سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آخرین منجی

اسرائیل در محاصره صهیونیست‌ها!

احسان تقدسی | اسرائیل در روزهای گذشته شاهد بزرگترین تظاهرات تاریخ خود بوده است. تاریخی که بر شانه ده‌ها هزار فلسطینی و خون صدها مجاهد شهید ملت فلسطین بنا شد.  آنچه این روزها در سرزمین های اشغالی می گذرد و گریبان دولت بنیامین نتانیاهو نخست وزیر این رژیم را گرفته است، ماکت نسبتاً کوچتر وقایعی است که  چندی پیش در تونس، مصر ، لیبی و بحرین  اتفاق افتاد. در تونس و مصر،  بن علی و حسنی مبارک سقوط کردند.

در لیبی و بحرین  و یمن هم  قذافی و آل خلیفه و علی عبدالله صالح دست به گریبان ملت های خویشند و همین امروز و فرداست که پای آنها هم سر بخورد و با سر نقش بر زمین شوند.  کم نبودند تحلیلگرانی که حتی در سقوط مبارک مصر که متحد استرات‍ژیک رژیم صهیونیستی  بود هم به دنبال ردپای تل‌آویو و دولت بنیامین نتانیاهو  و مهمتر از همه سرویس های مخوف اطلاعاتی و امنیتی این رژیم می گشتند. غافل از  آنکه سقوط دومینو وار رژیم های مستبد روزی دامن صهیونیست ها راهم خواهد گرفت و آنان که برای دیگران نسخه های سقوط و ناآرامی های فیس بوکی می‌پیچیدند اینک به دامن بزرگترین شورش و اعتصابات عمومی تاریخ نحس  خود افتاده اند. 

از روزی که انقلاب‌های مردمی در تونس کلید خورد و دامن بن علی و مبارک را گرفت کمتر کارشناسی را می‌توانستیم بیابیم که درباره افتادن این آتش به دامن اسرائیل سخنی بگوید.

صهیونیست‌ها اگرچه با نگرانی سیر انقلاب‌ها و سقوط دومینو وار متحدان نزدیک خود را دنبال می‌کردند، اما همچنان بودند کارشناسانی که با نگرانی سیر انقلاب‌ها را دنبال می‌کردند و نقش اسرائیل و امریکا را در پشت لایه‌های خیزش‌های مردمی منطقه جست‌وجو می‌کردند.

در سرزمینی که دولت و ساکنانش خانه و آشیانه و اساس هرچه هست را بر مبنای اشغال و کشتار مردم فلسطین بنا نهادند، همه چیز را می‌شد تصور کرد جز آنکه آتش اعتراض و اعتصاب به جانش بیفتد.

بحران مسکن به خصوص برای اقشار متوسط و دانشجویان در کنار درخواست‌های صنفی کارگران، کارمندان، دانشجویان و دیگر اصناف شاغل در سرزمین‌های اشغالی سبب تظاهرات گسترده و اعتصابات عمومی در سرزمین‌های اشغالی شده است. در هفته‌ای که گذشت، بزرگ‌ترین تظاهرات علیه کابینه اسرائیل در 11 شهر از جمله حیفاء، اشدود، تل‌آویو، قدس اشغالی و بئر السبع برگزار شد که به اعتراف روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت تنها در تل‌آویو حدود 60 تا 70 هزار نفر تظاهرات کردند. اعتصابات گسترده طی روزهای گذشته عملاً دولت نتانیاهو را فلج کرده به گونه‌ای که برخی کارشناسان احتمال گذشتن حلقه رهبری اسرائیل از نتانیاهو برای حل چندین مشکل گریبانگیر این رژیم در داخل و خارج از سرزمین‌های اشغالی را بعید نمی‌دانند.

همین چند روز پیش بود که نویسنده روزنامه انگلیسی گاردین پیش‌‌بینی کرد که بعید نیست دولت بنیامین نتانیاهو خیلی زودتر از دولت‌های عبدالله صالح یمن و آن دیوانه لیبیایی سقوط کند. نتانیاهو در خاطرش هم نمی‌آمد که خیمه‌های اعتصابی که در میدان التحریر قاهره و بحرین به پا شده‌اند، روزی در قلب تل‌آویو و مقابل ساختمان نخست‌وزیری اسرائیل برپا شود. یهودیانی که با هزاران آمال و آرزو و زندگی رؤیایی از کشورهای خود رهسپار سرزمین‌های اشغالی شده بودند، اینک با اوضاعی دست به گریبان شده‌اند که نه راه پس دارند و نه راه پیش. توده‌های صهیونیست‌ از نبود عدالت اجتماعی دم می‌زنند و نخبگان هم از پایمال شدن طبقه متوسط در سرزمین‌های اشغالی نگرانند.

روزنامه صهیونیستی هاآرتص که بیشترین انتقادات را به دولت نتانیاهو دارد در شماره 31 جولای خود وضع نتانیاهو و دولت اسرائیل را به لشکر شکست خورده‌ای تشبیه می‌کند که هر لحظه امکان فروپاشی آن وجود دارد.

هاآرتص در تحلیل خود از تبدیل شدن خیابان‌های اسرائیل به میدان التحریر دیگری سخن می‌گوید و می‌نویسد: آنچه در خیابان‌های اسرائیل شاهد تحقق آن هستیم، میدان التحریر دیگری است که مردم (صهیونیست‌ها) به دنبال تحقق خواسته‌های خود هستند.

وعده‌های تلخ و شیرین

نتانیاهو طی روزهای گذشته تلاش فراوانی کرده تا با وعده‌های شیرین اقتصادی بتواند رضایت مخالفان خود را کسب کند. با این حال این نکته را هم باید در نظر گرفت که دولت‌های مختلف صهیونیستی در طول تاریخ این رژیم، با وجود اختلاف‌های گاه بنیادینی که بر سر مسائلی همچون صلح با یکدیگر داشته‌اند، از یک نقطه اشتراک واحد برخوردار بوده‌اند و آن نیز تشویق یهودیان و صهیونیست‌ها به سکونت در شهرک‌های کرانه باختری و اراضی اشغالی سال 1967 میلادی است.

هرگونه امکانات و تسهیلاتی هم که مورد نیاز بود در طول این سال‌ها در اختیار ساکنان سرزمین‌های اشغالی قرار گرفته بود تا رغبت‌های یهودیان برای سکونت در سرزمین‌های اشغالی افزایش یابد. در ماه‌های گذشته افزایش عجیب و غریب قیمت مسکن در شهرها و مراکز پرتردد سرزمین‌های اشغالی نشان داده است که دیگر تمایل چندانی برای استفاده از این تسهیلات در میان ساکنان سرزمین‌های اشغالی وجود ندارد. همین موضوع هم سبب شده استراتژیست‌ها و کارشناسان زبده اسرائیل هشدار دهند که اگر این مشکل به نوعی حل نشود در بلند مدت باید شاهد تأثیرگذاری این سیاست‌ها و استراتژی در چگونگی حفظ اراضی اشغالی باشیم.

رژیم صهیونیستی برای حل این مشکل راه حل کوتاه مدتی دارد و آن اینکه برای ادامه حضور فعال در این مناطق چاره‌ای جز افزایش حضور نظامی در این مناطق و افزایش شهرک‌های نظامی و ایست بازرسی در این مناطق ندارد. این معضلی است که هم‌اکنون هم بلای جان بلندپروازی‌های اشغالگران و رهبران رژیم صهیونیستی شده است تا آنجا که مثلاً در برخی شهرک‌ها تعداد نیروهای امنیتی و پلیس‌هایی که مثلاً برای حفظ جان شهرک نشینان فعالیت می‌کنند گاه از تعداد شهرک‌نشینان هم بیشتر است. سرمایه‌گذاری‌های بزرگ اسرائیل در بخش امنیتی سبب خواهد شد تا در بلندمدت رهبران این رژیم چاره‌ای جز کاهش بودجه‌های سایر بخش‌ها از جمله بخش اجتماعی نداشته باشند. ناگفته پیداست که این مسکن در کوتاه‌مدت پاسخ خواهد داد و در بلندمدت کاهش خدمات اجتماعی، مشکلات بزرگی را گریبانگیر رهبران این رژیم خواهد کرد که کوچک‌ترین آن که این روزها به وضوح شاهد آن هستیم تلنبار شدن صدها تن زباله در خیابان‌های شهرهایی چون تل‌آویو و حاضر نشدن کارگران شهرداری‌ها به جمع‌آوری آشغال از سطح خیابان‌هاست.

تغییر فاز اعتراضات

تغییر فاز خواسته‌های صهیونیست‌ها از اصلاحات به تغییر دولت هم از مهم‌ترین مشکلات گریبانگیر کابینه نتانیاهو است. شبکه تلویزیونی راشاتودی چهارروز پیش در تحلیلی این تغییر فاز را بزرگ‌ترین مشکل فراروی دولت بنیامین نتانیاهو عنوان کرده است.

این شبکه خبری انگلیسی زبان در گزارشی با اشاره به اینکه در تظاهرات اعتراض‌آمیز علیه دولت نتانیاهو ده‌ها هزار تظاهر‌کننده به خیابان‌های هفت شهر اسرائیل آمدند، نوشت: شعارهای اجتماعی تظاهرکنندگان به تدریج جای خود را به درخواست برای سقوط دولت می‌دهد. تغییر درخواست‌های تظاهرکنندگان از درخواست برای بهبود وضع مسکن، تغذیه، آموزش و پرورش و بهداشت به مطالبات سیاسی از قبیل تغییر رژیم و کنار رفتن دولت نتانیاهو، مقام‌های رژیم را سر در گم کرده است. این گزارش، شرایط کنونی اسرائیل را به شرایط مصر در آستانه قیام مردمی شبیه دانست و افزود که اکنون بسیاری از ساکنان فلسطین اشغالی در حال مشاهده شرایطی مشابه آنچه در مصر روی داد، هستند. هر کسی از اینکه این همه انسان با انگیزه ساقط کردن دولت نتانیاهو به خیابان‌ها ریخته اند، شگفت زده می‌شود.

اعتماد از دست رفته

در ماه‌های گذشته، شکست‌های پیایی اسرائیل در عرصه دیپلماتیک و داخلی سبب شده تا موج بزرگی از بی‌اعتمادی به رهبران این رژیم در میان صهیونیست‌ها شکل بگیرد. براساس آخرین نظرسنجی‌ها تنها یک چهارم از ساکنان سرزمین‌های اشغالی به سیاستمداران اسرائیل اعتماد دارند و به سختی یک‌سوم صهیونیست‌ها به مجلس کنست اعتماد دارند. کارشناسان همچنین تظاهرات چند روز اخیر در سرزمین‌های اشغالی را بزرگ‌ترین اعتراض داخلی به سیاست‌های دولت‌های این رژیم از زمان تأسیس آن در سال 1948 میلادی می‌دانند. این امر به معنای به صدا درآمدن زنگ‌های خطر در سرزمین‌های اشغالی است.

شدت اعتراضات عمومی در سرزمین‌های اشغالی به سیاست‌های نتانیاهو به خصوص در بحث مسکن تا آنجاست که روزنامه صهیونیستی معاریو هم در شماره چندروز پیش خود اعتراضات را به سیل خروشانی تشبیه کرده بود که هر لحظه امکان دارد بساط نتانیاهو و دولتش را با خود ببرد. یک روزنامه اسرائیلی در تحلیلی از تظاهرات‌های رژیم صهیونیستی اعلام کرد که سیل این تظاهرات‌ها نتانیاهو را با خود خواهد برد.

تحلیلگر معاریو در این یادداشت کار دولت نتانیاهو را در رقابت با سایر رقبا پایان یافته عنوان کرده و به صراحت می‌نویسد حتی وقوع یک معجزه هم نمی‌تواند نتانیاهو را از وضعی که به آن دچار شده است نجات دهد.

معاریو در تشبیه جالبی، بحران این روزها که دامن دولت رژیم صهیونیستی را گرفته به پرتاب موشک‌های حماس و حزب‌الله به داخل سرزمین‌های اشغالی تشبیه و هراس و سردرگمی رهبران رژیم صهیونیستی در قبال این بحران را به آن روزها دانست. جالب اینکه معاریو به صراحت هرگونه چالش برای نتانیاهو، همچون جنگ با حزب‌الله، جنگ با حماس، شلیک موشک به سرزمین‌های اشغالی و... را که موجب از میان رفتن تمرکز صهیونیست‌ها از مسائل داخلی می‌شود را آرزوی شخصی نخست وزیر رژیم صهیونیستی عنوان می‌کند. معاریو در ادامه خطاب به نتانیاهو می‌نویسد که امروز هیچ چیز حتی کاهش مالیات، تعطیلات تابستانی، موشک‌های کاتیوشای حزب‌الله و القسام حماس هم نمی‌تواند نتانیاهو را از این وضعیت نجات دهد.

بحران رهبری

در کنار مشکلاتی که به آن اشاره شد رژیم صهیونیستی از بحران بزرگ‌تری هم رنج می‌برد و آن نداشتن رهبری قدرتمند در ارکان آن است. شدت اعتراضاتی که این روزها به شخص نتانیاهو و شیمون پرز، رئیس این رژیم می‌شود آنقدر بالاست که به صراحت می‌توان گفت با رصد رسانه‌های صهیونیستی در ماه‌های گذشته و به خصوص در سه هفته اخیر به ندرت می‌توان مقاله و گزارشی در تحسین و تمجید از عملکرد دولت اسرائیل یافت. در تازه‌‌ترین یادداشت جدی در این ارتباط هم ایتان‌هابر ستون‌نویس روزنامه یدیعوت آحارونوت در تحلیلی با بررسی اوضاع و احوال این روزهای اسرائیل نوشت بحرانی که اینک گریبانگیر اسرائیل شده است نه سیاسی و نه اقتصادی و نه حتی اجتماعی است بلکه بحران در رهبری است. این تحلیلگر صهیونیست در ادامه با حمله به کلیت ساختار سیاسی رژیم صهیونیستی به صراحت عنوان می‌کند که جناح چپ و جناح راست در سرزمین‌های اشغالی ساخته و پرداخته اذهان متوهم است و رهبران این احزاب از آنجا که هیچ‌یک چیزی در چنته ندارند یکدیگر را به ناتوانی در اداره امور متهم کرده و برای یکدیگر خط و نشان می‌کشند.

جالب‌تر آنکه این نویسنده صهیونیست در ادامه به ساختارهای سیاسی و اقتصادی این رژیم هشدار می‌دهد که به هر حال اسرائیل دیر یا زود از این بحران رهایی پیدا می‌کند و چه نتانیاهو باشد چه نباشد راه حلی برای این اعتراضات پیدا خواهد شد، اما آنچه را که نباید نادیده گرفت بحران رهبری در آینده این رژیم است. اتفاقی که اگر روی دهد به باور این تحلیلگر صهیونیست باید در انتظار فروپاشی ارکان‌های سیاسی و اقتصادی این رژیم باشیم. شدت بحران رهبری و سردرگمی رهبران رژیم صهیونیستی در وقایع اخیر و پیش از آن در جریان بحران‌های دامنگیر این رژیم همچون جنگ 22 روزه غزه و 33 روزه با حزب‌الله تا آنجاست که به باور برخی کارشناسان این رژیم هشدار داده‌اند که حتی اگر همین امروز هم بن گوریون جدیدی در سرزمین‌های اشغالی وارد عرصه سیاست شود و بخواهد طرحی نو دراندازد و ارکان‌های این رژیم را مستحکم کند هم در خوش بینانه‌‌ترین حالت ممکن اسرائیل نهایتاً تا 30 سال آینده می‌تواند روی چنین رهبری حساب کند و بار دیگر باید به دنبال رهبری دیگر باشد. این به باور کارشناسان صهیونیست تنها یک خیالبافی است وگرنه موضوع همان است که شاهد آن هستیم.

دست به دامان امریکا

یکی از راهکارهایی که این روزها برای نجات دولت نتانیاهو از سوی برخی محافل نزدیک به وی مطرح می‌شود، کمک گرفتن از خارج و به‌طور خاص ایالات متحده است. سابقه تاریخی هم نشان داده است که هر زمان یکی از دولت‌های اسرائیل با مشکلات بزرگ دست به گریبان شده‌اند، دولت امریکا تمام قد به دفاع از دولت‌های این رژیم پرداخته است. این بارهم چهره‌هایی همچون بیل کلینتون که دارای چهره‌ای نسبتاً مثبت در میان صهیونیست‌هاست برای پادرمیانی توصیه شده است که البته چندان مشخص نیست که وی تمایلی برای به خطر انداختن اندک وجهه خود داشته باشد.

بحران جانشینی

جالب اینکه برخی صهیونیست‌ها هم نگرانند اگر روزی قرار باشد انتخاباتی در سرزمین‌های اشغالی برگزار شود چه کسی را باید به جای نتانیاهو بنشانند؟ نتانیاهو برای کرسی زدن بر این پست، چهره‌های مطرح این رژیم همچون تزیپی لیونی، وزیر امورخارجه سابق این رژیم را که رقیبش بود به بد‌ترین نحو ممکن کنار زد.
پرونده‌ها و فسادهای اخلاقی و مالی مقامات این رژیم هم مانع از آن شده است که مقامات این رژیم بتوانند در عصر قحط الرجال، جانشین مناسبی برای نتانیاهو داشته باشند. نه سیلوان شالوم، نه تزیپی لیونی، نه دان حالوتس و نه دیگر رهبران مطرح این رژیم هیچ یک از نگاه کارشناسان صهیونیست صلاحیتی برای جانشینی نتانیاهو ندارند.

 


ارسال شده در توسط منتظر منجی

عباس اجازه پروازش را از امام گرفت!

صغری خیل فرهنگ | شهید عباس بابایی با 3000 ساعت پرواز با هواپیماهای جنگنده مختلف، کارنامه درخشانی را از خود در دوران دفاع مقدس برجای گذاشته است. وی با ایمان و شجاعت خویش همچون سرداران شهید شیرودی، کشوری، اردستانی و... افتخار ایران اسلامی شدند.

شهدای خلبانی که مقام معظم رهبری درباره‌شان فرمودند: «من فراموش نمی‌کنم آن روزهایی را که شدت جنگ و بحبوحه‌های حوادث تلخ، خلبانان ما در آسمان چه فداکاری‌هایی کردند و اینها جزو پرونده معنوی و ذخیره الهی و آسمانی نیروی هوایی در سخت‌ترین دوران آزمایش‌های این ملت ثبت است.» و به راستی شهید عباس بابایی همانطور که مقام رهبری خطاب فرمودند، سربازی عاشق و فداکار بود. در بیست‌وچهارمین (15 مرداد 66) سالروز شهادت این سرباز فداکار ایران اسلامی با همسر و دخترش گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که خواندنش خالی از لطف نیست.

عشق به عباس در درونم جاری بود

صدیقه حکمت هستم، متولد 1337 و تحصیلاتم فوق‌دیپلم دینی و عربی است. عباس پسر عمه‌ام بود، این ارتباط خانوادگی سبب می‌شد تا ایشان مرتب به خانه ما بیایند. از طرفی رابطه صمیمی من با خواهران شهید (دختر عمه‌هایم) باعث شناخت بیشتر من نسبت به ایشان می‌شد. عباس بعد از فارغ‌التحصیل شدن و بازگشت از امریکا به خواستگاری‌ من آمد که با مخالفت پدر و مادرم مواجه شد! والدینم فرهنگی بودند و تمایلی نداشتند که همسرم یک نظامی باشد. از طرفی نسبت فامیلی‌مان هم مشکل‌ساز شده بود. با این وجود ایشان خیلی مصر بودند و سرانجام پدر و مادرم را راضی کردند. آنها هم نظر من را پرسیدند، چون سن کمی داشتم، گفتم: «هرچه پدر و مادر بگویند». خداوند عشق به عباس را در درونم جاری ساخته بود. در 15 سالگی با مهر100 هزار تومان نامزد شدیم و دو سال بعد هم ازدواج کردیم.

جهیزیه‌ام را به فقرا بخشید!

اوایل محل زندگی ما، دزفول بود. پدر و مادرم جهیزیه شیک و خوبی برایم آماده کرده بودند، مدت کوتاهی از زندگی مشترکمان که گذشت، عباس به من گفت: این وسایل برای ما زیاد است، اگر اجازه بدهید تعدادی از آنها را به نیازمندان هدیه بدهیم. از برخی وسایل هم چون هدیه داده بودند، دوتا داشتیم من هم قبول کردم. دوست داشتم عباس شاد باشد. از مادرم هم اجازه گرفتند. تمام وسایل را به اهلش و همچنین جهاد سازندگی و کمیته امداد دادیم. زندگی‌مان را با سادگی آغاز کردیم. خدا می‌داند که این کار را با رضا و رغبت قلبی انجام دادم. من عاشق همسرم بودم و مال دنیا در قبال عشقی که خدا در دلمان نهاده بود، پوچ به نظر می‌رسید. ثمره ازدواج‌مان نیز سه فرزند یک دختر و دو پسر بود، دخترم سلما متولد 1355، پسرم حسین متولد 1358 و محمد متولد 1361 است.

بودن‌هایی که نبودن‌ها را جبران می‌کرد

عاشق دخترمان بود. زمان تولد سلما وقتی آمد بیمارستان به همه شیرینی داد. خیلی به او علاقه داشت، نماز صبح بیدارش می‌کرد و بعد از نماز با هم قرآن تلاوت می‌کردند. نسبت به حجاب ما توجه خاصی داشت و مرتب سفارش می‌کرد که الگوی خانم‌ها، ائمه اطهار، حضرت فاطمه(س) و حضرت زینب(س) است. اعتقاد داشت اگر در سنین کودکی قبل از تکلیف، فرزندان را به امور اسلامی و احکام قرآنی آشنا کنیم، بزرگ که بشوند خودشان بهتر می‌توانند راه صحیح را پیدا کنند. در رفتار با من و بچه‌ها بسیار حساس بود و در عین حال خیلی خوش‌برخورد بود. در تمام لحظاتی که در کنار خانواده بود، با مهربانی و شیرین‌زبانی‌هایش ما را خوشحال می‌کرد. وقتی می‌آمد در کار خانه کمکمان می‌کرد و وقتی اجازه نمی‌دادم، ناراحت می‌شد، می‌گفت آرامش من در کنار شما بودن و راحتی شماست. همین برخوردهای خوبش آنقدر شیرینی در خاطر ما به جای گذاشت که نبودن‌هایش را جبران می‌کرد.

خون ما که از بقیه رنگین‌تر نیست

عباس خلبان ماهری برای جنگنده F5 بود. زمان جنگ مسئولیت‌هایش بیشتر شد، دیر وقت می‌آمد و صبح زود می‌رفت. بالطبع زمان کنار همدیگر بودنمان کمتر می‌شد. مدرسه‌ای که در آن درس می‌دادم، نزدیکی‌های حرم‌عبدالعظیم(ع) بود. فشار زیادی را تحمل می‌کردم. اول صبح باید بچه‌ها را آماده می‌کردم، حسین و محمد را می‌گذاشتم مهدکودک و آمادگی و سلما را هم به مدرسه خودم می‌بردم. از خانه تا محل کار باید بیشتر کیلومتر می‌رفتم و بیست کیلومتر می‌آمدم. با آن ترافیک سختی که آن مسیر داشت و اکثراً ماشین‌های سنگین در آن تردد می‌کردند. به عباس می‌گفتم: تو را به خدا یک کاری کن با این همه مشکلات، حداقل راه من کمی نزدیک‌تر شود. می‌گفت: من این کار را نمی‌کنم، آنهایی که پارتی ندارند، چه می‌کنند؟! می‌گفتم: آنها شوهرانشان در کنارشان هستند. اما او حرف خودش را می‌زد، «نه نمی‌شود، خون ما که از بقیه رنگین‌تر نیست.»

اجازه پروازش را از امام(ره) گرفت

امام خمینی(ره) به عباس اجازه پرواز نمی‌دادند، می‌گفتند شما فرمانده‌اید اگر اتفاقی برای شما بیفتد، نیروهایتان سردرگم می‌مانند. یک روز خیلی خوشحال به خانه آمد و گفت که قرار است بروند دیدار امام خمینی(ره) آن موقع در اصفهان زندگی می‌کردیم و عباس درجه سروانی داشت. رفتند و امام خمینی(ره) هم راضی شدند که ایشان پرواز کنند. وقتی برگشت می‌گفت خانم ببین نورانی نشدم!

فرشته‌ای در لباس احرام

سال 1366 قرار شد تا با هم برویم حج. خیلی خوشحال شدم، باور نمی‌کردم بعد از 13 سال می‌خواستیم یک مسافرت غیر از مسافرت همیشگی‌مان (تهران- قزوین) برویم. در پوست خودم نمی‌گنجیدم، اما یک چیزی ته دلم نگرانم می‌کرد. دلهره نیامدن عباس را داشتم. در کلاس‌های آموزشی حج شرکت می‌کردم. عباس معاینات پزشکی را هم همراهمان آمد. لباس‌ها را که تحویل گرفتیم، یکدفعه گفت: نمی‌تواند بیاید. من به همراه آقای اردستانی و همسرش قرار شد برویم. باور نمی‌کردم، گریه کردم گفتم خیلی بی‌انصافی. گفت عزیزم خلیج‌فارس شلوغ است. من در قبال این جریان احساس وظیفه می‌کنم. آقای اردستانی گفتند که به جای عباس می‌مانند اما او قبول نکرد. به شهید اردستانی گفت همسرم را به تو و هر سه شما را به خدا می‌سپارم. لحظه رفتن که فرارسید عباس از من خواست فکر سلامتی‌ام باشم و برای ظهور امام زمان(عج) و برای طول عمر امام خمینی(ره) دعا کنم. من هم گریه می‌کردم. روز 23 تیرماه 1366 از عباس جدا شدم برای سفر حج. در مکه چند نفری عباس را در لباس احرام هنگام طواف خانه خدا دیده بودند! از روحانی کاروان که پرسیدیم، گفت:‌ خداوند فرشته‌ای را در شکل بنده صالح مأمور انجام امور حج می‌کند. قبل از محرم شدن لحظه‌ای که می‌خواستیم سوار ماشین بشویم و برویم عرفات خبر دادند عباس تلفن زده، دوان دوان به سوی هتل رفتم. صف طولانی بود همه می‌خواستند با عباس حرف بزنند، کاروان ما همه از دوستان عباس بودند. گوشی را که گرفتم عباس شروع کرد به حرف زدن. گفت: از خدا صبر بخواه، وقتی برگردی دیگر من را نمی‌بینی، ارتباطت را با امام زمان(عج) بیشتر کن. من بچه‌ها را به تو و همه شما را به خدا می‌سپارم...

من را فرستاد خانه خدا، خودش رفت پیش خدا

چند روز مانده بود به بازگشتمان. متوجه حال و هوای آقای اردستانی شدم. علت را که پرسیدم طفره رفتند. یک روز آمدند و به بهانه ناامن بودن محل (به خاطر حمله به مراسم برائت از مشرکین در سال 66) و اینکه متوجه نظامی بودن ما شده‌اند، از من خواست وسایلم را جمع کنم، قرار بود پنج نفره با هلی‌کوپتر به ایران بازگردیم. صدایی از درونم فریاد می‌زد که عباست شهید شده، اما نمی‌خواستم باور کنم. در فرودگاه تهران، هلی‌کوپتری آمد تا من را سوار کند، ممانعت کردم و گفتم عباس اجازه نمی‌دهد، راضی نیست! او حتی اجازه استفاده از ماشین سازمان را نمی‌دهد. حالا چطور سوار هلی‌کوپتر شوم. گفتند: خود بابایی دستور داده‌اند و بالاخره سوار شدم. به من گفتند کتف عباس شکسته رسیدیم حواستان باشد بی‌تابی نکنید. آقای خامنه‌ای و آقای هاشمی آنجا هستند. گریه و زاری نکنید. می‌دانستم چه بر سرم آمده، وقتی که رسیدم دخترم با دسته گلی سپید به استقبالم آمده بود. تازه متوجه شدم چه بر سرم آمده، اصرار کردم باید پیکر عباس را ببینم. نزد پیکر شهید بابایی رفتم، پیشانی‌اش را بوسیدم و گفتم: من را فرستادی خانه خدا، خودت رفتی پیش خدا! عباس روز عید قربان شهید شده بود.

توصیه عباس، پیروی از ولایت فقیه بود

حمایت برخی افراد- که خود را منسوب به شهدا می‌کنند- از جریانات منحرف از مسیر ولایت موجب خدشه‌دار شدن چهره شهدای والامقام نمی‌شود. چطور می‌شود هزاران خون ریخته شده شهدا و ایثارگران را نادیده گرفت. عباس همیشه در بحث ولایت و پیروی از خط امام(ره) تأکید بسیار داشتند و به من سفارش می‌کردند که در سخنرانی‌هایم در مدرسه بر ولایت‌پذیری توجه خاص داشته باشم. اگر امروز شهدا در جوار رحمت خداوند آرمیده‌اند، به جایگاه حقیقی خود رسیده‌اند. ما باید همواره با تأسی به فرمایشات ولی‌فقیه با سیاست و هوشمندانه حافظ دستاوردهای انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره) باشیم. شخصاً هیچ وقت نمی‌خواهم خون شهدا پایمال شده و قلب ایشان را بلرزانم. من باید هم‌ردیف با شهدا از امام(ره) و کشورم دفاع کنم. باید تحت ولایت حضرت آقا و گوش به فرمان ایشان باشیم.

دختر شهید بابایی

هیچگاه از رانت دختر شهید بودن استفاده نکردم

سلما بابایی متولد 1355 هستم. پدر و مادرم اسم من را از کتاب «فاجعه کربلا» انتخاب کردند. در حال حاضر در دفتر خدمات پلیس + 10 مشغول به کارم، رشته تحصیلی‌ام مدیریت بازرگانی بوده، پرستاری را هم نصفه و نیمه خوانده‌ام و افتخارم این است که تا به امروز هیچگاه از رانت دختر شهید عباس بابایی بودن استفاده نکرده و نخواهم کرد.

شیرین‌تر از جان کجا رفتی؟

شهادت پدر و نبود مادر در آن روزهای سخت، لحظات تلخی را در ذهنم تداعی می‌کند. شب قبل از رفتن به مأموریت نیمه‌شب آمد من را بوسید و رفت، چشمان خواب‌آلوده‌ام را باز کردم و دوباره بستم، این لحظه را هرگز فراموش نمی‌کنم. مادر مکه بودند. سال 1366 همان سال که جریان مکه خونین رخ داد. پدرم که شهید شدند و خبر به ما رسید، امام خمینی(ره) دستور دادند تا رسیدن مادر پیکر بابا را نگه دارند. مادرم که آمد، رفت و پیکر پدر را دید. مراسمی باشکوه برای پدرم به دست همرزمان و مردم برپا شد. به دست من و برادرانم هم قاب عکس داده بودند. در امامزاده حسین(ع) قزوین دکلمه‌ای به من دادند که بخوانم. شعر بسیار زیبایی بود، 24 سال از آن روز می‌گذرد، اما این بیت در ذهنم نقش بسته: «پدرم ای یاورم، غم‌پرورم، شیرین‌تر از جانم کجا رفتی؟ چرا رفتی؟»

لیاقت دختر شهید عباس بابایی بودن را ندارم

برای نماز صبح بیدارم می‌کرد و بعد قرآن می‌خواندیم. از پدرم برای محمدحسین- پسرم- می‌گویم وقتی او را می‌بینم با تعاریف و شناختی که از پدرم دارم، یاد بابا می‌افتم. خصوصیات او شبیه باباست. دلم برایش تنگ شده. برای من که فرزند شهید عباس بابایی هستم، افتخار بسیار بزرگی است، اما به عنوان یک ایرانی بدون هیچ وابستگی، وقتی به شخصیت او و کارهایش نگاه می‌کنم، لذت می‌برم. متانت، تواضع، ایمان و شجاعت شهید عباس بابایی ستودنی است. من در خود لیاقت دختر شهید عباس بابایی بودن را نمی‌بینم. کار بزرگی است که انسان پا روی نفس خویش بگذارد، یک ماه رمضان در سال پا روی نفس‌مان می‌گذاریم که چیزی نخوریم، اعتقاداتمان را حفظ کنیم و آن را تقویت کنیم. بابا همیشه و هر روز اینگونه بود. خیلی مهم است به درجه بالایی برسی و هنوز در خانه محقر و کوچک زندگی کنی. همیشه خودش را چند پله پایین‌تر از دیگران قرار می‌داد.

از علاقه و پایبندی مادرم درس می‌گیرم
خیلی دوست دارم مانند پدر باشم و در زندگی از او الگو بگیرم. امثال بابایی‌ها کم هستند خیلی کم. اینکه می‌گویند از دامن زن، مرد به معراج می‌رود کاملاً صحیح و بجاست. پدرم فرد مؤمن و موفقی بود و در این راه همسری همراهش بود که عاشقانه پای او ایستاد. بعد از شهادت پدر، مادرم راهش را ادامه داد. تمام جوانی‌اش را برای فرزندانش هزینه کرد. از همین جا از ایثار مادرم سپاسگزارم. مادرم بعد از گذشت 24 سال از شهادت پدر هنوز چشمانش گریان است. پایبندی و علاقه او به پدر و آرمان‌هایش برای من ارزش دارد و ستودنی است.

 


ارسال شده در توسط منتظر منجی
کیهان:
 
گفت: روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» ابراز نگرانی کرده است که اگر شرایط منطقه به همین شکل پیش برود، بعید نیست که کنار قفس حسنی مبارک، یک قفس هم برای نتانیاهو آماده کنند.
گفتم: چه بهتر از این؟!
گفت: بهتر از همه آن که علاوه بر مبارک و نتانیاهو و شیمون پرز بقیه جنایتکاران مثل علی عبدالله صالح و ملک عبدالله عربستان و پادشاه اردن و پادشاه بحرین و بن علی و... همه این اجق وجق ها را درون یک قفس ریخته و یکجا محاکمه کنند و شرشان را از سر مردم جهان کم کنند.
گفتم: ای ول... تعدادی از دیوانه های زنجیری را با هواپیما از یک شهر به شهر دیگری منتقل می کردند. دیوانه ها وسط راه سر و صدا می کردند. خلبان به سرمهماندار گفت؛ یک جوری اینها را ساکت کن و بعد از چند دقیقه سکوت حکمفرما شد. خلبان پرسید؛ چطوری ساکتشون کردی؟ گفت؛ در هواپیما را باز کردم و گفتم بروید توی حیاط هواخوری!
 
 

ارسال شده در توسط منتظر منجی

احمد باطبی و قحطی سوژه رسانه های ضد انقلاب

بولتن نیوز: هر از چند گاهی رسانه ها و سایت های خبری وابسته به غرب که سوژه هایشان تمام می شود دست به کار می شوند و المک های قبلی خود را دوباره سر پا می کنند و البته که جز رسوایی برای خود چیز دیگری ندارند.

نوشابه امیری، روزنامه نگار فراری که با همسرش در پاریس به سر می برد، در سایت روز آن لاین در مطلبی با عنوان ( احمد باطبی؛ داستانی دیگر) همچون مطالب بی سرو ته قبلی خود، این بار سعی کرده که قهرمان ساختگی مخالفان نظام در تیرماه 78 را از حرف وحدیث هایی که در مورد او می شود نجات دهد.

او تلاش کرده که این قهرمان ساختگی را که با یک عکس در یک نشریه خارجی، به قول خودش به پرچم تبدیل شده را حفظ کند.

عروسک خیمه شب بازی جدید سایت های وابسته به غرب ، احمد باطبی بود. اما حتما جالب است که بدانیم این شخص کیست و چه شده که دوباره اسمش در رسانه ها سر درآورده و چه عجیب که اینقدر قحطی سوژه پیدا کرده اند که اشخاص تاریخ مصرف گذشته را مجددا احیا می کنند ، البته وقتی که از این شخصیت پوشالی درست می شود نتیجه غیر از این هم نخواهد بود.

http://up.vatandownload.com/images/fu04eq0i292k1d7dx22q.jpg

احمد باطبی  جوان 20 ساله ای که در حادثه کوی دانشگاه پیراهن خونین دوست خود را برداشت، خونی که خود او مسبب اصلی آن بود وچه زود ضد انقلاب از این مهره سوخته برای خودش قهرمان درست کرد.

تحلیل گر مطلب با عنوان( احمد باطبی؛ داستانی دیگر) سعی داشت تا با پیوند کوی دانشگاه و فتنه 88 و قتل های زنجیره ای به چیزی برسد که هیچگاه نخواهد رسید ، حرف های احساسی و تکراری که جز ایجاد شور کاذب در جوانان اثر دیگری ندارد در این مطلب موج می زند ، غافل از این که این حنا دیگر بی رنگ شده و اثری نخواهد داشت.

احمد باطبی طبل توخالی بود که غرب دل به آوازش خوش کرده بود اما این صدا دیگر خوش آیند نیست، این پرچم بی رنگ رسانه های غربی که به زور رسانه های معاند نظام قد برافراشته بود ، پس از اقامت در آمریکا اعلام کرد که می خواهم کار حقوق بشری انجام دهم ، او که بعد ها در نقش خبرنگار در رسانه های آمریکا بخصوص voa  فعالیت داشت نمود چندانی در کار خود نداشت و این همه سر وصدایی که غرب برای این آدم به راه انداخته بود در نهایت بی ثمر شد والان سوال اینجاست که اگر این شخص اساسا فرد صاحب فکر و موثری نبوده چرا این رسانه ها اینقدر برای او شانتاژ خبری کرده است؟

http://up.vatandownload.com/images/ca0rgqmsnwdkn7g41fms.jpg

علم کردن پرچم های شکسته بعد از چند سال ، آیا جز شیطنت رسانه ای چیز دیگری هست ؟ وصله زدن رخدادهای مختلف کشور که اساسا ربطی به هم ندارند نه از حیث وقوع و نه ماهیت ، جز اینکه ناتوانی رسانه های غربی برای ارائه مطلب  و تحلیل چیز دیگری می تواند باشد؟ آیا هنر خارج نشینان جز این است که خود را اجیر دستگاههای جاسوسی می کنند و مجبور می شوند چیزهایی بنویسند که خود آنها هم از پایه اعتقادی به آنها ندارند.باطبی که تنها با قرار گرفتن عکسش در مجله اکونومیست به شهرت رسید ، مهره سوخته بود که حتی در خود آمریکا هم نتوانست کار به جایی ببرد والان رسانه های خارجی برای این که گاف قبلی خود را جبران کند ، سعی دارند با  سناریو سازی این دروغ رسانه ای را ماست مالی کنند .

اما پیشنهاد ما به کسانی که نان ملت فروشی می خورند و جاسوسی هویت خود را می کنند این است که حداقل درست بنویسند تا اینقدر مجبور نباشند  بر اشتباهات خود پاک کن بمالند.

باید به یاد داشته باشند که روح احمد باطبی هم خبر نداشت که روزی مخالفان نظام بزرگش کنند تا از او بهره برداری کنند و پرچم بی حالی را بسازند.

در حالی که مخالفان نظام انتظار داشتند که احمد باطبی  بعد از خروج از کشور به عنصر موثری برای آنها تبدیل شود، همگان متوجه شدند که این شخص اصلا چیزی در چنته نداشته و به خاطر ترس از تبعات این بزرگنمایی ها، مجبور شد اعلام کند که به کار سیاسی اعتقادی ندارد و می خواهد کار حقوق بشری کند، زیرا همه می دانستند که او چیزی برای عرضه ندارد که بخواهد در سیاست جولان دهد و تا همین جا هم  بی اراده قدم برداشته است.

 


ارسال شده در توسط منتظر منجی

بازتاب سخنان عجیب داریوش قنبری در رسانه های ضدانقلاب

سخنان دیروز داریوش قنبری در مجلس بازتاب گسترده ای در میان رسانه های غربی و ضدانقلاب داشت، نکته قابل توجه اینکه تمام این رسانه ها با تیترهای مشابه از این سخنان استقبال کردند.  سخنان داریوش قنبری در نطق میان دستور صحن علنی مجلس دیروز یکشنبه 31جولای (9 مرداد) که با اتهام پراکنی آشکار علیه دولت همراه بود در میان رسانه های غربی و اپوزیسیون بازتاب گسترده ای داشت.

نکته قابل توجه این است که این رسانه ها با تیترهای مشابه این سخنان را بازتاب دادند. بی بی سی که سیاه نمایی علیه نظام را سردمداری می کند در بازتاب این سخنان، "احمدی نژاد ایرانیان را یا بیکار کرد یا بدهکار" را به عنوان تیتر اول خود انتخاب کرد و نوشت: «داریوش قنبری، نماینده مجلس ایران در نشست مجلس این کشور خطاب به محمود احمدی نژاد گفت "پس از گذشت 6 سال از ریاست جمهوری جنابعالی اکنون مردم ایران به لحاظ اقتصادی تبدیل به 2 دسته شده‌اند، یا بیکار هستند،یا بدهکاردویچه وله، ارگان رسمی آلمان نیز این سخنان را به عنوان تیتر یک خود انتخاب کرد و با عنوان" احمدی نژاد مردم را به دو دسته بیکار و بدهکار تبدیل کرد" نوشت: «یک نماینده مجلس احمدی‌نژاد را متهم کرد در شش سال ریاست جمهوری خود مردم ایران را به دو دسته‌‌‌ بیکار و بدهکار تبدیل کرده است. به گفته‌ این نماینده، به جای آمدن پول نفت برسر سفره‌ها، احکام جلب به در خانه‌های مردم می‌آیند».

دویچه وله که همه شرایط را برای دامن زدن به اختلافات مهیا دید در تحلیل خود ذیل این خبر نوشت: «دولت احمدی‌نژاد در شش سال گذشته مورد حمایت بی‌چون و چرای آیت‌الله خامنه‌ای و نهادهای حکومتی زیر نظر او بود. اما با بروز شکاف و اختلاف میان آنها، این حمایت‌ها کاهش یافت و زمینه برای انتقادهای آشکار از عملکرد دولت در نهادهایی چون مجلس فراهم آمد».

کلمه، سایت موسوی نیز با انتخاب تیتر "مردم در این 6 سال به دو دسته بیکار و بدهکار تبدیل شده اند" سخنان قنبری را اینگونه بازتاب داد: «نماینده مردم ایلام، در مجلس شورای اسلامی، تصریح کرد: به جای آمدن پول نفت بر سر سفره‌ها احکام جلب بانک‌ها برای دریافت مطالبات بانک‌ها از بدهکاران به در خانه‌های مردم می‌رود....».سایت بالاترین نیز همزمان با لینک دادن از سایت های بی بی سی، دویچه وله و کلمه سخنان قنبری را منتشر کرد.

رادیو زمانه، ارگان رسمی کشور هلند نیز برای اینکه از قافله عقب نماند با انتخاب تیتر "قنبری: ایرانیان در زمان احمدی‌نژاد یا بیکار شده‌‌اند یا بدهکار" نوشت: «داریوش قنبری نماینده مجلس ایران در جلسه علنی مجلس خطاب به محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهوری این کشور گفته است «پس از گذشت شش سال از ریاست‌جمهوری جناب‌عالی اکنون مردم ایران به لحاظ اقتصادی تبدیل به دو دسته شده‌اند، یا بیکار هستند و یا بدهکار».

نکته جالب توجه در بازتاب سخنان قنبری این است که این رسانه ها معمولا با گزینش و جهت دهی به سخنان تلاش می کنند رسالت خود در سیاه نمایی علیه نظام را به خوبی انجام دهند، اما اتهام پراکنی های این نماینده اصلاح طلب علیه دولت را سوژه مناسبی برای سیاه نمایی علیه نظام دانسته و ترجیح دادند این اتهامات را بدون کم وکاست و حتی بدون تحلیل ارائه کنند.

گفتنی است درحالی که وحدت میان قوا و مسوولان و نزدیکی آنان به یکدیگر بی‌گمان دشمنان کشور را که به دنبال یافتن بهانه اختلاف‌نظر در چنین فضایی هستند ناامید می‌کند، آیا این سخنان به همراه اتهامات بی اساس یک نماینده اصلاح طلب چیزی جزء آب به آسیاب دشمن ریختن می باشد؟ این سخنان در زمانی که جامعه نیاز به آرامش دارد با چه هدفی ایراد می شود؟

در حالی که رهبر انقلاب بارها مسئولین را امر به وحدت کردند و از اختلاف افکنی برحذرداشتند؟!رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر خود با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با تاکید بر وحدت و پرهیز از اختلافات، نکات کلیدی و اساسی را درخصوص حرکت تکاملی انقلاب و پرهیز از مشتعل کردن فضای اختلاف و هیاهو و جنجال گوشزد کردند.ایشان در سخنان روشنگرانه خود یکی از موارد بسیار مهم و ضروری، برای ادامه حرکت تکاملی و رو به جلو انقلاب را پرهیز از دمیدن و مشتعل کردن فضای اختلاف، هیاهو و جنجال در جامعه بیان فرمودند و همه دستگاه‌ها و جریان‌های سیاسی و فکری را به پایبندی عملی به حفظ وحدت فراخواندند.

رهبر معظم انقلاب در موضوع پرهیز از اختلاف و تفرقه فرمودند: «باید هر چه ممکن است اختلاف‌نظرها و اختلاف‌سلیقه‌ها کم شود و به فضای بحث‌های اختلافی دمیده نشود».هشدار و اظهار تاسف شدید رهبر معظم انقلاب از برخی بگومگوها و بحث‌های اختلافی در کشور، حاکی از آن است که کسانی با چنین بحث‌هایی باعث شادمانی دشمنان می‌شوند.

رهبر انقلاب در بیاناتشان به حرکت روشنگرانه و تبیین منطقی و مستدل مواضع در مقابل تفکر غلط نیز اشاره داشتند و تاکید کردند «البته نباید تفکر غلط تابلو شود تا همه از آن مطلع شوند و هر گونه حرکت روشنگرانه نیز باید به دور از هیاهو و جنجال باشد زیرا جنجال، حرف منطقی را هم خراب می‌کند».

بیانات رهبر انقلاب مبنی بر لزوم حفظ وحدت و همگرایی نشان از آن دارد که ایشان هوشیاری همگان، بویژه مسوولان کشور را در برابر هرگونه سوءاستفاده سیاسی ـ رسانه‌ای دشمنان انقلاب که مترصد هستند از کوچک‌ترین فرصت برای مخدوش کردن چهره نظام نزد افکار عمومی جهان استفاده کنند، ضروری می‌دانند.

 


ارسال شده در توسط منتظر منجی

  آثار رفتاری اینترنت بر جوانان

امروزه، اطلاع رسانی در بستر فن آوری ارتباطات و اینترنت سرعتی وصف ناپذیر یافته و زمان و مکان را در نوردیده است و هیچ مانعی را بر سر راه خود بر نمی تابد و جوانان که بازیگران اصلی و سواران پیشتاز این موج هستند، بیش از هر زمان نیاز به شناختن و شناخته شدن دارند وشناخت واقعی و عملی نیازهای این نسل مستلزم بررسی ابعاد مختلف عوامل تاثیر گذار و اثر پذیر از این فناوری نوین ارتباطی است. اینترنت گروهی متشکل از هزاران شبکه است که در عرضه  مجموعه ی اطلاعاتی واحد به کاربران یا مشتریان خود مشارکت دارند. اینترنت را از نظر جامعه شناسی می توان مدخلی برجامعه ی الکترونیکی جهانی  دانست.

عناصر اصلی در اینترنت عبارتند از:

تولید کنندگان، واسطه ها (توزیع کننده ها) و مصرف کنندگان. نکته مهم این است که تعداد کاربران جهانی اینترنت نیز همواره رو به افزایش است و جمعیت آن تقریبا هر سال دو برابر می شود. این جامعه به راحتی قابل سرشماری نیست.

اینترنت وسیله ای است که همانند همه ابزارهای دیگر جنبه های مثبت و منفی دارد و قضاوت ما درباره آن، به نوع استفاده ی کاربران بستگی دارد. این پدیده، علی رغم فرصت های مناسبی از قبیل دست یابی به اطلاعات فراوان مورد نیاز، توسعه و تولید دانش برای ما فراهم می آورد، تهدیدهایی را نیز متوجه ما می کند و از آنجا که بیشترین کاربران آن را نوجوانان و جوانان تشکیل می دهند،  استفاده ی نادرست از آن می تواند نیروی پویا و کارآمد و در نهایت نظام اداره  کشور را تهدید می کند.

بنابراین، لازم است هر چند مختصر و فهرست گونه، برخی از تهدیدات را مورد توجه قرار دهیم و دیگران را به بررسی های جدی تر و تحقیقات ارزنده تر در ابعاد مختلف و در آینده ای نه چندان دور فراخوانیم. استفاده  نادرست از اینترنت دو وجه متمایز دارد: یکی این که کاربران در هدفمندی و میزان استفاده از آن تابع ضابطه و قاعده ای نباشند که در این صورت جوانان و نوجوانان عادت می کنند، اوقات فراغت خود را به بیهودگی و بدون برنامه ریزی بگذرانند و این تصور در ذهن آنها شکل گیرد که نهایت زندگی، چیزی جز بازی و سرگرمی و کام جویی نیست و وجه دوم نوع بهره برداری از آن و مراجعه به سایت هایی است که موارد ناهنجار و غیر اخلاقی را ترویج می کنند که از این طریق، هم هویت ملی فرد را مورد هجوم قرار می دهند و هم به تخریب شخصیت اجتماعی و حوزه ی روانی او می پردازند. اما نخستین و شاید خطرناک ترین اثر منفی اینترنت، که موجب استفاده های نادرست جوانان از اینترنت می شود،  اعتیاد اینترنتی  است. یکی از کارشناسان می گوید: فردی که بیش از نوزده ساعت در هفته از اینترنت استفاده می کند، معتاد به اینترنت است.

کارشناسی دیگر اظهار می کند: معتاد کسی است که حداقل 38 ساعت در هفته یا هشت ساعت در روز، وقت خود را صرف استفاده از اینترنت می کند. متخصصان آسیب شناسی: اگر فرد در هفته دو تا سه ساعت از اینترنت استفاده کند، کاربر معمولی است و فردی که میزان استفاده  وی از اینترنت به 5/8 ساعت یا بیشتر برسد، باید مورد بررسی های آسیب شناسانه قرارگیرد.

مرور بر ادبیات نظری و تجربی پیرامون اعتیاد اینترنتی نشان دهنده آن است که اعتیاد اینترنتی پدیده ای است که از سه ویژگی برخوردار است:

1- زمانی می توان گفت که فرد معتاد به اینترنت شده است که دارای علائم خستگی زودرس، تنهایی، افسردگی و غیره باشد. افرادی همچون اورزاک و یونگ به چنین تعریفی از اعتیاد اینترنتی دارند. روش های درمان این نوع اعتیاد نیز، رفتار درمانی شناختی و تقویت درمانی انگیزش است.

2- اعتیاد اینترنتی نوعی اختلال و بی نظمی روانی است و روش درمان آن نیز تشکیل گروه های خبری و گروه های بحث است. در این شکل از درمان، اعضای اختلالات روانی مرتبط به هم، نقش یک گروه حمایتی را بازی می کنند و با ارایه  پیشنهادات آن لاین و روش های برخورد با آن از شدت اعتیاد اینترنتی می کاهند.

3- اعتیاد اینترنتی نوعی مشکل رفتاری است که دلیل آن وجود یک رابطه  قوی بین اعتیاد اینترنتی و وابستگی شیمیایی است. سایر روان شناسان معتقدند که زیاده روی در استفاده از اینترنت می تواند برای سلامت فکری و فیزیکی شخص خطرناک باشد. اعتیاد به اینترنت، کارکرد انطباقی شخص را مختل می کند. اگر شخصی به اینترنت معتاد شود، کارکردهای وی غیر انطباقی می شوند. همانند تمام انواع دیگر اعتیاد، اعتیاد به اینترنت نیز با علائمی همچون اضطراب، افسردگی، کج خلقی، بی قراری و افکار وسواسی یا خیالبافی راجع به اینترنت همراه است. از طرفی، در عین حال که روابط این افراد (به ویژه کودکان و نوجوانان) در جهان مجازی افزایش می یابد، در مقابل از دامنه روابط آنان در جهان واقعی کاسته می شود. ضمن آنکه، احتمال لطمه دیدن عملکرد آموزشی نیز وجود دارد.

حجم رو به رشدی از تحقیقات صورت گرفته پیرامون اعتیاد اینترنتی، حکایت از آن دارد که اختلال اعتیاد اینترنتی نوعی اختلال روان شناختی - اجتماعی است که از مشخصه های آن، علایم کناره گیری، اختلالات عاطفی و از هم گسیختگی روابط اجتماعی است. اعتیاد اینترنتی، انسان ها را به افرادی رها شده تبدیل می کند و بر روابط اجتماعی آنها تاثیر می گذارد. بهره وری و بازده کاری کاربران اینترنت در نتیجه ی استفاده بیش از حد از اینترنت پایین می آید.

آنان با تاخیر به محل کار می روند ودچار کم کاری می شوند. عدم تحرک جسمی و چاقی به همراه علایمی چون درد کمر، پشت و ماهیچه از دیگر پیامدهای این مسئله است. این کاربران حتی در صورت کناره گیری از اینترنت، دچار علائم اختلال می شوند. مطالعات نشان داده است که چهارده درصد از کاربران اینترنت، دچار علائمی مانند رفتارهای وسواسی، حالت روان شیدایی، افسردگی و..... هستند.

 


ارسال شده در توسط منتظر منجی

فرهنگ استفاده از اینترنت<\/h1>

نویسنده :  عبدالرضا بروسان<\/h5>

اینترنت فضایی مجازی و بسیار گسترده است که استفاده از آن روز به روز در حال افزایش می باشد. اینترنت در ابتدا با هدف تبادل اطلاعات از به هم متصل شدن چند شبکه ی کامپیوتری در  ارتش ایالات متحده ی آمریکا متولد شد و بعد از آن به بخشهای خصوصی آن کشور و کشورهای دیگر رسید. در سال 1372 به همت مرکز تحقیقات فیزیک نظری تهران اینترنت وارد ایران شد. در حال حاضر موارد استفاده از  اینترنت بسیار زیاد شده و روز به روز هم در حال افزایش است. حال که این تکنولوژی را وارد کرده ایم باید  در این زمینه آموزشهای لازم را هم به کاربران آن بدهیم و سیاستهای فرهنگی جامعه را برای استفاده صحیح از آن تطبیق دهیم تا کمتر شاهد آسیب پذیری در این زمینه باشیم. در حال حاضر فرهنگ استفاده از اینترنت  به کاربران آموزش داده نشده است. چرا که باید در اینترنت هدفمند وارد شد و استفاده کرد.

یکی از مهمترین عوامل  فرهنگ سازی خود وب سایتهای اینترنتی هستند که باید سازماندهی شوند و کنترل لازم روی آنها اعمال شود  که متأسفانه در حال حاضر قوانین مشخصی برای وب نویسان تعریف نشده است.

برخی از وب سایتها برای جذاب تر نمودن صفحه وبشان از لینکها و صفحات وب غیر اخلاقی و یا بی فایده استفاده می کنند که از  جمله اثرات منفی اینگونه لینکها و صفحات وب:  1) بد جلوه دادن اینترنت ایران در سطح جهانی و داخلی 2) اتلاف وقت و پرداخت هزینه اینترنت اضافی 3) وارد شدن کدهای مخرب و ویروسهای رایانه ای به کامپیوتر (که به بیش از 2 میلیون رسیده) و ... .

 قطعاً باید اعتراف کرد که جای تدریس و آموزش فرهنگ  صحیح استفاده از اینترنت در مدارس و دانشگاه های ما خالی است. اتاقهای گفتگو یا همان چت رومها  فضایی برای وقت گذرانی جوانان شده در صورتی که می توان از این ابزار برای تبادل اطلاعات علمی،  فرهنگی، دینی، ... مفید استفاده کرد.

 وب گردی معضل فراگیر شده، کاربران به جای جستجوی هدفمند در ایتنرنت، بدون هدف از صفحه وبی به صفحه وب دیگر برای وقت گذرانی سیر می کنند. تجارت الکترونیک یکی از فعالیتهایی است که روز به روز در حال گسترش است و می توان به جای وب گردی و اتلاف وقت به این تجارت پرسود روی آورد. آمارها نشان می دهد کاربران اینترنت در ایران حدوداً 75 درصد زمان اینترنت خود را استفاده تفریحی اعم از وب گردی، اتاقهای گفتگو و... می کنند و این زنگ خطریست برای برنامه ریزان فرهنگی کشور. فرهنگ  سازی نیاز به برنامه ریزی دارد، نمی شود با فیلترینگ و ترمینیشن تعداد معدودی سایت با هزینه های گزاف، که  کاربران نیمه حرفه ای هم به راحتی  با روشهای تونلی آن را دور می زنند، فرهنگ سازی کرد. امیدواریم برای ایجاد بستری سالم جهت استفاده کاربران در اینترنت برنامه ریزهای لازم صورت گیرد و جوانان هم  با آگاهی و بصیرت بیشتربا استفاده صحیح از اینترنت در جهت پیشرفت خود و کشور گام بردارند.

 


ارسال شده در توسط منتظر منجی

پروژه "فریب" با توجیه "سیاست‌ورزی" تحت حمایت غرب

بحث و اختلاف نظر در جریان فتنه برای نحوه بازگشت به قدرت و امکان فعالیت انتخاباتی ادامه دارد، اما بخش عمده‌ای از این جریان معتقد هستند که باید از نزدیک‌ترین صحنه عمل سیاسی یعنی انتخابات مجلس نهم برای بازگشت به قدرت و القای مقبولیت رسمی استفاده کرد.

به گزارش رجانیوز، در جریان فتنه، یک طیف اقلیت از جمله شکوری‌راد، آرمین و تاج‌زاده مخالف حضور در انتخابات هستند و معتقدند که در چارچوب ساختار موجود، امکان فعالیت انتخاباتی وجود ندارد، اساساً در صورت فعالیت نیز احتمال موفقیت نزدیک به صفر است و حضور ما فقط تنور انتخابات را گرم می‌کند.

در مقابل، افرادی مانند خاتمی، موسوی خوئینی‌ها، نبوی و میردامادی معتقدند که مقابله با نظام تنها با نفوذ در ساختار امکان دارد، بنابراین، باید در نزدیک‌ترین صحنه عمل سیاسی یعنی انتخابات مجلس نهم حضور فعال داشت تا بتوان با نفوذ در مجلس به‌عنوان یکی از مراکز اصلی تصمیم‌گیری کشور مشابه الگوی ترکیه قانون اساسی را تغییر داد.

این طیف از جریان فتنه معتقدند که "در جریان بازگشت باید تا حد امکان هزینه‌ای نداد و تلاش کرد تا از نظام امتیاز گرفت. همچنین با توجه به اینکه با نزدیک شدن به انتخابات، فضای رسانه‌ای نیز بازتر می‌شود و برخورد با رسانه‌ها نیز هزینه‌زا است، باید حدکثر استفاده را از این فضا کرد و برای طرح دیدگاه‌های ساختارشکنانه برنامه‌ریزی کرد."

طراحی این بخش از جریان فتنه مورد حمایت غرب نیز هست و اتاق‌های فکر غربی که سران اصلی فتنه هستند، تأکید می‌کنند که بر اساس تجربه‌های قبلی، بهترین راه تغییر ساختار و رفتار نظام ایران، "تدارک از درون" است، بنابراین باید مجاری داخلی فعال شوند.

غربی‌ها معتقدند که باید از میرایی کامل جریان فتنه به‌عنوان یک ظرفیت با مشخصه اخلال‌گر علیه جمهوری اسلامی جلوگیری کرد و لازمه این مسئله، جلوگیری از حذف و بایکوت آن در داخل ایران است، بنابراین، باید زمینه برای بازگشت و مقبولیت رسمی آن‌ها ایجاد شود، چرا که تجربه‌ی نهضت آزادی نشان می‌دهد جریان‌های سیاسی در ایران با فاصله گرفتن از قدرت توان سر پا نگه داشتن خود را ندارند و خود به‌خود حذف می‌شوند.

با این حال، مشکلی که جریان فتنه اکنون به‌طور جدی با آن درگیر است، توجیه بدنه فروکاسته خود می‌باشد، به‌طوری که تلقی بدنه این جریان از اقدام خاتمی، نوعی قدرت طلبی و نادیده‌انگاری موسوی و کروبی آن‌هم در شرایط حصر خانگی آن‌ها است.

در عین حال، خاتمی و طیف معتقد به حضور در انتخابات، سفارش تهیه محورها و نوشته‌هایی را داده‌اند که خط اصلی آن‌ها توجیه بازگشت به قدرت در چارچوب "سیاست‌ورزی" است تا چنانچه حتی اگر نظام حاضر به امتیاز دادن نشد و افرادی مانند خاتمی مجبور شدند فتنه را به‌طور صریح محکوم کنند،‌ این اقدام در همین چارچوب توجیه شود.

خاتمی حدود دو ماه قبل مدعی شد که هم بر "نظام و رهبری" و هم بر "مردم" ظلم شده است و باید از یکدیگر گذشت کنند. وی اگرچه در اظهارات خود از فتنه‌گران با عنوان مغلطه‌آمیز "مردم" یاد کرد اما ظلم آن‌ها بر نظام و رهبری را نیز پذیرفت.

این اظهارات با واکنش تند بدنه و برخی از اعضای مؤثر جریان فتنه مواجه شد و برخی اظهار عقیده کردند که خاتمی پس از قطعی شدن میرایی موج موسوی و کروبی و توخالی بودن ادعاهایی مانند "موسوی دستگیر بشه ایران قیامت میشه" حاضر شده به قیمت لگد زدن به جریان فتنه، اصلاح‌طلبان را نجات دهد.

اما در شرایطی که برآورد نادرست طیف متمایل به فعالیت انتخاباتی جریان فتنه از شرایط موجود کشور این بود که نظام حاضر است برای بازگشت آن‌ها امتیاز دهد و در این زمینه چراغ سبز نیز نشان داده است، پس از بیان این اظهارات از سوی خاتمی، مجموعه فعالان معتقد به حرکت در ساختارهای قانونی نوعی اجماع علیه وی را نشان دادند و تأکید کردند که هر گونه بازگشت منوط به مرزبندی شفاف با جریان فتنه، محکوم کردن آن و جبران خسارت‌های وارد شده به نظام و مردم است.

در عین حال،‌ با توجه به اینکه قصد خاتمی و طیف همسو به او در جریان فتنه از بازگشت به قدرت، نفوذ برای ادامه رفتارهای فتنه‌گرانه از موضع قدرت عنوان شده است، همان‌طور که ظلم به نظام و مردم از سوی فتنه‌گران یک واقعیت بود، وی برای اثبات حسن نیت واقعی خود و اظهار برائت از پروژه "فریب" با مشکل جدی مواجه است.

 


ارسال شده در توسط منتظر منجی

توصیه هایی به خانواده های محترم در رابطه با اینترنت

1ـ والدین برای این که بتوانند درخصوص محاسن و عیوب رسانه ها، راهنمای خوب و موثری برای فرزندانشان باشند، باید در این زمینه، مطالعه و مشاوره کرده ، اطلاعات و مهارتهای خود را افزایش دهند و به روز کنند، تا توصیه های آنان برای فرزندان قابل قبول و پذیرش و دارای دقت و اعتبار باشد.

2ـ اینترنت ، خود به خود چیز بدی نیست ، مهم نحوة استفاده از آن است آیا شما حاضرین فرزندتان را ، که هنوز شنا کردن را بلد نیست ، در استخر عمیق یا دریا رها کنید؟ پس چگونه حاضرید فرزندتان را بدون مهارت وآمادگی در اقیانوس اطلاعات و تصاویر و فیلمها و برنامه های مختلف با محتوای گوناگون فرهنگی ـ اجتماعی رها کنید ؟!

3ـ ورود رسانه ها به خانه ، یعنی ورود غریبه ها به خانه ! هرگز برنامه ها و فیلمهایی که متناسب با فرهنگ، سن و درک فرزندتان و ارزشهای اخلاقی نیست ، چه از طریق شبکه های تلویزیونی ایران و چه شبکه های ماهواره ای را با فرزندتان تماشا نکنید.

4ـ برای تماشای تلویزیون و بازی با رایانه در منزل، ضوابطی که قابلیت اجرا باشد، با نظر فرزندتان در نظر بگیرید و خود به آن عمل کنید. محدودیتهایی را متناسب با سن و دورة تحصیلی فرزندتان اعمال کنید (هرگز بدون زمانبندی و محدودیت ، پلی استیشن ، رایانه و تلویزیون را در اختیار آنها ، حتی قبل از دبستان قرار ندهید تا به صورت یک عادت و اعتیاد غلط در بیابد، در این صورت در مراحل بعدی ، اصلاح و کنترل به راحتی قابل اجرا نیست).

5ـ برای این که استفاده از رسانه ها به عنوان یک عادت مضر در نیاید، محیط زندگی خود و فرزندتان را متنوع کنید؛ مثلاً از طریق : کتابخوانی، قصه گویی، نقاشی ، کارهای دستی و امور هنری ، رفتن به موزهها، کتابخانه ها پارکها و مساجد، تفریح، ورزش (شنا ، راهپیمایی ، کوهنوردی و...) برای این که فرزندان شما به مطالعه و سایر فعالیت های مثبت، علاقهمند شوند، خودتان نیز باید در عمل ، مثلاً اهل مطالعه باشید. بدین منظور نباید خودتان در حالی که روبه روی تلویزیون مینشینید و مقابل آن به خواب میروید، از فرزندتان بخواهید تلویزیون تماشا نکند و به مطالعه بپردازد! با تحلیل 23 تحقیق، عنوان میکند که پیشرفت تحصیلی در میان کودکانی که در هفته ده تا پانزده ساعت تلویزیون تماشا میکنند، در بالاترین حد است (در مقایسه با کودکانی که کمتر از ده ساعت تماشا می کنند) و سپس با افزایش ساعات تماشا، از بیست تا چهل ساعت در هفته، میزان پیشرفت تحصیلی به طور چشمگیری کاهش مییابد.

6ـ در خرید بازی های رایانه ای دقت کنید تا بهترین بازیهای موجود در بازار را ، که برای رشد ذهنی، خلاقیت ، تجسم فضایی و سایر مهارتهای فرزندتان مفید است ، با مشورت افراد خبرو مطلع، انتخاب کنید. از خرید بازیهای خشن و مبتذل نیز جداً بپرهیزید.
7ـ به خاطر داشته باشید که استفاده بیش از حد رسانهها توسط فرزندان ، سبب بروز رفتارهای پرخاشگرانه ، خشن و انتقام جویانه و بیاعتنایی به ارزش های خانواده و بی علاقگی به درس و مسئولیت پذیری میشود. بهتر است هنگام تماشای فیلمها و بازیهای ویدئویی و رایانه ای ، برای فرزندانتان (از سنین پایین) توضیح دهید که این صحنه ها غیر واقعی و در قالب فیلم است و سخنان زشت و غیراخلاقی بازیگران را الگو قرا رندهند.

8ـ استفادة کنترل نشده از رسانه ها در منزل توسط خانواده های ایرانی (چهار ساعت و نیم در روز) موجب کاهش ارتباط بین فردی و چهره به چهرة اعضا با هم شده، این امر فضای انفرادی را به جای فضای جمعی و اجتماعی خانواده حاکم می کند و کم کم افراد خانواده ترجیح میدهند به طور جداگانه (فردی) در اتاق خود تلویزیون و رایانة مستقل داشته باشند و این یعنی حذف تعامل و تعلیم و تربیت خانوادگی . بنابراین با توجه به اهمیت موضوع، ساعاتی را در منزل، بدون تماشای تلویزیون و 000 به گفت و گو با همدیگر در فضای با نشاط و دوست داشتنی سپری کنید، مخصوصاً بهتر است است که زمان غذا خوردن از رسانهها استفاده نشود.

9ـ والدین باید بدانند که رسانه های گروهی امروزه نقشی فراتر از یک وسیلة سرگرم کننده دارند. در واقع این وسایل به ابزاری فرهنگ ساز مبدل شدهاند قدرتهای مسلط جهانی میکوشند با استفاده از این ابزار زمینه های نفوذ فرهنگی خود را در سایر جوامع فراهم آورند.

10ـ کشورهای غربی با اسفاده از تکنولوژی رسانه ای برتر و استفاده از جذابیتهای آن سعی در انتقال و آموزش ارزشهای فرهنگ غربی خود به سایر جوامع از جمله کشور ما دارند. در این میان کودکان و نوجوانان در اولویتاند. بنابر این شما با دست خود این فرصت را در اختیار آنان قرا رندهید.

11ـ سعی کنید مهارتهای اساسی زندگی در عصر انفجار اطلاعات همچون : انتخابگری، خلاقیت ، انتقادگری، و مدیریت زمان و 000 را به فرزندان خود بیاموزید تا بدون آگاهی و هدف، در امواج اطلاعات و تصاویر، ماهواره و اینترنت ، غوطهور غرق نشوند.

 


ارسال شده در توسط منتظر منجی

اعتیاد به هرزه‌نگاری اینترنتی

در حیطه علوم درمانی در مورد نظریه بی‌ارادگی و اعتیاد جنسی، اختلاف نظر وجود دارد.هیچ تردیدی نیست که اکثریت قریب به اتفاق کاربران اینترنتی، به هرزه‌نگاری‌های موجود درآن اعتیاد پیدا نکرده‌اند،لیکن برای بنده واضح و مبرهن است که تعداد زیادی از آنان اعتیاد پیدا کرده‌اند.

برخی از محققین نیز بر این عقیده‌اند که تعدادی از معتادان به سکس،صرفاً به دلیل وجود اینترنت، به مشکلات جنسی آلوده شده‌اند که در صورت نبود اینترنت این اتفاق نمی‌افتاد. یکی از موارد مناقشه در مبحث درمانی مربوط به موضوع «آیا سکس می‌تواند یک اعتیاد باشد یا خیر؟ پیرامون مفهوم (تحمل شیمیایی) است.

در حیطه علوم درمانی،بسیاری بر این عقیده‌اند که ماده یا فعالیتی اعتیادآور است که لزوماً یک تحمل شیمیایی را در فرد معتاد ایجاد می‌نماید.به عنوان مثال،افراد دائم‌الخمر می‌دانند که در طول دوره‌ی اعتیادشان جهت دریافت یک تأثیر معین از مصرف الکل،می‌بایست روز به‌ روز الکل بیشتری را مصرف کنند.

تحقیقات جدید صورت گرفته من جمله تحقیقات دکتر «هاروی میلکمن» و دکتر «استارت ساندرویرن» نشان داده است که فعالیت و خیال‌پردازی سکسی،به دلیل این که تولید مواد شیمیایی حاصل از فعل و انفعالات مغز را به دنبال دارد،می‌تواند تحمل مغز در برابرسکس را بالا ببرد.بنده با بیش از هزار زن و مرد معتاد به سکس برخورد داشته‌ام.تقریباً تمامی آنها از هرزه‌نگاری به این جا رسیده‌اند.

درحال حاضر منبع شماره یک هرزه‌نگاری،به لحاظ نسبت فراگیری و شیوع،اینترنت است.در گذشته،فقط مردان به سایت‌های منحصراً سکسی مراجعه می‌کردند،اما متأسفانه در حال حاضرشاهد آن هستیم که شمار زنانی که معتاد به انواع هرزه‌نگاری، مخصوصاً اینترنت هستند،روز به‌روز در حال افزایش است.پیامدهای هرزه‌نگاری اینترنتی می‌تواند فوق‌العاده مصیبت‌بار باشد.تمامی افرادیکه که در زمینه‌ اعتیاد به سکس فعالیت می کنند، به افزایش قابل توجه شمار معتادان به سکس اینترنتی در سال گذشته اذعان دارند.

به طور نمونه،مواردی را شاهد هستیم که افرادی به دلیل اعتیاد به سکس اینترنتی،کار،فرصت شغلی، یا زندگی زناشویی خود را به مخاطره انداخته‌اند.دکتر«جنیفر اشنایدر» از طریق مطالعه‌ای که برروی 91 زن که شوهرانشان به این اعتیاد دچارشده‌اند انجام داد،پی برد که آنها همگی احساس می کنند که به آنها خیانت شده و ایشان آسیب دیده و طرد شده‌اند.

این گروه،در مقایسه وضعیت خود با سایر زنان،وضعیت خود را بسیار نامطلوب‌تر می‌دانستند.

68درصد آنان اعلام کردند که شوهرانشان جهت انجام سکس با ایشان بی‌علاقه شده‌اند.2/32 درصد از آنها،علت جدا شدن از همسرانشان را اینترنت می‌دانستند. هرزه‌نگاری اینترنتی،تحت عنوان اعتیاد،می‌تواند تشدید یابد.این احتمال وجود دارد که اعتیاد به سکس منجر به بروز سایر اشکال بیماری‌های جنسی شود.در برخی موارد،به همراه سایرآسیبها،اعتیاد به سکس می‌تواند منجر به آزار جنسی شود.در اینجا به راحتی می‌توان پیامدهای وخیم فیزیکی و حقوقی علیه افراد معتاد و سایرین را پیش‌بینی نمود.

منبع: سایت گرداب

 


ارسال شده در توسط منتظر منجی
<      1   2   3   4   5      >