را محور سیاست داخلی و خارجی کرده، آنها هم پای قدرت خارجی را به میان میکشند. حالا فرض کنیم که این مداخله خارجی به همان اندازهای بشود که در لیبی الان میبینیم.خب ببینید که چه فاجعه بزرگی ایران گرفتارش خواهد شد؟
این است که بدون تردید هر ایرانی به طور شفاف و روشن، میباید از این ها بیزاری بجوید. میبایست به اینها بگوید که شما به دو اعتبارخائنید و با آنها معامله خائن بکند. زیرا هر ایرانی که به قدرت خارجی متوسل بشود، خائن است به استقلال ایران و به ضرورت ضد آزادی ایرانیان است.»
با این سخنان معلوم می شود که ایرانی در هر جای ایران که باشد و هر که هم باشد کشور و ملت خود را دوست دارد ، قابل توجه فتنه گران و کسانی که با اعمال خود قصد داشتند تا ملت را دو دستی به بیگانگان هدیه کنند و با سخنان سبک خود حرف از دخالت غرب در انتخابات می زدند. پرواضح است کسانی که نقشه شوم جدایی ملت ایران را در سر می پرورانند ، خیر خواه ملت نیستند و البته ملت همیشه با هوشیاری خود پاسخ مناسبی هم به غرب و هم به کسانی داد که خواسته یا ناخواسته در جهت منافع دنیای استکبار حرکت می کردند. موضع این ایرانی فارغ از این که در کجای دنیا باشد باید برای برخی وطن فروشان سرمشقی باشد تا به هیچ قیمتی ملت را به عرصه حراج بیگانگان نگذارند. امروز و در شرایطی که دشمن در برخی نقاط کشور در حال فتنه انگیزی و جنگ علیه ایران است ، هوشیاری تمام طوایف و قبایل از هر جهت بسیار با اهمیت است.
مشروطه مشروعه باجمهوری ایرانی نمیسازد
آقای هاشمی! مشروطه مشروعه با جمهوری ایرانی نمی سازد.
کیهان:
هاشمی رفسنجانی در مقاله ای به مناسبت سالگرد نهضت مشروطیت، درباره جریان های ضد دین و ضد روحانیت هشدار داد. وی با یادآوری ماجرای سر به دار شدن شیخ فضل الله نوری نوشت: مشروطه اگرچه در انحراف خویش سعی در جاودانگی حکومت موروثی سلطنتی حتی برای کودکی چون احمدشاه قاجار داشت، اما وقتی «مشروعه» را پسوند خویش دید، این امید را- هرچند برای مدتی کوتاه- در دل جامعه استبدادزده زنده کرد که علمای طراز بر متمم قانون اساسی نظارت دارند و نمی گذارند قانونی برخلاف مصرحات اسلام برای اجرا در سرزمین اسلامی به تصویب برسد... حوادث تلخ و شیرین مشروطه آموزه های فراوانی برای احتمال تکرار دارد که رگه های آن را امروزه در برنامه پیچیده روحانیت ستیزی و کانون گریزی و مردم فریبی می بینیم.
برنامه ای که حتی متصلبین اصولگرا و اصلاح طلب را به اعتراف و هشدار واداشته که مبادا مشروطه تکرار شود. مگر غیر از این است که دشمنان ایران از نردبان محبوبیت روحانیت و دانشگاهیان در نزد مردم بالا رفته و در مشروطه مصادر قدرت را فتح کرده اند و آنگاه پرچم حاکمیت را به دست شاگردان غربزده مکتب خویش داده اند؟ و مگر نه این است که امروزه نیز در انقلاب اسلامی که با پیشتازی روحانیت و رهبری بی نظیر یک مرجع عام به پیروزی رسیده ایم، بی محابا و بدون انصاف، ناکارآمدی روحانیت را فریاد می زنند؟
در ادامه این مقاله آمده است: طراحان آن نقشه های شوم که شواهد بسیاری از خون دل خوردن های آیت الله بهبهانی، آیت الله مدرس، آیت الله طباطبایی، شیخ محمد خیابانی و دیگر علما و روحانیون بزرگ را در تاریخ مشروطه داریم، در این سالها دست به کار شده اند تا با سوءاستفاده از اختلافات سلیقه ای داخلی و ادبیات به ظاهر ارزشی بعضی ها، برنامه روحانیت ستیزی خویش را کامل کنند. چرا که آنان بهتر از همه می دانند، در طول تاریخ هر جا که یک ظالم داخلی یا خارجی تسمه از گرده جامعه کشید، روحانیت ملجأ و مأمن مردم بوده است.
آنچه در تحلیل آقای هاشمی جای ابهام و پرسش دارد این است که اولا چه کسانی طی همین دهه اخیر به ترور شخصیت آیت الله شهید شیخ فضل الله نوری پرداختند و نعوذ بالله او را حامی استبداد و خودکامگی معرفی کردند؟ غیر از نشریات زنجیره ای تحت الحمایه کارگزاران و اصلاح طلبان؟! ثانیا آقای هاشمی به درستی از قید «مشروعه» برای مشروطه دفاع کرده اند اما جای سؤال است که در همین فتنه دو سال پیش چه کسانی روی قید «اسلامی» در عبارت «جمهوری اسلامی» خط زدند و به دروغ شعار استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی سر دادند؟ آیا غیر از همان هایی بودند که در روز قدس ضمن روزه خواری به نفع آمریکا و اسرائیل شعار می دادند و تنها نوبتی هم که در نمازجمعه حاضر شدند و با کفش و به صورت مختلط (زن و مرد) نماز خواندند، همان نمازجمعه ای بود که در آن، آقای هاشمی به نفع فتنه گران و ساختارشکنان خطبه ایراد کرد؟! آیا تحریک کنندگان همین جماعت در احزاب و نشریات اصلاح طلب (موتلفان آقای هاشمی) نبودند که دین را افیون توده ها، تقلید را شیوه میمون و روحانیت را مرتجع توصیف می کردند؟!
ثالثا آیا همین دشمنان از نردبان دولت سازندگی بالا نرفتند و پس از دوم خرداد به پشتوانه ائتلاف با کارگزاران و مشارکت، اقدام به عقده گشایی سازمان یافته دولتی علیه نظام و دین و روحانیت نکردند؟ آیا به راستی دست اندرکاران فتنه 88 که به لطایف الحیل خود را به امثال آقای هاشمی نزدیک کرده بودند، جز دشمن ترین دشمنان روحانیت نبودند؟ نقش آفرینان فتنه 88 نظیر بهایی ها، منافقین، سلطنت طلب ها، لائیک ها، باند مهدی هاشمی، سازمان مجاهدین، حزب مشارکت و... کدامشان کمترین سازگاری با روحانیت داشته اند؟
رابعا اختلاف در میان روحانیت و انقلابیون را همواره جریان های نفاق شبه روشنفکر پدید آورده اند که از جمله در روزگار سازندگی و اصلاحات مجال یارگیری و بهره گیری از بیت المال و تاسیس حزب و روزنامه را پیدا کردند و در آشوب افکنی سال 88 به شکل تمام عیار به میدان آمدند.
و خامسا که مهمتر از همه است اینکه، مشروطیت و نهضت ملی نفت را فقدان رهبری و ولایت فقیه به شکست کشاند حال آن که جمهوری اسلامی به برکت ولایت فقیه خلل ناپذیر است. البته در این میان باید دید دوستان جبهه انقلاب و از جمله آقای هاشمی تکلیف و مسئولیت خویش در این باره را از جمله در فتنه 88 ادا کردند یا رفتار آنها نقض غرض و پنبه کردن رشته ها بود؟ باید دید فتنه گران و منافقینی که به دروغ از آقای هاشمی حمایت می کردند و بعدها او را با بدترین الفاظ سرزنش کردند، حامی ولایت فقیه (به عنوان نقطه تضمین جمهوریت و اسلامیت نظام در مقابل انحراف هایی نظیر انحراف نهضت مشروطیت) بودند یا دشمنان قسم خورده آن که علیه اصل ولایت فقیه و امام و رهبری شعار دادند؟!
از آیت الله هاشمی رفسنجانی که تاریخ معاصر را می شناسد و از هویت واقعی فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 و عوامل آن نیز باخبرند، اینگونه وارونه گویی ها دور از انتظار بوده و هست و این احتمال را قوت می بخشد که برخی از نزدیکان و بادمجان دور قاب چین ها به دلیل منافع نامشروع و حرامخواری های خود و یا ارتباط های بیرونی، اصرار دارند با تشویق جناب رفسنجانی به این وارونه گویی ها و نفی بدیهیات شخصیت ایشان را در معرض آسیب های جدی قرار دهند.
عبدالله جاسبی، رئیس دانشگاه آزاد در گفتگو با خبرگزاری فارس به جزئیات سفر مهدی هاشمی رفسنجانی به انگلیس اشاره کرده است:
در فتنه سال 88 اتهاماتی به دانشگاه آزاد وارد شد، اما دانشگاه آزاد هیچگاه رسماً پاسخی در این زمینه نداد.
هیچوقت دانشگاه آزاد از هیچ کاندیدایی در انتخابات ریاستجمهوری حمایت نکرد و همیشه استراتژی دانشگاه آزاد این بوده که تابع دیدگاهها و رهنمودهای مقام معظم رهبری باشد و ما این را در عمل نشان دادیم.
پس میتینگهایی که در انتخابات سال 88 ریاستجمهوری به نفع آقای موسوی در دانشگاه آزاد برگزار شد، چه بود؟
مطلقاً دانشگاه آزاد در این بحث شرکت نمیکرد، نکرده و در هیچکدام از میتینگها چه موسوی و دیگران حضور نداشته و دخالتی نداشته است.
آقایان حمزه کرمی و باستانی در دادگاه متهمان فتنه سال 88، دانشگاه آزاد را متهم به دخالت در حوادث پس از انتخابات کردند. این اتهامات را شما میپذیرید؟
خیر ابدا. اصلاً ربطی به دانشگاه آزاد نداشت. آنها خودشان یک دیدگاههایی داشتند البته بیرون از دانشگاه و بیرون از دانشگاه آزاد کارهایی کرده بودند که به خودشان مربوط بود.
هنگامی که مهدی هاشمی به خارج از کشور رفت، هیئت امنای دانشگاه آزاد اطلاعیهای داد و اعلام کرد که وی از طرف دانشگاه آزاد برای سرکشی به واحدهای خارجی این دانشگاه، از کشور خارج شده اما شما در جمع خبرنگاران این موضوع را تکذیب کردید. بالاخره مهدی هاشمی از طرف دانشگاه آزاد مأموریت دارد یا خیر؟
ایشان از طرف رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد منصوب شده و به خارج از کشور رفته و به مدیریت دانشگاه آزاد ربطی ندارد و من این مطلب را گفتم و اکنون هم این مطالب را باز اعلام میکنم.
یعنی مهدی هاشمی از طرف رئیس هیئت امنا به خارج از کشور رفته است؟
بله.
آیا مهدی هاشمی از طرف دانشگاه آزاد مأموریت دارد؟ آیا بحث سرکشی به واحدهای دانشگاه آزاد مطرح بوده است؟
بله، این بوده است. چرا شما امروز آمدید این سؤالها را از من بپرسید؟ انگار هیچ کار دیگری ندارید و آمدید اینجا که پیگیر این موضوع باشید. من به سؤالات شما جواب دارم و این سؤال شما را جواب میدهم، دیگر کنکاش نکنید. من به شما جواب دادم دیگر.
در ایام فتنه در دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات حادثهای روی داد و فائزه هاشمی در تجمع این دانشگاه شرکت داشت. جریان آن تجمع و حضور خانم فائزه هاشمی چه بود؟
آن موضوع چیز خاصی نبود و آن را بزرگ کردند. ولی ما بحث فوق را سریع جمع کردیم. چیز خاصی نبود و رسانهها به آن دامن زدند.
آیا فائزه هاشمی در آن تجمع مقصر بود و نقشی داشت؟
خیر. وی داشت راه میرفت. تجمعکنندگان برخوردی کردند که وی نیز چیزی به آنها گفته بود و این موضوع را بزرگ کردند درصورتی که چیزی نبود.
عنوان شد که فائزه هاشمی این تجمع را سازماندهی کرده بود؟
خیر، همچین چیزی نیست.
آیا خانم فائزه هاشمی هنوز در دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات مشغول به تحصیل است؟
بله. اصلاً کاری ندارد و میآید و درسش را میخواند و میرود.
خاتمی را اطرافیانش مدیریت می کنند!
کیهان: تکلیف خاتمی حتی با اطرافیانش و سایت باران معلوم نیست.
سایت دانشجونیوز وابسته به گروهک ادوارتحکیم که برخی اعضای آن هم اکنون در خارج کشور به سر می برند، با انتشار خبر فوق از خاتمی خواست تکلیف خود را مشخص کند. نویسنده تاکید می کند: صحبت از انتخابات آن هم در فضایی که مخالفان هزینه هایی پرداخته اند، کاری پسندیده نیست.
بنده از نزدیک نظر شما را درخصوص شرکت یا عدم شرکت در انتخابات شنیده ام. لذا معتقدم خبر منتشر شده از سامانه شخصی شما، یک بداخلاقی سیاسی و رفتاری فریب کارانه است. نمی دانم این بداخلاقی را باید پای شما نوشت یا اطرافیان، اما در هر صورت مسئولیت از گردن شما برداشته نیست. هنگامی که شما به صراحت از عدم شرکت در انتخابات سخن می گوئید، یا به گفته های خویش اعتقاد دارید یا خیر.
اگر با اعتقاد اعلام موضع نمودید، چرا خبر منتشر شده، با بحث های طرح شده در تضاد بود؟ اگر به موارد مطرح شده در جلسه اعتقاد نداشتید و گفتید، فکر نمی کنید شعور حضار را به سخره گرفتید؟ آیا این کار را توهین به میهمانان خود نمی دانید؟
وی همچنین نوشت: حتی اگر شما در مجلس اکثریت هم پیدا کنید این مجلس خیالی، همچون مجلس ششم ناتوان خواهد بود. شما نخست تکلیف خود را با خود و به خصوص با اطرافیان خویش روشن سازید. گویی نفوذ اطرافیان بر شما، به قدری زیاد است که صحبت های علنی شما را نیز آن گونه که خود مصلحت بدانند باز می گویند.
خواهش دارم درصدد اصلاح این ردیف اصلاح طلبان یا اصلاح مفهوم اصلاح طلبی برآیید!
نویسنده معتقد است: عده ای که خود توان عرض اندام و جولان نداشته باشند، با پیش انداختن و اسطوره سازی سعی می کنند استفاده خویش را ببرند! بازیچه دست این تفکر نشوید که خطری به مراتب بزرگ تر و عمیق تر از نگاه بنیادگرایانه بر جای خواهد نهاد.
انتشار این نامه به خاتمی از سوی یکی از سایت های مرتبط با وی در حالی است که پیش از این کسانی چون عماد باقی و هادی خانیکی تصریح کرده اند متن مصاحبه ها و سخنرانی های خاتمی را آنها تنظیم می کرده اند.
خاتمی تحت تاثیره !
کیهان نوشت:سایت دانشجونیوز وابسته به گروهک ادوارتحکیم که برخی اعضای آن هم اکنون در خارج کشور به سر می برند، با انتشار خبر فوق از خاتمی خواست تکلیف خود را مشخص کند. نویسنده تاکید می کند: صحبت از انتخابات آن هم در فضایی که مخالفان هزینه هایی پرداخته اند، کاری پسندیده نیست. بنده از نزدیک نظر شما را درخصوص شرکت یا عدم شرکت در انتخابات شنیده ام.
لذا معتقدم خبر منتشر شده از سامانه شخصی شما، یک بداخلاقی سیاسی و رفتاری فریب کارانه است. نمی دانم این بداخلاقی را باید پای شما نوشت یا اطرافیان، اما در هر صورت مسئولیت از گردن شما برداشته نیست. هنگامی که شما به صراحت از عدم شرکت در انتخابات سخن می گوئید، یا به گفته های خویش اعتقاد دارید یا خیر. اگر با اعتقاد اعلام موضع نمودید، چرا خبر منتشر شده، با بحث های طرح شده در تضاد بود؟ اگر به موارد مطرح شده در جلسه اعتقاد نداشتید و گفتید، فکر نمی کنید شعور حضار را به سخره گرفتید؟ آیا این کار را توهین به میهمانان خود نمی دانید؟
وی همچنین نوشت: حتی اگر شما در مجلس اکثریت هم پیدا کنید این مجلس خیالی، همچون مجلس ششم ناتوان خواهد بود. شما نخست تکلیف خود را با خود و به خصوص با اطرافیان خویش روشن سازید. گویی نفوذ اطرافیان بر شما، به قدری زیاد است که صحبت های علنی شما را نیز آن گونه که خود مصلحت بدانند باز می گویند.
خواهش دارم درصدد اصلاح این ردیف اصلاح طلبان یا اصلاح مفهوم اصلاح طلبی برآیید!
نویسنده معتقد است: عده ای که خود توان عرض اندام و جولان نداشته باشند، با پیش انداختن و اسطوره سازی سعی می کنند استفاده خویش را ببرند! بازیچه دست این تفکر نشوید که خطری به مراتب بزرگ تر و عمیق تر از نگاه بنیادگرایانه بر جای خواهد نهاد.
انتشار این نامه به خاتمی از سوی یکی از سایت های مرتبط با وی در حالی است که پیش از این کسانی چون عماد باقی و هادی خانیکی تصریح کرده اند متن مصاحبه ها و سخنرانی های خاتمی را آنها تنظیم می کرده اند.
منبع : فتنه نیوز
سرخوردگی «پ ک ک» از عملیاتهای ایران
در پی حملات گاه و بیگاه تروریست های پژاک به خاک ایران و به شهادت رساندن تعدادی از شهروندان ایرانی ، نیروهای مسلح ایران حملات شدیدی را علیه مواضع این گروهک آغاز کردند و ضربات شدیدی به آنها وارد کردند.
بولتن نیوز: عملیات موفقیت آمیز نیروهای نظامی ایران علیه مواضع تروریست های پژاک ، عصبانیت سرکرده گروه تروریستی پ ک ک را به دنبال آورد.به گزارش روزنامه الوطن چاپ کویت عبدالله اوجالان از طریق وکلای مدافع خود بیانیه ای صادر و درباره عواقب متوقف نکردن حملات ایران به گروهک پژاک در نوار مرزی کردستان عراق هشدار داد!
پژاک شاخه گروه تروریستی پ ک ک در ایران است و اوجالان هم اکنون محکومیت حبس ابد خود را جزیره امرالا ترکیه می گذراند.
وی گفته است ایران بازی خطرناکی انجام می دهد و ترکیه این موضوع را درک نمی کند. ایران حملات به پژاک را متوقف نکرده است و علیه ترکیه نیز اعمال فشار کرده است زیرا ایران به دنبال برتری نظامی در منطقه است.
براساس این گزارش، مراد قاریلان سخنگوی پ ک ک نیز تهدید کرده است در صورتی که ایران، پ ک ک را تهدید کند این گروه عملیات های مسلحانه اش را در خاک ترکیه متوقف و به خاک ایران منتقل خواهد کرد.
در پی حملات گاه و بیگاه تروریست های پژاک به خاک ایران و به شهادت رساندن تعدادی از شهروندان ایرانی ، نیروهای مسلح ایران حملات شدیدی را علیه مواضع این گروهک آغاز کردند و ضربات شدیدی به آنها وارد کردند.
به نظر می رسد بیانیه اخیر منتسب به اوجالان ، نشان می دهد ضربات وارده بر پژاک کاری بوده است.
بیبیسی فارسی دلش بیشتر برای آمریکاییها میسوزد تا ایرانیها
رسانه ایران: از زمان دستگیری سه کوهنورد آمریکایی در ایران به اتهام جاسوسی، بی.بی.سی فارسی برای لحظه ای هم که شده از یاد آنان غفلت نورزیده است.
هنوز چند ماه مانده به انتخابات مجلس نهم، پروژه تشکیک در سلامت انتخابات از سوی برخی افراد کلید خورد.
به گزارش خبرنامه دانشجویان ایران، علی مطهری با طرح مسائلی سلامت انتخابات را زیر سوال برد. مطهری که گفته است قصد کاندیداتوری در لیست اصلاح طلبان را دارد گفته است: در خیلی موارد دولت ذی نفع است و نمیشود که طرف ذی نفع خود برگزارکننده انتخابات باشد.
دیدار فعالین قومگرا با تئوریسین اصلاحات
این دیدار پس از بیان اهداف جریان فتنه توسط تئوریسین مزبور عوامل حرکت ملی خواسته های خود را در سه محور حمایت از زبان مادری گسترش زبان مادری و سهیم بودن در قدرت مطرح کرده اند.
اخیرا یکی از عوامل حرکت ملی در تبریز با برخی از چهره های برجسته جریان فتنه از جمله یکی از تئوریسن های اصلاح طلب دیدار و درباره همکاری 2طرف تبادل نظر کرده است.
به گزارش ندای انقلاب در این دیدار پس از بیان اهداف جریان فتنه توسط تئوریسین مزبور عوامل حرکت ملی خواسته های خود را در سه محور حمایت از زبان مادری گسترش زبان مادری و سهیم بودن در قدرت مطرح کرده اند.
لازم به ذکر است عوامل شاخص قومی در جلسه مذکور مدعی شده اند که یکی از عوامل شکست جریان فتنه در آذربایجان عدم همراهی گروه های حرکت ملی با این جریان بوده است.
ذکر این نکته ضروری است گروه های تجزیه طلب قومی در راستای اهداف خود سعی دارند در برخی موارد از توان سایر جریان های سیاسی نیز بهره برداری کنند.
حامی مظلومان هستید یا سینه چاک اراذل؟!
کیهان:
قتل دختر یک نماینده مجلس ششم بهانه معرکه گیری تازه رسانه های ضدانقلاب و گروه موسوم به نمایندگان ادوار شد.
جسد «ف-ب» دختر آقای «ب» نماینده اصلاح طلب دوره های سوم و مجلس ششم ظاهراً یک هفته پیش در اطراف شهرری پیدا شده است. به گزارش رسانه های زنجیره ای، پزشک قانونی هنوز علت مرگ را مشخص نکرده اما گفته می شود که نامبرده ربوده شده است.
سحام نیوز و جرس از رسانه های وابسته به جریان فتنه در پی انتشار این خبر اعلام کردند گروهی از نمایندگان ادوار مجلس، با انتشار نامه ای نسبت به رشد جرم و جنایت و ناامنی هشدار داده اند.
هر چند که جزئیات رویداد منتشر نشده اما به هر حال ماجرا، تأسف بار و تأثربرانگیز است. در عین حال جا دارد از همین حضرات نمایندگان ادوار مجلس ششم سوال شود شما بالاخره طرف قربانیان هستید یا طرف جانیان و قاتلان و اوباشان؟ چرا که هرگاه دستگاه های قضایی و انتظامی خواستند برای ارتقای امنیت اجتماعی و اخلاقی و مقابله با جنایتکاران اقدام جدی به عمل آورند، شماها از جمله از پشت تریبون مجلس ششم اقدام به کارشکنی و هوچی گری کردید و آن برخوردها را به بهانه مخالفت با خشونت محکوم کردید؟
جزئیات دیدار انتخاباتی اصلاح طلبان
فراکسیون اقلیت تابع تصمیمات و جمع بندی های سایر اصلاح طلبان در انتخابات خواهد بود و به طور جداگانه در انتخابات شرکت نخواهد کرد.
بولتن نیوز: عضو فراکسیون اقلیت مجلس شورای اسلامی از جزئیات دیدار دو روز گذشته فراکسیون اقلیت با سیدحسن خمینی، گفت.داریوش قنبری،نماینده مردم ایوان،مهران،شیروان و جرداول در مجلس در گفتگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران،افزود: این دیدار متشکل از اعضای شورای مرکزی حزب مردم سالاری و عده ای از فراکسیون اقلیت مجلس شورای اسلامی بود که در این جلسه به ارائه دیدگاه ها در خصوص فضای سیاسی جامعه، وضعیت دیپلماسی کشور و نیز چند و چون حضور یا عدم حضور اصلاح طلبان در انتخابات پرداخته شد.
وی با بیان اینکه فراکسیون اقلیت در هماهنگی با سایر اصلاح طلبان برای حضور در انتخابات تصمیم گیری خواهد کرد،گفت:فراکسیون به شکل مستقل و جداگانه وارد انتخابات نمی شود و تابع تحلیل ها و جمع بندی سایر اصلاح طلبان خواهند بود.
عضو فراکسیون اقلیت مجلس با تاکید بر اینکه اصلاح طلبان در حال حاضر با بررسی اوضاع و شرایط موجود در جامعه در حال تصمیم گیری برای حضور و یا عدم حضور خود در انتخابات هستند،گفت: فراکسیون اقلیت تابع تصمیمات و جمع بندی های سایر اصلاح طلبان در انتخابات خواهد بود و به طور جداگانه در انتخابات شرکت نخواهد کرد.
مرتبه عالی ولایت عمل به دستورات ائمه
صرف دوست داشتن اهلبیت، موجب ولایت ایشان نیست بلکه باید رفتار ما تابع اعمال و گفتار آنها باشد و در واقع آثار محبت درونی به صورت رفتار صالح نمایان شود.
بولتن نیوز: رئیس موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره) گفت: ولایت حقیقی دارای مراتبی است و عالیترین مرتبه آن اجرای موبهمو و کامل دستورات ائمه (ع) است.
به گزارش خبرگزاری فارس از قم، آیتالله محمدتقی مصباحیزدی در ادامه جلسات دروس تفسیر ماه مبارک رمضان که شنبه شب در دفتر مقام معظم رهبری در قم برگزار شد با اشاره به ادامه نصایح امام باقر(ع) به یکی از یاران خاص خود به نام جابر اظهار داشت: امام(ع) به جابر سفارش میکند که در مقابل مذمت و سرزنش دیگران، نگران و آشفته نشود.
عضو خبرگان رهبری افزود: به طور کلی زمانی که انسان مطلبی را نمیداند طوری پاسخ میدهد که دیگران متوجه این امر نشوند، زیرا جهل، یک نوع نقص برای بشر محسوب میشود و اگر دیگران پی به این مسئله ببرند درصدد توجیه آن برخواهد آمد.
وی با بیان اینکه این کار نشاندهنده حب نفس توسط انسان است، ابراز کرد: این مسئله موجب میشود که آدمی از عیوب خود غافل شود و اگر شخص دیگری نیز این عیبها را به او یادآوری کند ناخودآگاه او را دروغگو میپندارد.
این استاد برجسته حوزه علمیه اظهار داشت: یکی از حیلههای نفس آدمی، پوشاندن عیبهای خود است تا جایی که برخی اوقات امر بر انسان مشتبه میشود، اما راه جلوگیری از این مسئله، تفکر در مورد عیوبی است که در وجود بشر نهفته است.
رئیس موسسه آموزشی پژوهشی امامخمینی(ره) با اشاره به وجود مراتب ضعیفی از صفات رذیله در وجود هر انسانی گفت: اگر با تفکر و تعقل در این امور آدمی متوجه وجود این صفات در خود شود صرفنظر از گناهی که شخص دیگر در یادآوری این مسئله داشته است، حقیقتی بر انسان آشکار شده است.
وی با طرح این پرسش که آیا پی بردن به حقایق موجب ناراحتی است یا خوشحالی، تاکید کرد: اگر آدمی با وجود پی بردن به این حقیقت آن را قبول نکند، گناهی به مراتب بالاتر از داشتن آن عیب را مرتکب شده است و به تعبیر امام(ع)، با این کار از چشم خداوند دور خواهد شد.
مصباحیزدی افزود: از سوی دیگر اگر شخص مقابل دروغ گفته باشد، در مقابل هر نسبت بدی که به انسان خواهد داد، بدون اینکه عملی از آدمی سرزده باشد برای او ثوابی در نظر گرفته خواهد شد و این مسئله نیز جای شکر بسیار دارد.
عضو خبرگان رهبری با بیان اینکه آنچه اهمیت دارد ارزش انسان در برابر خداوند است، گفت: امام باقر(ع) تا این مرحله از سخن، جابر را به پنج صفت اخلاقی توصیه میکند اما در اینجا پا را فراتر نهاده و به مسئله ولایت اشاره میکند.
وی اظهار داشت: جابر از یاران خاص حضرت و خواهان مقام ولایت ائمه(ع) بود بنا بر این امام باقر(ع) به او فرمودند «ای جابر، تو ولایت ما را نخواهی داشت مگر اینکه دو ویژگی در تو نمودار شود، اول اینکه اگر همه اهل شهر نسبت به تو بدگویی کردند حتی محزون نیز نشوی و در مقابل، اگر همه مردم شهر به شایستگی و صلاحیت تو شهادت دادند، این جریان موجب سرور و شادی تو نشود».
مصباحیزدی تصریح کرد: در واقع برای رسیدن به مقام ولایت ائمه(ع)، رفتار انسان در مقابل بدگویی یا تمجید دیگران باید یکسان باشد و آدمی همواره خود را با دستورات قرآن بسنجد.
رئیس موسسه آموزشی پژوهشی امامخمینی(ره) افزود: ملاک رفتار انسان باید تعالیم قرآن باشد و هرگاه این امر محقق شود باید به خاطر این توفیق شکرگزار خداوند باشد اما اگر اعمال او با دستورات قرآن یکسان نباشد، اصلاح نفس از ضروریات است.
وی اظهار داشت: ولایت اهلبیت تنها به شعار و اظهار محبت نسبت به آنها نیست چنانکه در روایتی از امام باقر(ع) آمده است که «اگر به اظهار محبت نسبت به امیرالمومنین(ع) کسی اهل ولایت ما میشد راه سادهتر آن بود که نسبت به مقام بالاتر از او یعنی رسول اکرم(ص) اظهار ارادت کند».
عضو خبرگان رهبری گفت: صرف دوست داشتن اهلبیت، موجب ولایت ایشان نیست بلکه باید رفتار ما تابع اعمال و گفتار آنها باشد و در واقع آثار محبت درونی به صورت رفتار صالح نمایان شود.
مصباحیزدی با بیان اینکه نافرمانی نسبت به دستورات اهلبیت موجب دشمنی با آنها میشود، افزود: ولایت حقیقی دارای مراتبی است عالیترین مرتبه آن اجرای موبهمو و کامل دستورات ائمه(ع) است.
ساکتین در مقابل فتنه اصولگرا نیستند
کرمی: گروههای اصولگرا تابع نظر حضرات آیات مهدویکنی و محمد یزدی باشند.
بولتن نیوز: عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس با بیان اینکه تصمیم جامعتین و نظر آیتالله مهدویکنی و آیتالله یزدی برای اصولگرایان حائز اهمیت است، گفت: تمامی گروههای اصولگرا در عمل تابع نظر آیتالله مهدویکنی و ایتالله یزدی باشند.
غلامرضا کرمی نماینده مردم کرمان در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس، با اشاره به تکمیل جبهه متحدد اصولگرایان با اضافه شدن لنکرانی و زارعی به 7+8، اظهار داشت: تجربه نشان داده است که اصولگرایان برای پیروزی راهی جز رسیدن به وحدت ندارند.
وی افزود: قرار گرفتن تشکلهای گوناگون اصولگرا در کنار یکدیگر لازمه حراست از انقلاب اسلامی و مبانی ارزشی انقلاب است، لذا اصولگرایان باید در مسیر وحدت از خودگذشتگی کنند و منافع اصولگرایی را بر منافع شخصی ترجیح دهند.
کرمی با بیان اینکه تصمیم جامعتین و نظر آیتالله مهدوی کنی و آیتالله یزدی برای اصولگرایان حائز اهمیت است، تصریح کرد: اصولگرایان باید تمامی فعالیتهای انتخاباتی خود را با نظر آیتالله مهدوِیکنی و آیتالله یزدی هماهنگ کنند و در عمل تابع نظر آنها باشند.
عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس شورای اسلامی از تمامی کسانی که خود را در ذیل جبهه اصولگرایی تعریف میکنند، خواست پایبند به روحیه تشکیلاتی باشند و با در نظر گرفتن مصالح کلی از هر اقدامی که منجر به تهدید وحدت اصولگرایان میشود، پرهیز کنند.
وی با بیان اینکه کمیته7+8 از تمامی ظرفیتهای اصولگرایان برای رسیدن به وحدت استفاده میکند، گفت: مبانی انقلاب اسلامی و تبعیت از ولیفقیه از ارکان رکین جریان اصولگرایی است و کسانی که در فتنه88 با سکوت معنادار خود به جریان فتنه که به دنبال براندازی انقلاب بود، کمک کردند، در جرگه اصولگرایی تعریف نمیشوند.
دردنیای معاصر بشر پس از سالها مجددا به معنویت گرایش پیدا نموده است و ضرورت بحث معنویت و دین بیش از پیش اهمیت پیدا کرده است و نتایج مطلوب آن به نیازی حیاتی مبدل شده است.
در این خصوص عوامل زیر مؤثر بوده اند:
1. روشن شدن نقایص و آثار منفی علم سکولار و سایر مکاتب فلسفی مادی نظیر؛
ـ عدم پاسخ به سئوالات اساسی انسان از قبیل «معنا و هدف وجود انسانی,«چیستی خوب و بد » و «تکالیف و حقوق انسانها »
ـ محدودیت دانش به علوم تجربی و جهات مادی
ـ عدم به کار گیری قوای برتر انسان
2. روشن شدن آثار فردی ـ اجتماعی معنویت و دین
3. ناتوانی علم در پاسخ دادن به سئوالات اساسی انسان
علم تجربی نمیتواند دربارة ارزش ها، معانی، اهداف و اشیای غیرمادی و منشاء و طبیعت جهان و معنای حیات انسانی صحبت کند.
بشر تا قبل از عصر روشنگری به مقتضای فطرت و همگنانی با بطن خلقت و ندای طبیعت رعایت حفظ اصل زوجیت را برخود لازم و حتمی میدید امّا با ظهور عصر تکنیک و مدرنیته به یکباره مبانی نگرش انسان بر زندگی دچار تحول گردید به طوری که کمکم جایگاه ارزشی خانواده و هویت مقدس و رنگین آن رو به بیرنگی نهاد.
بررسیهای جدید جامعهشناسان و اندیشمندان دنیای غرب نشان داده است که اضمحلال نظام خانواده گرچه بصورت مقطعی احساس لذت و کامجویی را برای انسانها به ارمغان آورده امّا در درازمدت با ارضاء نیازهای مادی و غیرمنطقی افراد نوعی پوچی و لاقیدی را در جوامع بشری و در نظام خانواده ایجاد نموده است.
پرپینو در کتاب خود تحت عنوان «سقوط خانواده»، تغییرات رو به زوال خانواده را مهمترین مشکل بشر امروزی دانسته و افزایش طلاق، خانوادههای تکسرپرست و ناهنجاریهای اجتماعی را دستاورد مدرنیته میداند و ایجاد مکاتب فلسفی جدید را یکی از اهرمهای فشار برتوازن اجتماع میداند.
شیوع بیماریهایی چون ایدز و تمایل روزافزون جوانان به استعمال موادمخدر در نتیجه ایجاد روابط ناسالم و جستجوی عاطفه در خارج از محیط خانواده است.
عصر کنونی با بحران خانواده روبرو شده روابط مبتنی برتعهد و عشق و صداقت از خانواده رخت بربسته، پرورش نسل سالم براساس ارتباط نسبی نفی یا نهی گردیده است، ازدواج توافقی و صوری جای پیوند حقیقی را گرفته و فرزندان تکوالد معضلات عدیدهای را برای جامعه خود و والد آفریدهاند. قداست خانواده و رسالت همسری محدودیت معرفی میشود و تعهد در برابر اعضای خانواده اسارت نامیده شده و حاکمیت اندیشه دینی برنظام خانواده منفور و ناکارآمد همراه با نقیصه و تبعیض معرفی گردیده است.
لذا امروزه موضوع نهاد خانواده در میان اندیشمندان چالشهای سهمگینی پدیدآورده است و در جوامع صنعتی خانواده به سوی فروریزی ساختارها و ارزش هایش پیش میرود و شکلهای جدید خانواده بوجود میآید.
و ضرورت طراحی و برنامهریزی برمبنای دینی و معنویت الهی جهت حمایت از خانواده بیش از پیش احساس میگردد.
تأثیر معنویت بر پایداری خانواده
مقدمه
نهاد مقدس خانواده، رکن بنیادین اجتماع بشری و محمل فرهنگهای گوناگون است تا آنجا که سعادت و شقاوت جوامع، مرهون رشادت و ضلالت خانواده میباشد.
اولین شرط داشتن جامعهای سالم و پویا، سلامتی و پایداری خانواده است. لذا همواره پرداختن به این بنای مقدس و بنیادین جامعه و حمایت و هدایت آن به جایگاه واقعی و متعالی، اصلاح خانواده بزرگ انسانی و غفلت از آن موجب دور شدن بشر از حیات حقیقی خود و سقوط به ورطه هلاکت و ضلالت بوده است.
امروزه ساختار خانواده در جهان با مشکلات متعددی دست به گریبان است و بحران خانواده یکی از رخدادهای تلخ و چالشهای پیشرو برای جوامع کنونی است که باید به شدت مورد توجه قرار گیرد
سئوال اصلی آن است که آیا مادام که بشریت زندگی را به زیور علم بدون تزکیه و تقوی و معنویت دینی میآراید و بنام تمدن از دین و معنویت فاصله میگیرد و خود را بینیاز از ارتباط با عالم ماوراء و معنویت و اخلاق میانگارد و نیز قانونمندی براساس توحید و قانونگذاری الهی را ساماندار و نظامپذیر نمیشناسد میتواند بحرانهای پیشروی خود را در عرصه خانواده حل نماید؟
اریک فروم (روانشناس) نیاز به یک نظام اعتقادی را جزء ذاتی انسان میداند و میگوید: نیاز به دین یعنی نیاز به یک الگوی جهتگیری و مرجعی برای اعتقاد و ایمان است. هیچکس را نمیتوان یافت که فاقد این نیاز باشد. تمایلات انسان را نهایتی نیست و فردی که برمحور توحید و مدار ارتباط با خدا حرکت نمینماید. پیوسته در صدد جوابگویی به این خواستهها میباشد، در حالی که عملاً نمیتوان تمام تمایلات را جامه عمل پوشید و چنین فردی با وجود وسعت نعمات الهی پیوسته خود را در تنگی احساس مینماید.
در اسلام همة فطرتها، خدایی معرفی گردیده است:
فطرت الله التی فطر الناس علیها (روم/30)
لذا با توجه به اصالت و فراگیری امور معنوی در همة شئون زندگی گسترة احتیاجات انسان فراتر از نیازمندی های مادی است. و از سویی دیگر با توجه به اهمیت «خانواده» به عنوان کلیدیترین واحد اجتماعی، به نظر میرسد دقت نظر بر بحث معنویت در خانواده، توجه ویژهای را میطلبد.
تمایزات جامعة دینی و غربی در بحث خانواده
جامعة دینی جامعهای مبتنی برفطرت و خواستار شکوفایی فطرت است و جامعة غربی جامعهای مبتنی برغریزه و خواستار شکوفایی و پاسخدهی بیقید و شرط به غربزه میباشد. از آنجا که فطرت ناظر برمسئولیت خواهی است، هم از درون و هم از بیرون کنترل میشود. امّا با توجه به اینکه غریزه ناظر بر آزادی خواهی است، انسان را از درون دچار یک رها شدگی و از بیرون نیز خواهان آزادی به معنای هر چه خواهی می سازد.
این مدل زندگی بر خانواده آسیب های جدی وارد می سازد و موجی از آزادی های جنسی در چتر حمایت رسانهها و قوانین و ازدواجهای غیررسمی به عنوان جایگزین ازدواج رسمی همراه با طلاقهای آسان و عرفی به حال خانواده روانه ساخته است.
این دسته از عوامل که ناشی از مبنا داشتن غریزه برای هر نوع کار و کامیابی است موجب ایجاد عواملی دیگری گردیده از جمله:
- تغییر هنجاریهای پایه در موضوع ضرورت و قداست خانواده
- سازگاری الگوهای مرجع باهنجارهای جدید خانواده
- نقش فعالانه رسانه در تقدم عشق برتعهد
- تغییر الگوهای اشتغال و عدم حضور والدین در ساعات طولانی در خانواده
- ناکامی والدین در انتقال ارزشها و هنجارها بهویژه در موضوع احترام به والدین
- ناکامی والدین در توسعه و تثبیت عواطف انسانی بین خود و فرزندان
- عادی شدن روابط آزاد و عرفی شدن شرکای جنسی بین افراد متأهل
- عرفی شدن و آسانسازی ازدواج غیررسمی و روابط آزاد بین مجردین.
معنویت و استحکام خانواده
زیربنای ساختار کلی خانواده در اسلام دو رکن اساسی اخلاق و حقوق است که با حاکمیت آن، استواری و پویایی این بنا تضمین میشود چرا که رکن حقوقی ضامن برپایی و استواری اصل خانواده و مانع فروپاشی آن است و رکن اخلاقی ضامن رشد و بالندگی و تأمین اهداف خانواده میباشد و تفکیک این دو مقوله در آن ممکن نیست.
با اقرار به زوجیت، طرفین عهدهدار تعهداتی حقوقی، اخلاقی، اقتصادی و فرهنگی نسبت به یکدیگر میشوند. این تعهدات دو سویه است که عمدة آنها عبارتند از: حسن معاشرت، جلب رضایت طرفین، نفقه، مهریه، اجرتالمثل، توافق در داشتن فرزند و تمکین، اینها و دهها تکلیف و وظیفه خُرد و کلان دیگر که برای پایداری خانواده و اساس تحکیم روابط رعایت آن لازم است در قرآن کریم و منابع اسلامی آمده است.
از تعامل حقوقی و اخلاقی زن و مرد و با رعایت توصیههایی که قرآن کریم برآنها تأکید میفرماید، یک خانواده پایدار و پویا ساخته می شود؛
هنّ لباس لکم و انتم لباس لهنّ (بقره/187)
زوجین در حکم لباس برای یکدیگرند.
ارتباطی که انسان با لباس خود دارد نزدیکترین، محرمانهترین و بیآزارترین روابط است این تشبیه در هیچ امر دیگری جز رابطه زن و شوهر مصداق ندارد حتی در رابطه والدین و فرزندان.
در ادامه به پاره ای از آموزه های دینی که موجبات استحکام خانواده را فراهم می آورند اشاره می گردد؛
1- توصیه به حسن معاشرت و عمل به معروف؛
«.... و عا شروهّن بالمعروف ....» (نساء/19)
از جمله اصولی که قرآن کریم در کنترل رفتارهای انسانها نسبت به یکدیگر نام میبرد، اصل «معروف» است که در قرآن کریم 9 بار تکرار شده است. بیشترین استعمال آن در حادترین مرحله روابط زن و شوهر هنگام طلاق است.
«و أتمروا بینکم به معروفٍ ....» (طلاق/6)
روابط میان خودتان را با رفتارهای پسندیده و مورد پذیرش عرف، نیکو گردانید.
لذا در آیات مذکور ارزشهای اخلاقی، تحت معروف (آنچه نفس سالم انسان به طور عموم میپسندد) میباشد و از منظر اسلام کم لطفی و خشونت در خانواده پسندیده نیست.
علاوه بر آن در دستورات دینی به زن و شوهر تکلیف شده است که به روابط میان خود توجه کافی نمایند .
محبت و عشق در قلب زن و مرد از سوی خداوند عالم به ودیعه نهاده شده است ، انسان معنوی ضمن درک این نعمت به خاطر آن شکر گزار است و به شکرانه آن بر اساس تعالیم روح بخش اسلامی سعی در تزاید و افزایش آن در خانواده دارد او محبت خود را در عمل و کلام به همسرش ابراز می نماید و این رفتار شایسته را وامدار آموزه های مکتب و مذهب خویش است.10
حضرت امیرالمومنین علی (ع) می فرمایند : «برترین مردم از نظر احسان و نیکی ، کسی است که به دوستی و محبت نسبت به طرف خود پیشی گیرد»11 یا در جایی دیگر که حضرت رسول (ص) می فرمایند: «گفتار مرد به همسرش که همانا من ترا دوست دارم ، هرگز از قلب زن محو نمی گردد».12
2- حفظ عفت و پاکدامنی
انسان دارای نگرش معنوی در همه جا خدا را حاضر و ناظر بر عملکرد و رفتار خود می بیند. از نگاه به نامحرم می پرهیزد زیرا در دستورات الهی آمده است مردان چشمان خود را از حرام بپوشانند و زنان نیز چنین وظیفه ای دارند. (نور/30و31) و نیز در پوشش خود ملاحظات دینی را رعایت نمایند.
عفت یعنی حفظ گوهر پر آفت گرانبهایی که امانت نزد مرد و زن می باشد و نشانه ای از شخصیت انسانی است.
انسان دارای گرایش معنوی ضمن اعتقاد قوی به آزادی و حریت خود این را می داند که حیات اجتماعی و خانوادگی ایجاب می کند که آزادی او در راستای آزادی جمع باشد، زیرا دیگران نیز می خواهند چون ما آزاد باشند ، پس لازم است هر کسی از بخشی از آزادی خود به نفع دیگران صرف نظر کند. 13
3- توصیه به کم توقعی
از دیگر آثار معنویت در زندگی خانوادگی کم توقعی می باشد. هر مرد و زنی از نظر جسمی و روحی دارای قدرتی مخصوص به خود است . خداوند سبحان در آیه 233 سوره مبارکه بقره می فرمایند :
«خداوند احدی را جز به اندازه سعه وجودیش تکلیف ننماید». بر این اساس چگونه ممکن است زن و مرد مومن در مسئله درخواستها و توقعاتشان از یکدیگر ، این اخلاق کریمانه ، و صفت رحیمه حضرت حق را سر مشق و الگوی خود قرار ندهند.کم توقعی اخلاق حق ، و خوی انبیاء و امامان و از ویژگیهای اولیای الهی است. 14
4- مراعات گذشت و عفو
از دیگر ویژگیهای انسان خداجو گذشت و عفو است. خطا و نسیان جزء لاینفک انسان است و زوجینی که با آگاهی از دستورات و سفارشات اسلامی زندگی مشترک خود را شروع می کنند ، بخشش و گذشت را همواره در دستور کار خویش دارند و از آن امساک نمی کنند.
چرا که مطابق آیات و روایات؛
والعافین عن الناس و الله یحب المحسنین (آل عمران /134)
عفو و گذشت از موارد احسان است و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.
فمن عفا و اصلح فاجره علی الله (شوری/40)
کسی که گذشت کند و اصلاح نماید ، اجرش بر خداست.
رسول خدا فرمودند:
ان الله عفو یحب العفو 15
همانا خدا گذشت کننده است و گذشت را دوست دارد.
5- احترام به همسر
از دیگر ویژگیهای انسان معنوی احترام به همسر است. در مکتب اسلام هم زنان و هم مردان توصیه به احترام به یکدیگر شده اند.
تجلی ایمان جوانان در لحظههای ناب رمضان
رضا فرخی | همیشه وقتی که ماه رمضان فرا میرسد همه احساس عجیبی پیدا میکنند، انگار که قرار است ماهی با شیوه زندگی متفاوت نسبت به ماههای دیگر سال داشته باشند. در این بین این تفاوت برای ما جوانها بیش از دیگر نسلها محسوس است. به گونهای که درهمه جوانب زندگیمان این تفاوتها را حس میکنیم. به جز برکات سرشاری که در این ماه وجود دارد فضای زندگی خیلی از جوانان در این ماه تغییر پیدا میکند، روزها و شبها جور دیگری سپری میشود و خلاصه حال و هوایی دارد که تنها برای جوانان قابل لمس است.
همین موضوع باعث شده که در ماه رمضان جوانان مثل سالهای گذشته برنامههایی را از پیش برای خود بچینند که خیلی از آنها گروهی است و تمام زیبایی این برنامه به همین لذت با هم بودنش دراین ماه مبارک است. آماده کردن مسجدها دراین ماه یکی از همین با هم بودنهای دسته جمعی است، در خیلی از محلهها جوانان برای اینکه در ماه رمضان در مسجد دور هم جمع شوند قبل از شروع ماه به گرد و غبار گرفتن از مسجد و آماده کردن آن میپردازند. نماز جماعتهای دسته جمعی آن هم با رفقای قدیمی محل لذتی دارد که کمتر کسی از آن چشم میپوشد.
فوتبال افطار تا سحر، توپِ توپ
از طرف دیگر همه میدانند که در ماه رمضان یکی از توپترین برنامههایی که جوانان از چند روز پیش از شروع ماه برای آن برنامهریزی میکنند فوتبال آخر شب تا سحر است. به خصوص که اکثر این فوتبال بازی کردنها در قالب یک جام است و همین، موضوع را به شدت هیجانانگیز میکند. آن هم دراین هوای گرم تابستانی که فوتبال در افطار مزه دیگری دارد. زمانش هم که دیگر تا سحر است. پس حسابی تا جایی که جا دارد و نفس امکان میدهد فوتبال بازی میکنند. البته ناگفته نماند که در اکثر اوقات میانسالان و پیرمردها هم در این شبهای قشنگ با جوانان همراه میشوند و تا سحر پابه پای آنها میدوند.
اما از آن طرف ماجرا هم بعضیها که فوتبالی نیستند فاصله آخر شب تا سحر را جور دیگری سپری میکنند، این دسته از جوانان این موقعیت را بهترین زمان برای مطالعه میدانند. به ویژه که در احادیث هم صواب دانستن دراین ماه چندین برابر است.
نقطه مشترک درتمام جوانان اینجاست که هر کدام از این فرصت که ماه رمضان در اختیار آنها گذاشته به بهترین وجه ممکن استفاده میکنند.
افطاری، بهانهای برای با هم بودن
اما در کنار فوتبالها و مطالعه و نیایش تا سحر، بحث افطاریهای دسته جمعی آن هم در این هوای تابستانی لذتی دارد که تنها در عمل خود را نشان میدهد. جوانان زیادی هستند که از قبل برنامهریزی میکنند که اکثر روزهای ماه رمضان را با هم در پارکها افطار کنند و به جای نشستن در خانه، از این موقعیت بسیار خوب که این ماه برای آنها فراهم کرده، استفاده میکنند. موقعیتی که شاید با این اوصاف فوقالعاده باحال و جالب، در زمانهای دیگر سال تکرار نشود. به خصوص که اگر این افطاریهای دستجمعی با حلیم باشد که دیگر نور علی نور است.
بعضی جوانان هم هستند که در این ماه شبها زود میخوابند و بعد از سحری بیدار میمانند و دیگر نمیخوابند، این دسته از جوانان معتقدند که کارکردن و مطالعه کردن بعد از سحری لذت خاصی دارد. چراکه خوردن سحری کامل در درجه اول به آدم نشاط میدهد و بعد از خواندن نماز صبح باید با همین نشاط به جای خوابیدن به کار پرداخت. حسین یکی از همین جوانان که اتفاقاً خیلی هم اهل مطالعه است، دراین باره میگوید: به نظر من خواب بعد از سحری زیاد نمیچسبد؛ چراکه برای ما جوانان سحرهای ماه رمضان انرژی خاصی به همراه دارد که باید از همین انرژی بعد از سحر استفاده کرد.
آرزوهایم را برای استجابت لیست کردهام
خیلیها هم زرنگ هستند و از فرصتی معنوی که این ماه به آنان داده بهصورت فوقالعادهای استفاده میکنند. سهیل با اشاره به تجربهای که در این زمینه داشته میگوید: من هرچه حاجت مادی وغیر مادی دارم سر سفره افطاری و بعد از نمازهایم در این ماه مطرح میکنم باور کنید که نتیجهای فوقالعادهای از آن گرفتهام؛ چراکه حس میکنم خدا دراین زمانها بیشتر، آرزوهای بزرگ را میشنود. من هم لیستی از آنها در ذهنم تهیه میکنم و همه را بیچون و چرا از خدا میخواهم. به هر صورت ما جوانیم و باید از فرصتها استفاده کنیم! از خدا امتیاز گرفتن در این ماه هم که دیگر لذت خودش را دارد. وقتی خدا دراین ماه برای آرزو کردن سقفی نگذاشته پس بهترین موقع برای گرفتن حاجت و آرزوهای جوانی همین ماه است.
فرصت خوب برای ترک عادتهای بد
اما جالب اینجاست که بعضی از جوانان در این ماه برخی عادتهای خود را کنار میگذارند و از هر کدام که میپرسیم ترک این عادتها را به دلیل ویژگی منحصر به فرد ماه مبارک میدانند. بسیاری هستند که دراین ماه نمازشان را اول وقت میخوانند، درحالی که به دلایلی همچون تنبلی در ماههای دیگر سال نمازشان را اول وقت ادا نمیکنند. مهرداد یکی از دوستان جوان در کنار این عادتها به بعضی چیزهای دیگر هم اشاره میکند و میگوید: من به شخصه آدمی هستم که زود عصبانی میشوم، اما وقتی این ماه فرا میرسد از همان ابتدا با خودم عهد میبندم که حداقل برای همین یک ماهم که شده جلوی این عادتم را بگیرم! در واقع این ماه برای من همیشه نقطه عطفی است برای شروع یک شیوه جدید!
در کنار تمام این مسائل خیلی از جوانان هم که پای ثابت و همیشگی تلویزیون هستند، از همان ابتدای ماه پیگر سریالها هستند و هر روز تا آخر ماه آنها را دنبال میکنند. بماند که بعد از پایانش هم برخی از آنها را سوژه میکنند و سریع دربارهاش کلی پیامک میسازند. اگر در تمام این رفتارها دقت کنیم متوجه میشویم که، جوانان در تمام آنها یک چیز را به خوبی اثبات کردهاند آن هم اینکه ماه رمضان نه تنها زمان کم کردن فعالیتها نیست بلکه برعکس، ماهی است که همیشه برای جوانان همراه با اتفاقات تازه و تغییر در برنامه و سبک زندگی است. ماهی که از ابتدا تا انتهای آن تنها یک چشم به هم زدن است و هنگامی که به روزهای نهایی نزدیک میشود همه جوانان به این موضوع اعتراف میکنند که تمام آن فوتبال بازی کردنها و افطاریهای دسته جمعی و کارکردن بعد از سحر و همه وهمه به خاطرهای تبدیل شده که تنها میتوانست در ماه رمضان اتفاق بیفتد.